چگونه می توان حاشیه سود را برای کسب و کار تعیین کرد
برای رشد شغل خود ، باید عملکرد را اندازه گیری کنید. با محاسبه حاشیه سود ، یکی از شاخص های مهم موفقیت تعیین می شود.
حاشیه سود چیست؟
حاشیه سود معیاری است که می توانید از آن استفاده کنید تا ببینید چقدر کسب و کار شما درآمد دارد. این میزان، استفاده شما از درآمد را برای پرداخت هزینه های خروجی اندازه گیری می کند. به عبارت دیگر ، حاشیه سود مشخص می کند چند درصد از درآمد را کسب و کار نگه می دارد. حاشیه را محاسبه کنید تا سودآوری در یک دوره زمانی خاص را مشخص کنید.
می توانید از حاشیه سود برای ردیابی سلامت شغلی خود و تصمیم گیری های بهتر در مورد کسب و کار استفاده کنید. حاشیه سود همچنین می تواند برای سرمایه گذاران در مقایسه شرکت های با درآمد مشابه اطلاعاتی را ارائه دهد.
بعضی اوقات ، حاشیه سود با سود خالص اشتباه گرفته می شود ، اما بین سود و حاشیه سود تفاوت وجود دارد. برای یافتن سود خود ، کلیه هزینه های حاصل را از درآمد کم کنید. سود مبلغی را نشان می دهد که در کسب و کار پس از کسرهزینه ها حفظ می شود ، نه درصدآن.
حاشیه سود ناخالص و خالص
دو روش برای بررسی حاشیه سود وجود دارد: ناخالص و خالص. هر نوع حاشیه سودآوری متفاوتی را نشان می دهد.
از حاشیه های ناخالص استفاده کنید تا به سودآوری یک محصول یا خدمات واحد توجه کنید. می توانید میزان درآمد هر کالایی را مشاهده کنید. از این طریق می دانید که کدام آیتم ها بیشترین و کمترین سود را دارند.
حاشیه سود ناخالص به شما کمک نمی کند تا سود کل کسب و کار خود را اندازه بگیرید. برای دانستن اینکه شرکت شما چقدر سودآور است ، باید به حاشیه سود خالص نگاه کنید. سود خالص سود کل شما را با هزینه ها مقایسه می کند. بیشتر اوقات ، حاشیه سود خالص چیزی است که افراد برای تعیین سودآوری در مورد آن صحبت می کنند.
نانوائی شاطر عباس
در آمد | 100000000 |
ارزش کالای فروخته شده | 38000000 |
سود ناخالص | 62000000 |
بیمه | 8000000 |
دستمزد | 22000000 |
اجاره | 6000000 |
آب و برق و گاز | 1000000 |
هزینه کل | 37000000 |
درآمد خالص | 25000000 |
نحوه محاسبه حاشیه سود
فرمول حاشیه سود ساده است و به شما کمک می کند تا امور مالی خود را در مسیردرست نگه دارید.
برای محاسبه حاشیه سود سه مرحله وجود دارد:
درآمد خالص را تعیین کنید (کل هزینه ها را از درآمد را کم کنید).
درآمد خالص را بر درآمد تقسیم کنید.
نتیجه را در 100 ضرب کنید تا به درصد برسید.
به عنوان مثال حاشیه سود
برای درک بهتر از حاشیه سود ، اجازه دهید روند را طی کنیم. مراحل فوق را در حالی که می دانید چگونه می توانید حاشیه سود را تعیین کنید ، در ذهن داشته باشید.
نانوایی شاطرعباس به دنبال سرمایه برای گسترش کسب و کار است. سرمایه گذاران بالقوه می خواهند بدانند که آیا کسب و کار در سودآور است یا خیر. آنها همچنین می خواهند بدانند كه کسب و کار به چه میزان از پول دریافتی خود استفاده می كند. برای تعیین سودآوری آن از اطلاعات درآمد نانوایی استفاده کنید.
مرحله 1: درآمد خالص را تعیین کنید.
با کم کردن کل هزینه ها ازدرآمد ، درآمد خالص را بیابید. اگر کل هزینه ها 75000000 باشد (هزینه کالاهای فروخته شده و هزینه های عملیاتی) و درآمد 100000000 است ، درآمد خالص 25000000 است.
