رابطه بین ریسک و بازده
بر اساس یک اصطلاح رایج در تجارت، قدرت ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری در پی خواهد داشت. در واقع میزان بازده، کاملاً با مقدار ریسک مرتبط است؛ اما همانطور که در مباحث قبلی ذکر شد، این بدان معنی نیست که صرف کسب بازده بالاتر، ریسکهای نجومی تقبل کنید!
سرمایهگذاری بدون ریسک!
زمانی که شما در داراییهایی با درآمد ثابت سرمایهگذاری کنید، تقریباً هیچگونه ریسکی شامل حال شما نخواهد شد. پر واضح است که در چنین شرایطی بازدهی محدودی نیز نصیب شما میشود. به همین دلیل افراد ریسک گریز اغلب به دنبال سپردههای بانکی هستند تا ضمن کسب بازده حداقلی، اصل سرمایه آنها نیز در معرض خطر نباشد. در این نوع اوراق بهادار، معمولاً اصل و سود سرمایه توسط دولت، بانک مرکزی یا یک نهاد رسمی مالی، تضمین میشود. در بسیاری از کشورها درصد سود بدون ریسک، به اندازه نرخ تورم یا کمی بیشتر است تا حداقل سرمایهگذاران قادر به حفظ ارزش پول خود باشند. اما در طرف مقابل، سرمایهگذاران ریسک پذیر به دنبال تضمین خاصی نبوده و ضمن مدیریت دارایی، خواهان بازدهی بیشتری هستند؛ به طور کلی قانون همیشگی سرمایهگذاری این است؛ تقبل ریسک بیشتر، در ازای احتمال کسب بازدهی بالاتر.
نسبت بازده به ریسک
یکی از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه، نسبت پاداش به ریسک میباشد.این نسبت، حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی هر موقعیت معاملاتی است.فعالان بازار مالی باید پیش از ورود به سرمایهگذاری در هر نوع دارایی، این نسبت را محاسبه نموده و آن را ارزیابی کنند.مقدار این شاخص، بیانگر میزان ارزشمندی سرمایهگذاری شما است.در واقع نسبت بازده به ریسک نشان میدهد که به ازای در معرض خطر قرار دادن بخشی از سرمایه خود، چند برابر بازده احتمالی کسب خواهید نمود.
حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک
بر مبنای اصول سرمایهگذاری منطقی، حداقل مقدار مجاز برای این نسبت، عدد ۱ میباشد. بدین معنی که توان ریسکپذیری شما در یک موقعیت معاملاتی، باید حداکثر به اندازه بازده مورد انتظار باشد و مقادیر کمتر از ۱ برای این نسبت، اصلاً قابل پذیرش نیست.
اصولاً ورود به چنین معاملاتی صحیح نمیباشد زیرا، نسبت به بازده احتمالی ریسک بیشتری را متقبل شدهاید و چنین رویکردی در بلند مدت، قطعاً به زیان شما خواهد بود. یکی از اصلی ترین کاربردهای نسبت پاداش به ریسک، ایجاد محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی با ریسک غیرمنطقی است؛ تا مجبور باشند قبل از ورود به معامله، میان ریسک و بازده خود تناسب معقولی برقرار کنند؛ زیرا رؤیای بدست آوردن سودهای نجومی، منجر به پذیرش ریسکهای سنگین و نابود کنندهای خواهد شد.
نسبت بازده به ریسک بهینه
برخی از مربیان معاملهگری و بزرگان بازار، پاداش ۲ تا ۳ برابری نسبت به ریسک را، مقدار مناسبی در نظر میگیرند.طبق این نظریه، اگر ریسک شما در یک موقعیت معاملاتی ۱۰ درصد است، باید انتظار بازدهی ۲۰ تا ۳۰ درصدی داشته باشید.چنین رویکردی برای رشد سرمایه در بلند مدت مناسب است اما، لزوماً صحیح نیست؛ زیرا تعیین بازده مورد انتظار چند برابری نسبت به ریسک احتمالی، مستلزم شناسایی سود نقدی حداکثری در گزارشات مالی شرکت و در نظر گرفتن اهداف نموداری خوشبینانه میباشد که ممکن است به واقعیت تبدیل نشوند.گاهاً به واسطه داشتن چنین تفکراتی، سودهای معقول و در دسترس نیز به خاطر لجاجت و تعصب نسبت به بازدهی آتی سهم، از دست خواهند رفت.به عبارت دیگر، در صورتی که فرد از تجربه و مهارت کافی در معاملهگری برخوردار نباشد؛ نسبت بازده به ریسک چند برابری، سبب کاهش تعداد معاملات سودده و بروز تفاوت آشکار میان بازده واقعی و مورد انتظار، خواهد شد.
بهتر است در ابتدای شروع به فعالیت در بازار بورس، حداقل عدد ۳ را برای این نسبت در نظر بگیرید.سپس در صورت رشد سرمایه و انجام معاملات موفقیت آمیز در میان مدت، با توجه به استراتژی و شخصیت معاملاتی خود، این نسبت را افزایش داده و به سطح بهینه برسانید. توجه داشته باشید که بالا بودن نسبت بازده به ریسک، به هیچ عنوان ضامن سوددهی شما نخواهد بود و در صورت داشتن استراتژی معاملاتی مناسب و مدیریت سرمایه منطقی، حتی با نسبت ۱ هم میتوانید معاملات پرسودی را تجربه کنید!
افت سرمایه
سر و کار داشتن با مفهومی تحت عنوان افت سرمایه، بخش اجتناب ناپذیری از فرآیند کاری معاملهگران حرفهای بازار است. مجموع زیان یک حساب معاملاتی نسبت به سرمایه اولیه و طی دوره زمانی مشخصی را افت سرمایه مینامند. به طور مثال، اگر با سرمایه اولیه ۱۰ میلیون تومانی شروع به فعالیت نموده و پس از گذشت ۶ ماه، موجودی حساب ۷ میلیون تومان باشد؛ میزان افت سرمایه شما طی این مدت، ۳۰ درصد خواهد بود!
درصد افت سرمایه، تابع مستقیمی از میزان ریسک هر معامله و سیاستهای کلی مدیریت ریسک، در خلال انجام معاملات است.در کنار این مفهوم، شاخص دیگری به نام حداکثر افت سرمایه مطرح میشود؛ که به معنی بیشترین میزان افت سرمایه، در میان دورههای زیانده معاملاتی است. معاملهگرانی که به هر نحو، درصد افت سرمایه کمتری در کارنامه معاملاتی خود داشته باشند؛ به لحاظ کارایی استراتژی و مدیریت سرمایه، از سطح کیفی بالاتری نسبت به سایرین برخوردارند و به منظور اموری همچون سبدگردانی و …، بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران غیر متخصص قرار خواهند گرفت.
جبران ضرر
پس از مشخص شدن دلایل و میزان افت سرمایه، نحوه جبران ضررها و بازگشت به مدار سوددهی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بر اساس قوانین ریاضی، زمانی که در یک موقعیت معاملاتی متحمل زیان میشویم؛ برای جبران آن باید درصد بیشتری سود کنیم تا، به سرمایه اولیه یا اصطلاحاً نقطه سر به سر برسیم.
به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در هر موقعیت معاملاتی از قانون ۳ درصد ریسک و نسبت پاداش به ریسک برابر، پیروی میکند. اگر موجودی حساب این شخص ۱ میلیون تومان بوده و ۵ معامله اخیر وی به صورت متوالی زیان ده باشند، میزان افت سرمایه و درصد جبران ضرر او، به شرح جدول زیر خواهد بود.
سرمایه اولیه (تومان) | ۱۰۰۰.۰۰۰ |
% ۳ – | ۹۷۰.۰۰۰ |
% ۳ – | ۹۴۰.۹۰۰ |
% ۳ – | ۹۱۲.۶۷۳ |
% ۳ – | ۸۸۵.۲۹۳ |
% ۳ – | ۸۵۸.۷۳۵ |
مجموع درصد زیان | % ۱۴- |
درصد سود لازم برای رسیدن به نقطه سر به سر | % ۱۷+ |
تلاش مضاعف برای کسب سود بیشتر به منزله رسیدن به نقطه سر به سر، میتواند برای بسیاری از معاملهگران منشأ استرس بوده و منجر به تصمیمات اشتباه شود.در نتیجه داشتن قوانینی برای کنترل و کاهش میزان افت سرمایه، به منظور رشد داراییها در بلند مدت، الزامی است.
ثبت برند بدون ثبت شرکت
ثبت برند بدون ثبت شرکت: امروزه در دنیای کسب و کار به دلیل گسترش فراوان در تمامی امور و زمینه ها داشتن یک نماد معتبر برای جلوگیری از استفاده دیگر شرکتها از محصولات و برند شما بسیار ضروری شده است. داشتن یک نماد و شناسه برای تولیدی و شرکت خود به شما این امکان را میدهد با نامی معتبر و مخصوص برند خودتان شناخته شوید و به مرور کسب و کار خود را با داشتن نمادی تجاری رونق بخشید.
داشتن یک نماد تجاری یا به عبارتی لوگو و نام برند باید مراحلی را پشت سر گذاشته تا ثبت نهایی آن انجام شود تا این امکان برای رغیبی وجود نداشته باشد که از نام برند شما استفاده کند. در اینجا مواردی وجود دارد که باید در مورد ثبت علامت تجاری برای کسب و کار خود بدانید. این مقاله برای صاحبان مشاغلی است که علاقهمند به محافظت از برند خود با درخواست علامت تجاری هستند. با ما همراه باشید.
برند چیست
برند یکی از آن کلماتی است که همه در تجارت و بازاریابی از آن استفاده میکنند اما درک نمیکنند. تنها با شناخت برندها و برندسازی میتوانید این ابزار قدرتمند را برای رشد کسب و کار خود به کار بگیرید. برندها ابزارهای تجاری هستند که ROI قابل اندازه گیری را هدایت میکنند.
برای مثال: نام تجاری اپل ممکن است ناملموس باشد، اما این بدان معنا نیست که تنها با ارزش ترین چیزی است که اپل در اختیار دارد بلکه برند اپل نحوه درک شرکت توسط کسانی است که آن را تجربه میکنند.
یک برند قوی شانس انتخاب تولیدات شما توسط مشتریان را نسبت به رقبای شما افزایش میدهد. مصرف کنندگان بیشتری را جذب میکند. موارد اصلی یک برند عبارتاند از: قطب نمای برند، الگوی برند، شخصیت برند، مزیت رقابتی، وعده برند، هویت بصری و کلامی و تجربه برند. قدرت رقابتی شما کاری است که باید بهتر از هر تجارت دیگری انجام دهید.
ثبت برند بدون ثبت شرکت ممکن است
بله. شرکت هوران ثبت، آن را امکان پذیر کرده است. کسب وکارهای رقیب میتوانند نام مشابهی را در خانه شرکتها ثبت کنند، مشروط بر اینکه شخص دیگری قبلا این نام را انتخاب نکرده باشد. یک رقیب ممکن است قبل از ثبت نام یک علامت تجاری یا یک حق ثبت نشده، در نام شرکت شما داشته باشد. در این شرایط، دارنده نام برند ممکن است در صورت استفاده از علامت تجاری بدون مجوز، به دنبال اجرای نقض علیه شما باشد.
طبق قانون هر شخصی که ادعا میکند مالک یک برند است یا قصد استفاده از آن را دارد، میتواند برای ثبت به صورت کتبی به اداره ثبت درخواست دهد. شرکت هوران ثبت شما را در این زمینه کمک میکند تا برند خود را بدون نیاز به ثبت شرکت ثبت کنید، در صورت که هر سوالی در زمینه ثبت برند بدون ثبت شرکت دارید از کارشناسان متخصص ما در هوران ثبت راهنمایی بگیرید.
مزایا ثبت برند بدون ثبت شرکت
1) ثبت برند شما یک سابقه رسمی از حقوق شما به عنوان مالک یک علامت تجاری برای شما ایجاد.
2) ثبت برند یک حق قانونی را با رعایت شرایط خاص اعطا میکند تا از استفاده دیگران از علامت تجاری بدون اجازه مالک ثبت شده جلوگیری کند.
3) ثبت یک حق انحصاری را به دیگران میدهد که از طریق مجوز برای استفاده از علامت تجاری برای کالاها و یا خدماتی که علامت تجاری برای آنها ثبت شده است، مجاز باشد.
4) برندها به مردم این امکان را می دهند که یک محصول را از محصول دیگر تشخیص دهند. بنابراین مهم است که محصول یا خدمات خود را با نام برند مهر کرد. هر اندازه شرکت، سرمایه گذاری در ایجاد برندی که هویت شرکت را منعکس میکند، ضروری است.
5) اگر بتوانید برند محصولات خود را با استفاده از کیفیت مطلوب به شهرت برسانید، برند شما یک دارائی عالی برای شما به حساب میآید.
نحوه ثبت برند چگونه است
ثبت برند بدون ثبت شرکت یا ثبت علامت تجاری یک فرآیند طولانی است که ممکن است ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد. با این حال، هنگامی که سازمان ثبت برند مشاهده کرد که یک درخواست علامت تجاری ثبت شده است، دعوتنامه ای برای ثبت نام تجاری دریافت خواهید کرد و می توانید حمایت های برند را دریافت کنید. به این ترتیب، اساسا یک مسیر سریع برای ثبت نام تجاری است.