100000000 درآمد – 75،000000 هزینه = 25،000000 درآمد خالص
مرحله 2: درآمد خالص را بر درآمد تقسیم کنید.
با استفاده از درآمد خالص بدست آمده در مرحله 1 ، درآمد خالص تقسیم بر درآمد را محاسبه کنید. به عبارت دیگر ، 25،000000 را 100000000 تقسیم کنید تا 0.25 به دست بیاید.
25000 درآمد خالص / 100،000 درآمد = 0.25
مرحله 3: نتیجه را در 100 ضرب کنید.
برای اینکه نتیجه را درصدی بگیرید ، 100 برابر کنید.
حاشیه سود 25٪ است. نانوایی شاطر عباس پس از پوشش مخارج ، 25٪ از درآمد خود را نگه می دارد.
حاشیه های استاندارد چیست؟
به عنوان یک صاحب مشاغل کوچک ، می دانید که هیچ دو شرکتی یکسان نیستند. دانستن حاشیه سود متوسط برای مشاغل کوچک می تواند دشوار باشد.
میانگین حاشیه سود خالص به عوامل مختلفی بستگی دارد. نوع شغلی را که اداره می کنید ، تعداد کارمندانی که دارید و موقعیت مکانی کسب و کار را باید در نظر بگیرید. عوامل دخیل ، استفاده از دارایی های تجاری و مدیریت موجودی نیز بر حاشیه سود تأثیر می گذارد.
شما نمی توانید حاشیه سود خود را با شرکت های فعال در صنایع دیگر مقایسه کنید. هر صنعت میانگین خود را دارد. موارد زیر صنایع مشترک و میانگین سود آنهاست:
خرده فروشی: 7٪ تا 12٪
ارتباطات از راه دور: 10٪ تا 15٪
ساخت تجهیزات: 6٪ تا 10٪
فروشگاه های لوازم الکترونیکی: 5٪ تا 8٪
خود را با مشاغل کوچک مقایسه کنید ، نه همه مشاغل موجود در صنعت. بیشتر فرمول محاسبه حاشیه فروش مشاغل کوچک فروش سالانه ای کمتر از 2 میلیارد و کمتر از 20 نفر کارمند دارند.
نحوه بهبود حاشیه سود
برای حاشیه سود بالاتر ، ممکن است نیاز به تغییراتی داشته باشید. برای بهبود حاشیه سود باید هزینه ها را کاهش داده و فروش را افزایش دهید.
برای کاهش هزینه های خود:
پیشنهادهایی را که نمی فروشند قطع کنید. این موارد فضایی را به خود اختصاص می دهد و به پول تبدیل نمی شود.
برای دیدن اینکه آیا شما می توانید معامله بهتری از یک فروشنده متفاوت بدست آورید فروشندگان را تغییر دهید.
ضایعات را کاهش دهید. موارد غیر ضروری را خریداری نکنید و با جستجوی راه حل های جایگزین برای فرآیندهای فعلی مانند ایجاد یک دفتر بدون کاغذ ، هزینه های تجاری را کاهش دهید.
برای افزایش فروش خود:
موجودی قدیمی را تخفیف دهید. با فروش ارزانتر از موجودی قدیمی خلاص شوید.
قیمت های خود را افزایش دهید. اگر از روز اول از همان استراتژی قیمت گذاری استفاده کرده اید ، ممکن است زمان آن باشد که قیمت ها را مطابق با تجربه خود افزایش دهید.
حفظ مشتری را بهبود بخشید. خرید می تواند پرهزینه باشد. برای حفظ مشتریان فعلی ، با رسانه های اجتماعی درگیر شوید و از استراتژی های متقابل فروش استفاده کنید.
حاشیه سود می تواند به شما در دیدن نتایج تصمیمات تجاری خود کمک کند. از این متر برای اندازه گیری پیشرفت و سلامتی شرکت خود استفاده کنید.
قیمت تمام شده کالای فروش رفته چیست؟
امروزه با رشد فناوریهای نوین و استفاده از ابزارهای همراه، کسبوکارهای بسیار متنوعی در جهان پدید آمده است. یکی از مهمترین اهداف هر کسبوکار و هر واحد اقتصادی، فروش محصول یا خدمت و به دنبال آن کسب سود و درآمد است.