بعد از اینکه درخواست ثبت برند شما به سازمان ثبت برند جهانی ارسال شد، تأیید می کند که شما مالک حقوق علامت تجاری نام تجاری هستید. همچنین یک کد تأیید را برای مخاطبی که شرایط آن را برآورده می کند ارسال می شود. برای تکمیل ثبت نام در ثبت نام برند خود، باید کدی را برای ارسال مجدد به سازمان دریافت کنید. پس از تأیید اطلاعات شما، به ویژگی های ثبت نام برند برای کمک به محافظت از نام تجاری خود دسترسی خواهید داشت.
محافظت از برند خود
هنگامی که علامت تجاری خود را ثبت می کنید، می توانید:
– علیه افرادی که بدون اجازه شما از نام تجاری شما استفاده می کنند، از جمله جعل کنندگان، اقدام قانونی کنید.
– نماد تجاری را در کنار نام تجاری خود قرار دهید، تا نشان دهید که مال شماست و به دیگران در مورد استفاده از آن هشدار دهید.
– برند خود را بفروشید و مجوز دهید.
یک علامت تجاری 10 سال دوام می آورد. شما باید هر 10 سال یکبار علامت تجاری خود را تمدید کنید تا به قوت خود باقی بماند و باطل نشود. در ثبت اگر مشکلی وجود نداشته باشد، معمولا 3 تا 4 ماه از زمان درخواست برای علامت تجاری شما اعطا میشود. هر چیزی که کسب وکار شما را متمایز میکند: نام، نام محصول و خدمات، شعارها، لوگوها، برچسبها و حتی علائم صوتی، تصویری از برند ایجاد میکند که مشتریان شما با آن آشنا میشوند.
آیا کسب و کار کوچک باید علامت تجاری داشته باشد
در ثبت برند بدون ثبت شرکت، برخی از صاحبان مشاغل کوچک تصور می کنند که علامت تجاری فقط برای برندهای جهانی است. اما محافظت از سخت کوشی و هویت برند شما به همان اندازه که برای شرکت های بزرگ مهم است برای مشاغل کوچک نیز مهم است. لوگوهای برند واضح ترین و متداول ترین موارد دارای علامت تجاری برای مشاغل کوچک هستند.
ارزیابی علامت تجاری یک مورد مهم است، بنابراین اگر سوالی دارید که آیا بخشی از هویت برند شما ارزش علامت تجاری دارد یا خیر، یک وکیل مالکیت معنوی کسب و کارهای کوچک می تواند به سوالات شما پاسخ دهد. ثبت نام کسب و کار شما برای علامت تجاری برای داشتن حقوق علامت تجاری الزامی نیست.
زمانی که شروع به کار می کنید، ممکن است هزینه زیادی برای نام برند یا لوگوی شرکت شما به نظر برسد، اما اگر میخواهید از برند خود محافظت کنید و در آینده کسب و کار سرمایه گذاری کنید، این کاری است که باید انجام دهید.
نتیجه
ثبت برند بدون ثبت شرکت صاحبان مشاغل زمان، پول و تلاش زیادی را صرف ساختن شرکت و شهرت آن در بازار میکنند. حفاظت از این شهرت برای بقا و موفقیت آینده بسیار مهم است. در دنیایی که ریسک همیشه وجود دارد و اجتناب ناپذیر است، ثبت برند یک فرآیند ساده است.
که میتواند ریسک را به میزان قابل توجهی کاهش دهد و ارزش را افزایش دهد. برند ثبت شده، اولویت سراسری را نسبت به سایر افرادی که ممکن است. به دنبال پذیرش علامت ثبت شده باشند، دارد. ثبت به طور قابل توجهی هزینه های اجرای حقوق علامت تجاری را کاهش میدهد. ثبت برند، حفاظت بیشتر در برابر جعلکنندگان، متجاوزان سایبری و واردکنندگان محصولات متخلف را فراهم میکند.
و ثبت مزایای مختلف دیگری از جمله واجد شرایط بودن مالک علامت تجاری برای شرکت در برنامه های موجود در برنامه های فروش آنلاین و به عنوان مبنایی برای ثبت علامت تجاری در سایر کشورها فراهم می کند.
آربیتراژ چیست | بررسی فرصتهای آربیتراژی در بازارهای مالی مختلف
آربیتراژ چیست؟ یکی از مفاهیم مهم علم اقتصاد آربیتراژ است که میتوان آن را کسب سود از اختلاف قیمت یک دارایی بین دو یا چند بازار تعریف کرد. در واقع میتوان مفهوم آربیتراژ را از عدم وجود تعادل قیمت در بازارهای مختلف استنباط کرد. به بیان دیگر، هنگامی که دارایی پایه مانند کالا یا ارز و سهام در بازارهای مختلف دارای ارزش یکسان نباشد، آربیتراژگران با خرید دارایی در بازاری که قیمت کمتری دارد و فروش سریع آن در بازارهایی با قیمت بالاتر، از سطوح مختلف قیمت سود کسب میکنند. از آنجا که در صورت امکان فروش دارایی در حداقل زمان ممکن فراهم باشد، ریسک این روش بسیار ناچیز خواهد بود و در عمل میتوان آن را نوعی سرمایه گذاری بدون ریسک تلقی کرد.
در مفهوم آربیتراژ شرایط باید برای خرید و فروش فراهم بوده و محصولات نیازی به معرفی یا بازاریابی نداشته باشد؛ بنابراین، صادرات کالا آربیتراژ محسوب نمیشود. به طور کلی ماهیت آربیتراژ بر مبنای بازده مثبت قطعی است و اگر یک دارایی در بازارهای مختلف ارزش یکسانی داشته باشد، تعادل آربیتراژی برقرار خواهد شد.
فهرست عناوین مقاله
شکلگیری فرصتهای آربیتراژی
فرصتهای آربیتراژی بر مبنای بعد مکان یا زمان به وجود میآید. فرصت آربیتراژی برمبنای بعد مکان در دو موقعیت جغرافیایی مختلف خواهد بود که در آن یک دارایی خاص در دو تجارت بدون ریسک چیست؟ بازار ارزش ناهمسانی داشته باشند. شرط موفقیت در این شیوه، امکان خرید و فروش همزمان یا حداکثر با تفاوت زمانی کوتاه است. اما آربیتراژ بر مبنای بعد زمان، از اختلاف ارزش دارایی به دلیل تفاوت در زمان تحویل آن ناشی میشود. به عنوان مثال میتوان به اختلاف قیمت در بازار نقد و بازار آتی اشاره کرد.
معاملات آربیتراژی به طور عمده بر اساس بعد زمانی انجام میشود و به همین دلیل بازار آتی در بین سرمایهگذاران محبوبیت زیادی دارند. مفهوم آربیتراژ را میتوان دلیل و انگیزه فعالیت بسیاری از سفتهبازان و به نوعی محرک بازارهای مالی و سرمایهگذاری دانست.
آربیتراژ یک کالا در دو بازار
میخواهیم مفهوم آربیتراژ یک کالا در دو بازار را با یک مثال بیان کنیم. فرض کنید خردهفروشی والمارت دیویدی اصلیِ بازی ارباب حلقهها را به ارزش ۴۰ دلار میفروشد؛ اما شخصی میداند که نسخههای آخر این دیویدی در سایت eBay حدود ۵۵ تا ۱۰۰ دلار به فروش رفته است. پس این ایده وجود دارد که شخص چند دیویدی از والمارت خریداری کرده و آنها را با سود 15 تا 60 دلاری در eBay بفروشد. اما این فرد قطعا نمیتواند این روش را برای طولانی مدت ادامه دهد، زیرا احتمالا یکی از حالات زیر رخ خواهد داد:
- دیویدیهای اصلی والمارت به پایان میرسد.
- والمارت قیمت دیویدیها را بالا میبرد، زیرا استقبال از این محصول افزایش یافته است.
- قیمت دیویدیها در eBay کاهش مییابد زیرا عرضهی آنها در سایت eBay افزایش داشته است.
این آربیتراژ در چنین بازارهایی بسیار رایج است و فروشندگان در بازارهای اجناس دستدوم و حراجیها، اشیاء باارزشی را خریداری میکنند که فروشنده آنها را با قیمت پایین میفروشد. اما این کار نیز هزینههایی را به خریدار تحمیل میکند؛ از جمله زمان پیدا کردن اجناس با قیمتی کمتر از ارزش واقعی، تحقیق در مورد قیمتهای رقابتی بازار و پذیرش ریسک کاهش قیمت اجناس پس از خرید.
آربیتراژ چند کالا در یک بازار
در نوع دوم معاملات که در مفهوم آربیتراژ وجود دارد، اشخاص چند کالا را در یک بازار خرید و فروش میکنند و اغلب این نوع آربیتراژ ( Arbitrage ) شامل مبادلات ارزی است. این مورد را نیز با یک مثال توضیح میدهیم. فرض کنید سرمایهگذاری ۵ دینار الجزایر را با ۱۰ لِوای بلغاری مبادله میکند. سپس سرمایهگذار میتواند ۱۰ لوای بلغاری را مجددا به دینار الجزایر تبدیل کند؛ به صورتی که با پرداخت ۱۰ لوا، ۶ دینار دریافت کند و در نتیجه یک دینار بیشتر از تعداد اولیه خواهد داشت.
نتیجه این نوع آربیتراژ به طور کلی به اقتصاد محلیِ مکان مبادله ضرر وارد خواهد کرد زیرا بین تعداد دینارها و لواهای مبادلهشده تناسب وجود ندارد. در صورتی که با چند ارز در بازار رو به رو باشیم، این آربیتراژ پیچیدهتر خواهد بود.
آربیتراژ در بازار نقدی
در این بخش از مفهوم آربیتراژ به انواع بازارهای نقدی میپردازیم و مفهوم آربیتراژ را در هر یک بررسی کرده و نحوه معاملات آن را بیان میکنیم. البته امروزه فرصتهای معاملاتی که در مفهوم آربیتراژ قرار گیرند در بازارهای نقدی بسیار کم است و دلیل آن تولید گسترده در سراسر جهان، حذف واسطهها و تجارت الکترونیک است که بازار را به شرایط تعادل میرساند.
بازار جهانی سهام
امروزه سهام شرکتهای چند ملیتی و بینالمللی در بورسهای جهانی عرضه میشود. این بازارها بهم متصل و فعالیت آنها یکپارچه است. گاهی ممکن است در زمان کوتاهی قیمت یک سهم در بازارهای مختلف یکسان نباشد و فرصتی برای آربیتراژ ایجاد شود. از آنجا که سرمایهگذاران پیوسته بازارهای تجارت بدون ریسک چیست؟ تجارت بدون ریسک چیست؟ جهانی را رصد میکنند و با وجود رباتهای معاملهگر و حجم بالای سفارشات، این فاصله در ارزش سهامها از بین میروند و بازار به تعادل میرسد.
بازار غیررسمی ارز ایران
یکی از بسترهایی که معاملات در آن مطابق مفهوم آربیتراژ انجام میشود، بازارهای غیر رسمی است؛ اختلاف قیمت ارز دولتی در ایران و بازار آزاد آن سبب شده که آربیتراژگران که میتوان آنها را دلالان ارزی نامید، ارز سهمیهای دولتی را خریداری کرده و در بازار آزاد بفروشند. علاوه بر این تفاوت نرخ ارز در بازارهای منطقهای و بازارهای کشورهای همسایه فرصت دیگری برای این افراد است تا در معاملهای بدون ریسک، سود هنگفتی بدست بیاورند. البته چنین معاملاتی موجب خروج ارز و آسیب به نظام اقتصادی کشور میشود پیگرد قانونی دارد.
آربیتراژ در بازار آتی
بخش عمدهای از معاملات که در مفهوم Arbitrage انجام میشود به بازار آتی تعلق دارد. این مدل آربیتراژ ناشی از اختلاف قیمت در بازار نقد و بازار آتی است. این فرآیند به این صورت است که قیمت سهام یا کالا به عنوان دارایی سرمایهدار در بازار آتی نسبت به قیمت آن در بازار نقد بیشتر خواهد بود؛ فاصله قیمت در این آربیتراژ موجب شده که حاشیه سود مناسبی برای سرمایهداران ایجاد شود که مصداق بارزی از مفهوم آربیتراژ است.
در این بازار آربیتراژگران دارایی خود را در بازار نقد خریداری میکنند و معادل آن قراردادی در بازار آتی منعقد میکنند. اختلاف قیمت در هنگام خرید و فروش این دارایی، سود ناخالص سرمایهگذار خواهد بود.
آربیتراژ در بازار جهانی ارز فارکس
در بازار فارکس ، حجم بالایی از تراکنشها و ابزارهای معاملاتی بسیاری وجود دارد که در مفهوم آربیتراژ صدق میکند؛ از طرفی تعداد زیاد معاملهگران و سرعت بالای اجرای سفارشات موجب شده که این فرصتها فورا پوشش داده شود. در بازار ارز جهانی میتوان سه روش عمده را در مفهوم آربیتراژ بررسی کرد:
آربیتراژ جفت ارزی
آربیتراژ جفت ارزی که به معنی سودآوری از قیمتهای متفاوت یک جفت ارز در دو کارگزاری یا صرافی است.
آربیتراژ سود تضمین شده
آربیتراژ سود تضمین شده که در آن معاملهگر در مرحله اول نرخ سود کشورها و مناطق اقتصادی مختلف را بررسی میکند. سپس دارایی خود را به ارز کشوری که بیشترین نرخ سود را دارد تبدیل کرده و در سیستم بانکی آن کشور سرمایهگذاری میکند. معاملهگر به طور همزمان، یک قرارداد آتی جهت تضمین نرخ تبدیل ارز منعقد میکند تا بعد از اتمام دوره سرمایهگذاری، بتواند از نرخ تبدیل اولیه خود استفاده کند.