برخی کارشناسان معتقدند «انگیزه سود»، مهمترین و قدرتمندترین محرک اداره امور کسبوکارها قلمداد میشود.
یک راه مهم برای نیل به این هدف، توانایی و امکان محاسبه هزینههایی است که برای تولید کالا یا ارائه خدمت، به سازمان تحمیل شده است.
واضح است که این موضوع از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میباشد؛ زیرا با محاسبه بهای تمام شده و تحلیل آن میتوان علاوه بر مدیریت صحیح هزینهها و برنامهریزی منسجم برای آینده سازمان، پاسخهای مستدل و دلگرمکننده به سهامداران و سرمایهگذاران ارائه نمود.
قیمت تمام شده کالای فروخته شده به چه معناست؟
«قیمت تمام شده کالای فرخته شده» عبارت است از هزینههای مستقیم مربوط به تولید کالاهای فروش رفته توسط یک شرکت.
این مقدار شامل هزینه مواد مصرفی در تولید کالا و هزینههای مستقیم نیروی کار مورد استفاده در تولید آن میباشد.
در واقع «قیمت تمام شده کالای فروخته شده» هزینه ایجاد محصولاتی است که یک شرکت به فروش میرساند؛ بنابراین تنها، هزینههایی لحاظ میشوند که به صورت مستقیم به تولید محصولات مربوط هستند و در این فرایند، هزینههای غیرمستقیم – مثل هزینههای توزیع، فروش و بازاریابی – مدنظر قرار نمیگیرد.
مثال: «قیمت تمام شده کالای فروخته شده» برای یک سازنده خودرو میتواند شامل هزینههای مواد اولیه قطعات و دستمزد نیروی کار باشد.
همانطور که اشاره شد، بازاریابی و تبلیغات، هزینه ارسال لوازم خوردو ساخته شده به نمایندگان فروش و هزینه نیروی لازم برای فروش این لوازم حذف میشود و در محاسبه «قیمت تمام شده کالای فروخته شده» منظور نمیگردد.
«قیمت تمام شده کالای فروخته شده» در صورت سود و زیان ظاهر میشود و میتواند برای محاسبه حاشیه سود ناخالص شرکت از درآمد کسر شود.
امروزه با توجه به تنوع کسبو کارها، هزینههای دقیقی که در محاسبه «قیمت تمام شده کالای فروخته شده» دخیل است، متفاوت بوده و به نوع فعالیت کسبوکار مربوط میشود.
قیمت تمام شده؛ دستیار مدیران
حسابداری بهای تمام شده (که با نام حسابداری صنعتی نیز شناخته میشود) یک ابزار بسیار مهم در اختیار مدیریت به شمار میرود زیرا مدیران با استفاده از آن میتوانند قیمت تمام شده تولیدات یا کالاهای خریداری شده یا فروش رفته را محاسبه کنند.
این کار باعث میشود مدیران اولاً کنترل خود را بر روی هزینههای تولید – از قبیل خرید مواد اولیه، هزینه استفاده از ماشینآلات، دستمزد پرسنل و غیره – اعمال نمایند و ثانیاً با نشان دادن مدیریت قدرتمند خود، کاهش هزینههای سازمانی، افزایش بهرهوری و ارتقاء سطح انگیزه پرسنل را فراهم آورند.
واضح است که اگر مدیران گزارشهای دقیق و صحیحی از هزینهها نداشته باشند، در تصمیمگیریهای مالی و مدیریتی خود با مشکلات عدیدهای مواجه خواهند شد.
هزینه یابی چیست؟
هزینه یابی عبارت است از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین قیمت تمام شده محصولات و خدمات.
به این ترتیب، وقتی صحبت از هزینه یابی میشود، منظور یک یا چند مورد از موارد زیر است:
- تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول
- تعیین بهای تمام شده ارائه یک خدمت
- تعیین روشی که به وسیله آن بتوان هزینهها را مدیریت کرد
مدیران هوشمند به هزینهیابی بسیار بها میدهند زیرا این شیوه، اطلاعات مفید و مؤثری در اختیار آنها قرار میدهد که میتوانند از آنها برای کارهای مختلفی همچون انجام مذاکرات آگاهانه، شرکت در مناقصات و مزایدهها، تخصیص ظرفیتهای تولیدی به محصولات سودآور و … کمال استفاده را ببرند.