آربیتراژ مثلثی
آربیتراژ مثلثی هنگامی استفاده میشود که برای سه نرخ ارزی، قیمتهای مختلفی وجود داشته باشد. معاملهگران از طریق یک فرآیند معاملاتی سریع، سه جفت ارز مختلف را به یکدیگر تبدیل کرده و در نهایت به دارایی اولیه خود بازمیگردند.
مزایا آربیتراژ
مفهوم آربیتراژ یک استراتژی در امور مالی در اختیار افراد قرار میدهد که با بهره گیری از آن میتوانند از تفاوت قیمت دو بازار، سود کم ریسکی بدست آوردند. در زیر برخی از مزایا و معایب آربیتراژ آورده شده است:
- بزرگترین مزیت آربیتراژ، صفر بودن ریسک آن است. بنا بر آنچه که در مفهوم آربیتراژ آمده است، این معاملات در بدترین حالت سود ندارد و سرمایه اولیه برای سرمایهگذار باقی میماند.
- آربیتراژ کمک میکند تا قیمت اوراق بهادار در بازار تقریبا ثابت باقی بماند و بنابراین به قیمت بهتر دارایی کمک میکند. همچنین اختلاف قیمت اوراق بهادار در بازارهای مختلف را پایان میدهد.
- آربیتراژ به کارآیی بیشتر بازارهای مالی کمک میکند، زیرا اگر آربیتراژ وجود نداشت، سهام با قیمتهای مختلف در بازارهای مختلف خرید و فروش میشد و با حدس و گمان توسط تعداد کمی از افراد، اعتماد سرمایه گذاران واقعی به بازار سهام آسیب میدید.
معایب آربیتراژ
- بسیاری از افراد فقط جنبه قیمت را در نظر میگیرند و هزینههای معاملات و مالیات مربوط به خرید و فروش دارایی را نادیده میگیرند که به نوبه خود منجر به تخمین اشتباه سود میشود و اگر اختلاف قیمت زیاد نباشد، میتواند منجر به ضرر شود.
- در زندگی واقعی فرصتهای آربیتراژ زیادی وجود ندارد. اگر فرصتی برای سودآوری در چنین شرایطی وجود داشته باشد، باید سریعترین فناوری را در اختیار داشت تا بتوانید به سرعت موقعیت خود را بدست آورید. برای انجام چنین معاملههایی که در اختیار افراد کمی قرار دارد، باید تخصص کافی داشته باشید.
- برای انجام آربیتراژ و سودآوری بالای آن سرمایه زیادی مورد نیاز است و با سرمایه اندک نمیتوان به سود مورد نظر رسید.
تعادل آربیتراژی
همان طور که بیان شد، آربیتراژ مجموعهای از تراکنشهای مالی است که در هیچ حالتی به زیان منتهی نخواهد شد. این معامله میتواند سودی در پی داشته باشد یا بدون سود انجام شود اما ضرری در کار نخواهد بود.
در مفهوم آربیتراژ عبارت دیگری به نام تعادل آربیتراژی وجود دارد. اگر در بازارهای مختلف، تفاوت قیمت وجود نداشته باشد، تعادل آربیتراژی رخ خواهد داد. در حالت تعادل آربیتراژی، افراد نمیتوانند فقط با معاملات سریع و با استفاده از تفاوت قیمتهای موجود سود به دست آورند.
تعادل آربیتراژی، یک حالت ایدهآل در اقتصاد است. البته در بسترهای مختلف، آربیتراژ به مرور به حالت تعادلی خواهد رسید. هنگامی که یک محصول در یک بازار ارزانتر از بازار دیگر باشد، تقاضا برای خرید از بازار ارزانتر بیشتر میشود؛ هر چه تقاضا برای این محصول بیشتر باشد، قیمت نیز افزایش خواهد داشت. در نتیجه فرصتهای آربیتراژی کوتاه هستند و بسیار سریع از دست میروند.
اجتناب از آربیتراژ در جهت ثبات بازار
فرصتهای آربیتراژی در همه جا و در زمینههای مختلف، از بازار سهام و بور س گرفته تا فروشگاههای دست دومی، وجود دارد. اما هزینههای پنهان فرصتهای آربیتراژ و تعداد بالای افرادی که به دنبال این فرصتها هستند، این معاملات را دشوار کرده است. سودهای آربیتراژی اغلب عمر کوتاهی دارند، زیرا معامله داراییها نرخ آنها را طوری تغییر میدهد که بازار در فرصت کوتاهی به تعادل میرسد.
فرصتهای آربیتراژی بر اقتصاد تاثیر مستقیم دارد و با ایجاد هزینه برای محصولات، باعث بیثباتی بازار خواهد شد. بنابراین باید در برابر تمایل خود برای رسیدن به سود سریع در معاملات مقاومت کنیم.
آربیتراژ در ایران
با بروز اختلاف قیمت در دو یا چند بازار، آربیتراژگران وارد بازارهای معاملاتی میشوند و در مدت کوتاهی تعادل بین عرضه و تقاضا برقرار میشود. هرچه بازار کارامدتر باشد، تعادل سریعتر ایجاد میشود و فرصت آربیتراژ کوتاهتر خواهد بود.
در واقع این فرصتها و تعادل پس از آن، محرکی برای پویایی اقتصاد تلقی میشود. کشورهایی که در آنها ساختار اقتصادی مناسب و بازارهای کارا وجود نداشته باشد، فرصتهای آربیتراژ و مدت آنها بیشتر خواهد بود.
با افزایش تعداد فرصتهای آربیتراژی و پایداری آنها، انگیزه سرمایهگذاران برای فعالیتهای مولد اقتصادی کمتر خواهد بود. چنین وضعیتی در حال حاضر در ایران وجود دارد و عدم تعادل در بازار، توسعه و رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است.
سخن پایانی
در این مطلب، به سوال آربیتراژ چیست پاسخ دادیم و فرصتهای آربیتراژی را در بازارهای مختلف را همراه با شما بررسی کردیم. این فرصتها اغلب باعث پویایی اقتصاد کشورها میشود اما در کشورهایی که وضعیت اقتصادی نامناسبی وجود دارد، همین فرصتها با کاهش تمایل افراد برای سرمایهگذاری در فعالیتهای مولد، رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار خواهند داد. همه افراد در بازارهای مختلف تمایل دارند هزینهها را کاهش و سود خود را افزایش دهند. در نتیجه رقابت بسیار فشرده خواهد شد. به همین دلیل، در بیشتر مواردی که فرصتی برای آربیتراژ و سود مطمئن در کوتاه مدت وجود دارد، تنها کارشناسان حرفهای و مجرب و نیز افرادی که ابزارهای قدرتمندی در اختیار دارند میتوانند از این فرصتهای ویژه بهره ببرند.
ریسک مالی (risk Financial) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
در هر سرمایه گذاری یا پس اندازی ریسک و خطر از دست رفتن سرمایه وجود دارد. بنابراین لازم است قبل از هر اقدامی با بازار مالی آشنا باشیم تا بتوانیم در هنگام پس انداز و سرمایه گذاری، احتمال خطرات آینده را لحاظ کنیم تا با کمترین زیان مالی روبرو شویم.
ریسک مالی (risk Financial) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
ریسک مالی
قبل از صحبت درباره ریسک مالی و چگونگی مدیریت آن در راستای حفظ سرمایه، بهتر است در ابتدای بحث بدانیم اساسا ریسک به چه معنا است و بعد به یکی از انواع ریسک که ریسک مالی است بپردازیم. ریسک از نظر مالی به عنوان شانس اینکه نتیجه یا سود واقعی سرمایه گذاری با نتیجه یا بازده مورد انتظار، متفاوت باشد، تعریف شده است. ریسک شامل احتمال از دست دادن بخشی از سرمایه گذاری اصلی یا کلی است. از نظر کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و پیامدهای تاریخی ارزیابی میشود.
ریسک مالی چه مواقعی ظاهر میشود؟
ریسک مالی یکی از انواع مهم ریسک برای هر شغلی است. ریسک مالی به دلیل تحرکات بازار ایجاد میشود و حرکت بازار میتواند عوامل زیادی را در بر بگیرد. ریسک مالی خطر از دست دادن پول یا داراییهای ارزشمند در ابزارهای مالی است. به عبارت دیگر، بسیاری از خدمات مالی یا معاملات، خطر ذاتی ضرر را دارند و این همان چیزی است که ما آن را ریسک مالی می نامیم.
دقت داشته باشید که هر از دست دادنی را نمیتوان ریسک مالی تعریف کرد؛ به عبارتی مقدار پولی که در هنگام تجارت یا سرمایه گذاری از دست میدهید ریسک محسوب نمیشود بلکه آنچه در نهایت از دست میدهید ریسک مالی حساب میشود.
تعریف دیگر از ریسک مالی، ضررهای بالقوه ای است که یک سرمایه گذار هنگام سرمایه گذاری در شرکتی با آن مواجه است. تعریف این ریسک و زمان رخ دادن آن برای مردم عادی تا دولتها متفاوت است. برای دولتها، بدان معنی است که آن ها قادر به کنترل سیاستهای پولی و پیش فرض بدهیها نیستند. برای شرکتها بدین معنی است که، یک شرکت قادر به انجام تعهدات خود برای بازپرداخت بدهیهای خود نباشد و این به نوبه خود میتواند به معنای این باشد که سرمایه گذاران بالقوه، پول سرمایه گذاری شده در شرکت را از دست میدهند.
شرکتها همچنین ممکن است بدهی خود را بپذیرند، اما در انجام تعهدات باعث مشکلات اقتصادی شوند. برای افراد بدین معنی است که آن ها هنگام تصمیم گیری، با خطر مالی روبرو میشوند که میتواند درآمد یا توانایی آن ها را برای پرداخت بدهی مورد نظر خود به خطر اندازد. (1)
ریسکهای مالی در همه جا و در ابعاد مختلفی وجود دارد که همه را تحت تأثیر قرار میدهد. شما باید از همه خطرات مالی آگاه باشید. درست است که دانستن خطرات و چگونگی محافظت از سرمایه، خطر را از بین نمیبرد اما باعث کاهش آسیب آن ها میشود.
عوامل موثر بر ریسک مالی
ریسک مالی به طور کلی به دلیل بی ثباتی و ضرر در بازار مالی ناشی از حرکت در قیمت سهام، ارزها، نرخ بهره و موارد دیگر ایجاد میشود. ریسک مالی به ریسک هایی که مشاغل و افراد هنگام سرمایه گذاری، برنامه ریزی برای آینده و انجام کارهای روزانه میپردازند، اشاره میکند. تمام مشاغل و سرمایه گذاران یا افرادی که پس انداز میکنند، در تصمیم گیری های مالی خود ریسک بسیاری را به همراه دارند.
برخی از این خطرات خارجی هستند و بستگی به عوامل بیرونی و تصمیمات اتخاذ شده توسط سایر سازمانها و مصرف کنندگان دارد. یکسری از خطرات داخلی هستند و مربوط به استراتژیها و اقداماتی میشود که سرمایه داران بزرگ یا دولتمردان انتخاب میکنند. هرکدام از این عوامل ممکن است کل برنامه ریزی مالی را به هم بریزد و در نتیجه آسیب پذیری افراد و مشاغل را بیشتر کند.
نرخ بازار یکی از گسترده ترین انواع عوامل بیرونی در هنگام بروز ریسک مالی است. بازار براساس علاقه، عرضه و تقاضا و عناصر جدید مانند فناوری، تغییر میکند. هنگامی که اقتصاد سرعت مییابد یا کند میشود، نرخ بهره اوراق و وام تغییر میکند. این تغییر نرخها باعث شود میزان وام برای یک تجارت بیشتر شود یا نیاز به پرداخت آن به اوراق قرضه مورد استفاده برای تولید سرمایه داشته باشد.
مقررات دولت عامل مهم دیگری در کلیه برنامه ریزی های مالی است. دولتها با ایجاد تعرفه های جدید مالیات بر واردات و صادرات، تغییر قوانین مالیاتی موجود، وضع مقررات جدید مالی بطور مداوم برنامه ریزی را تغییر می دهند. برخی از این تغییرات مفید هستند، اما برخی دیگر میتوانند سودآوری کسب و کار را دشوارتر کنند، از جمله کاهش نرخ اوراق خزانه و اضافه کردن الزامات جدید به گزارشهای مالیاتی.
جریان نقدی که مربوط به درآمدها و هزینه های روزانه مشاغل میشود، یکی از عوامل درونی ریسک است. دریافتهای شما از مشتریان یکی دیگر از عوامل درونی ریسک مالی است. به هرحال شما سرمایه گذاری انجام دادهاید و ممکن است مشتری در بازپرداخت خود به مشکل برسد و شما را در هزینهها دچار مشکل کند. (2)
نحوه محاسبه ریسک مالی
همه مشاغل دارای ریسکهای مرتبط هستند. این مهم است که یک شرکت اقتصادی بتواند ریسک شغلی مرتبط با کار و تجارت خود و نحوه محاسبه خطرات را بداند. دانستن چگونگی محاسبه خطرات تجاری، تجارت را از ورشکستگی محافظت میکند. ریسک مالی، ساختار سرمایه یک شرکت و سطح ریسک فعلی را در رابطه با سطح بدهی شرکت ارزیابی میکند. این نسبت ها هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در یک شرکت توسط سرمایه گذاران استفاده میشود.
خوشبختانه ابزارهای بسیاری در دسترس افراد، مشاغل و دولتها قرار گرفته است که به آن ها امکان میدهد میزان ریسک مالی مورد نظر خود را محاسبه کنند. متداولترین روشهایی که متخصصان سرمایه گذاری برای تجزیه و تحلیل خطرات مرتبط با سرمایه گذاری های طولانی مدت استفاده میکنند شامل تجزیه و تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکی و تجزیه و تحلیل کمی است.
تجزیه و تحلیل بنیادی فرایند اندازه گیری ارزش ذاتی یک سرمایه گذاری با ارزیابی کلیه جنبه های مشاغل از جمله دارایی شرکت و درآمد آن است. تجزیه و تحلیل فنی فرایند ارزیابی اوراق بهادار از طریق آمار است و به بازده های تاریخی، حجم تجارت، قیمت سهام و سایر داده های عملکرد نگاه میکند. تجزیه و تحلیل کمی ارزیابی عملکرد تاریخی یک شرکت با استفاده از محاسبات نسبت مالی است.
تاثیر ریسک مالی بر بازار سهام
ریسک مالی سرمایه گذاری سهام این است که اگر شرکتی که سهام خود را از آن خریداری کردهاید پول خود را از دست بدهد پول شما هم از دست میرود؛ این سادهترین تعریف و آشکارترین خطر است. هر سرمایهگذاری به دنبال فهم بازده یا همان سود و زیانی است که از سرمایه گذاری نصیبش می شود و ریسک یا همان وجود و عدم وجود تضمین برای دریافت سود سرمایه گذاری است و بدون شناخت کامل این دو، تصمیمگیری جهت سرمایه گذاری سخت میشود. سرمایه گذاری در بورس اگرچه ممکن است سود زیادی در مدت زمان کمی به شما بدهد اما ضمانتی وجود ندارد که در برابر این سود زیانی نباشد.
وقتی دولتها نتوانند تورم را کنترل کنند یا توانایی خود را در سیاستهای پولی از دست بدهند، همچنین عوامل مؤثر بر کل بازار شامل رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، تورم، نرخ بهره، نوسانات ارز و. (که عوامل غیرقابل پیشبینی هم هستند) نوسانات و خطر را در بازار سهام ایجاد میکنند. ریسک مالی در بازار سهام، عمل نکردن به تعهدات شرکت و عدم توانایی در بازپرداخت وام بانکی و درنتیجه ورشکستگی آن است، بنابراین این عوامل باعث میشود تا شرکتها و موسساتی که سهام عرضه کردهاند نتوانند به تعهدات خود عمل کنند و سرمایهگذاران، سرمایه خود را از دست بدهند.
مدیریت ریسک مالی
فرآیند ارزیابی و مقابله با ریسکهای مالی اغلب به عنوان مدیریت ریسک شناخته می شود. از بین انواع خطری که ممکن است تجارت شما با آن روبرو شود، ریسک مالی بیشترین تأثیر را بر جریان سرمایه گذاری شما دارد. شما میتوانید با استفاده از یک برنامه مدیریت ریسک مالی خوب، این خطرات را پیش بینی کرده و از آن عبور کنید.
در دنیای مالی، مدیریت ریسک، فرایند شناسایی، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. در اصل، مدیریت ریسک زمانی اتفاق میافتد که یک سرمایهگذار به تعیین کمیت پتانسیل ضرر و زیان در یک سرمایه گذاری بپردازد و سپس با توجه به اهداف سرمایهگذاری و تحمل ریسک، اقدام مناسب، یا عدم اقدام را انجام دهد.
افزایش ریسک در قالب افزایش نوسانات به وجود میآید. این در حالی است که متخصصان سرمایهگذاری دائم به دنبال راهکاری جهت کاهش چنین نوسانات هستند. هدف مدیریت ریسک مالی کمک به اولویت بندی ابزارهای مالی و استفاده از آن ها برای مدیریت ریسکهای پر هزینه است.
سازمانها ریسک مالی خود را به روشهای مختلفی مدیریت میکنند. این فرایند بستگی به این دارد که مشاغل چه کاری انجام میدهند، در چه بازاری فعالیت میکنند و آمادگی پذیرش چه میزان ریسک را دارد. به این معنا، صاحب مشاغل و مدیران شرکت وظیفه دارد ریسک را شناسایی و ارزیابی کنند و تصمیم بگیرند که شرکت چگونه قصد دارد آن ها را مدیریت کند.
مدیریت ریسک با شناسایی خطرات مالی و منابع یا دلایل آن ها آغاز میشود. برای شروع خوب است که از ترازنامه شرکت استفاده کرد. یک تصویر لحظه ای از بدهی، نقدینگی، قرار گرفتن در معرض نوسانات ارز، ریسک نرخ بهره و آسیب پذیری قیمت کالاها که شرکت با آن روبرو است را فراهم میکند.
مرحله دوم، تعیین کمیت یا قرار دادن مقدار عددی بر خطرات شناسایی شده است. تحلیلگران تمایل دارند از مدلهای آماری مانند روش انحراف استاندارد و رگرسیون برای اندازه گیری میزان مواجهه شرکت در برابر عوامل خطر مختلف استفاده کنند. پس از تجزیه و تحلیل منابع خطر، باید تصمیم بگیرید که چگونه بر روی این اطلاعات عمل خواهید کرد. آیا میتوانید با قرار گرفتن در معرض خطر ریسک به روند خود ادامه دهید؟ آیا باید سرمایه خود را کاهش داده یا از آن محافظت کنید؟
این تصمیم مبتنی بر عوامل مختلفی از جمله اهداف شرکت، محیط کسب و کار، ریسکپذیری و اینکه آیا با کاهش سرمایه میتوان کاهش ریسک را توجیه کرد. به طور کلی، مدیریت ریسکهای سرمایه گذاری با درک اصول ریسک و چگونگی اندازه گیری آن ممکن است و با یادگیری خطرات ناشی از انواع مختلف ریسکها و برخی از راههای مدیریت جامع به همه انواع سرمایه گذاران و مدیران تجارت کمک میکند تا از ضررهای غیرضروری و پرهزینه جلوگیری کنند. (3)
چه کسی ریسک مالی را مدیریت میکند؟ در یک تجارت کوچک، صاحب مشاغل و مدیران ارشد، مسئولیت مدیریت ریسک را بر عهده دارند. اما زمانی که مشاغل رشد میکند و شامل چندین بخش و فعالیت میشوند، بهتر است یک مدیر در زمینه ریسک مالی اختصاص داده شود.
نتیجه گیری و جمع بندی
بازارهای مالی به دلیل نیروهای مختلف کلان اقتصادی همیشه در معرض خطر هستند. ریسک مالی متغیرهایی است که یک کسب و کار در طی یک زمان مشخص در درآمد خود تجربه میکند. بنابراین اگر شما سرمایهگذار هستید یا صاحب یک شغل، قبل از هر اقدامی و به جهت برنامه ریزی آینده، هرچند که در بازار سرمایه برنامه ریزی برای آینده کار دشوار و البته تثبیت شدهای نیست اما باز هم در راستای پیشگیریهای احتمالی و زیان کمتر بهتر است با ریسکهای بازار به خوبی آشنا شوید.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک چیست؟ در این مقاله قصد داریم به بحث مدیریت ریسک بهعنوان یک مقوله مهم در مدیریت بپردازیم. با ما همراه باشید.
مدیریت ریسک شامل شناسایی، تجزیهوتحلیل و پاسخ به عوامل خطر است که بخشی از چرخه زندگی یک کسبوکار است. مدیریت ریسک موثر به معنای تلاش برای کنترل نتایج خطراتی که در آینده پیش میآید، تا حد امکان با اقدام پیشگیرانه و نه فقط واکنشی است. بنابراین، مدیریت ریسک مؤثر، فرصتی را برای کاهش احتمال وقوع یک ریسک و تأثیرات بالقوه آن فراهم میکند.
فهرست مطالب و عناوین
ساختارهای مدیریت ریسک چیست؟
ساختارهای مدیریت ریسک بهگونهای طراحی شدهاند که کاری بیش از شناسایی ریسکهای موجود انجام دهند. یک چارچوب مدیریت ریسک خوب میتواند عدمقطعیتها را محاسبه کرده و تأثیر آنها را بر یک کسبوکار پیشبینی کند؛ بنابراین، نتیجه نهایی معمولاً انتخابی بین پذیرش ریسک یا رد آن است. پذیرش یا رد ریسکها به طور معمول، بستگی به سطحی دارد که یک کسبوکار قبلاً برای خود تعیین کرده است.
اگر یک شرکت، مدیریت ریسک را بهعنوان یک فرایند منظم و مستمر باهدف شناسایی و مقابله با ریسک تعریف کند، میتوان از ساختارهای مدیریت ریسک برای حمایت از سایر سیستمهای کاهش ریسک استفاده کرد. سیستمهای کاهش ریسک شامل برنامهریزی، سازماندهی، کنترل هزینه و بودجهبندی هستند. این سیستمها به شرکتها و کسبوکارها کمک خواهند کرد که در بحرانها غافلگیر نشوند.
پاسخ به ریسک
واکنش به ریسک معمولاً به یکی از اشکال زیر روی میدهد:
۱. اجتناب: یک شرکت در تلاش است تا با خلاص شدن از شر یک خطر خاص، آن را از بین ببرد.
۲. کاهش: کاهش ارزش مالی پیشبینیشده مرتبط با یک ریسک از طریق کاهش احتمال وقوع ریسک.
۳. پذیرش: در برخی موارد ممکن است یک شرکت مجبور به پذیرش ریسک شود که به طور معمول برای کاهش تأثیر ریسک در یک واحد تجاری انجام میپذیرد.
هنگام ایجاد خطرات احتمالی، یک کسبوکار باید در یک رویکرد حل مشکل مشارکت کند. نتیجه یک طرح با جزئیات است که میتواند هر زمان که نیاز باشد اجرا شود. چنین طرحی یک سازمان تجاری را قادر میسازد تا موانع موفقیت خود را مدیریت کند.
اهمیت مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک فرایند مهمی است زیرا ابزارهایی را برای شناسایی و مدیریت صحیح ریسکهای احتمالی در اختیار کسبوکار قرار میدهد. هنگامی که خطری شناسایی شد، مقابله یا رفع آن آسان است. علاوه بر این، مدیریت ریسک مبنایی برای تصمیمگیری آگاهانه برای مسیر پیشروی یک کسبوکار را فراهم میکند.
برای یک تجارت، ارزیابی و مدیریت ریسک بهترین راه برای آمادهشدن برای احتمالاتی است که میتواند مانع پیشرفت و رشد آن تجارت شود. هنگامی که یک شرکت برنامه خود را برای رویارویی با تهدیدات بالقوه ارزیابی و سپس ساختارهایی را برای آن طراحی میکند، طبیعتاً شانس خود را برای تبدیلشدن به یک کسبوکار موفق افزایش میدهد
بهعلاوه، مدیریت ریسک پیشرونده تضمین میکند که ریسکهای با اولویت بالا تاحدامکان تهاجمی برخورد میکنند. علاوه بر این، مدیریت اطلاعات لازم را در اختیار خواهد داشت که میتواند برای تصمیمگیری آگاهانه و اطمینان از سودآور بودن کسبوکار استفاده کند
فرآیند تحلیل ریسک
تحلیل ریسک یک رویکرد حل مسئله کیفی است که از ابزارهای ارزیابی مختلف برای شناسایی و رتبهبندی ریسکها باهدف ارزیابی و حل آنها استفاده میکند. در اینجا فرایند تحلیل ریسک آمده است:
۱. خطرات موجود را شناسایی کنید
شناسایی خطرات عمدتاً شامل طوفان فکری است. یک شرکت کارکنان خود را گرد هم میآورد تا بتوانند همه ریسکهای موجود را بررسی کنند. مرحله بعدی این است که تمام ریسکهای شناسایی شده را به ترتیب اولویت، رتبهبندی کنند. (ازآنجاییکه کاهش همه ریسکهای موجود امکانپذیر نیست، اولویتبندی موجب میشود تا همه ریسکهایی که میتوانند به طور قابلتوجهی بر یک کسبوکار تأثیر بگذارند، سریعتر رسیدگی شوند.).
۲. خطرات را ارزیابی کنید
در بسیاری از موارد، حل یک مشکل شامل دو مرحله کلی است:
الف) شناسایی مشکل
ب) یافتن راهحل مناسب
بااینحال، قبل از تعیین بهترین راه برای مدیریت ریسکها، یک کسبوکار باید با طرح این سؤال که «چه چیزی باعث ایجاد چنین ریسکی شده است و چگونه میتواند بر کسبوکار تأثیر بگذارد؟» علت ریسکها را پیدا کند.
۳. یک پاسخ مناسب ایجاد کنید
هنگامی که یک واحد تجاری آماده ارزیابی راهحلهای احتمالی برای کاهش خطرات شناسایی شده و جلوگیری از شدتگرفتن آنها است، باید در ابتدا سؤالات زیر را از خود بپرسد:
۱) برای جلوگیری از تکرار خطر شناسایی شده چه اقداماتی می توان انجام داد؟ همچنین، اگر دوباره تکرار شود، بهترین کار چیست؟
در اینجا، ایدههایی که در کاهش ریسک مفید هستند، در تعدادی از وظایف و سپس به طرحهای احتمالی که میتوانند در آینده به کار گرفته شوند، توسعه داده میشوند. در صورت بروز خطر، میتوان برنامهها را اجرا کرد.
جمعبندی و خلاصه
شرکتهای تجاری ما با خطرات زیادی روبرو هستند که میتواند بر بقا و رشد آنها تأثیر نامطلوب بگذارد؛ بنابراین، درک اصول اساسی مدیریت ریسک و چگونگی استفاده از آنها برای کمک به کاهش اثرات ریسک بر واحدهای تجاری مهم است.
در این مقاله درباره این که مدیریت ریسک چیست، مطالبی آموختیم. با تشکر از همراهی شما.
دیدگاه شما