در اینجا نیز با توجه به این که ساخت، تولید و ترکیب محصولات، از فناوریهای گوناگونی استفاده میشود، سیستمهای هزینهیابی در واحدهای تولیدی و خدماتی مختلف نیز به شدت با هم متفاوت است.
روش محاسبه قیمت تمام شده
برای تعیین قیمت تمام شده باید پنج عامل مختلفی را در نظر گرفت که عبارتند از: ۱) هزینههای ثابت، ۲) هزینههای متغییر، ۳) هزینه مختلط، ۴) هزینههای نیمه متغیر و ۵) هزینه نیمه ثابت.
اکنون تعریفی مختصر از هر یک بهدست میدهیم:
- هزینههای ثابت: اقلامی که بر اثر تغییر سطح فعالیت (تولید) تغییر نمیکنند و در تمام سطوح فعالیت ثابت میمانند.
اقلام ثابت فقط اقلامی را شامل میشود که مربوط به امر تولید هستند (سربار ساخت) و اقلامی مانند هزینههای اداری و فروش که در کوتاه مدت ثابت هستند را در بر نمیگیرند.
در طبقهبندی اقلام ثابت قیمت تمام شده، دو دسته اقلام ثابت وجود دارند:
الف) اقلام ثابت تعهد شده: اقلامی که قابل حذف نبوده و به کل تسهیلات تولیدی مربوط میشوند، مانند استهلاک ساختمان و کارخانه، مالیات و عوارض.
ب) اقلام ثابت اختیاری: اقلامی که بنا بهنظر مدیریت و بر حسب ضرورت قابل تغییر و حذف میباشد، مانند مخارج فرمول محاسبه حاشیه فروش برنامههای بازاریابی، حقوق مدیران و مخارج تحقیق.
۲٫ هزینههای متغیر: اقلامی که به طور مستقیم و به تناسب تغییر سطوح فعالیت، افزایش یا کاهش پیدا میکنند و نسبت تقریباً ثابتی بین این اقلام و مقدار تولید وجود دارد.
انواع اقلام متغیر به قرار زیر است:
الف) مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار ساخت
ب) هزینههای توزیع و فروش
ج) هزینههای اداری و تشکیلاتی، مانند ملزومات اداری، بخشهایی از بهای آب، برق، سوخت و غیره
در برخی از موارد به اقلام متغیر قیمت تمام شده، اقلام قابل برنامهریزی نیز اطلاق میگردد چرا که مدیران میتوانند در بعضی از موقعیتها، در مورد برخی از این اقلام تصمیمگیری کرده یا آنها را کنترل و محدود نمایند.
۳٫ هزینههای مختلط: اقلامی هستند که گرایش خاص و یا الگوی یگانهای برای تشریح ندارند.
جهت تجزیه و تحلیل تصمیمات مدیران، اقلام مختلط را به اجزای ثابت و متغیر تقسیم میکنند.
بسیاری از اقلام قیمت تمام شده دارای ویژگی اقلام مختلط هستند؛ یعنی بخشی ثابت و بخش دیگری متغیر میباشند؛ مانند: مخارج برق، آب، سوخت، نگهداری و دستمزد غیرمستقیم.
۴٫ هزینه نیمهمتغیر: این نوع هزینهها با افزایش سطح فعالیت (تولید) اضافه میشود اما ازدیاد آن با یک نسبت ثابت رخ نمیدهد.
این گونه اقلام خود به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) اقلامی که بر اثر افزایش سطح فعالیت با نسبت نزولی در هزینههای یک واحد اضافه میشوند؛ یعنی میزان افزایش قیمت تمام شده برای هر واحد اضافی کمتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی قبلی ایجاد گردیده است.
ب) اقلامی که بر اثر افزایش سطح فعالیت با نسبت صعودی اضافه میگردند؛ یعنی میزان افزایش قیمت تمام شده برای یک واحد اضافی بیشتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی ما قبل ایجاد گردیده است.
۵٫ هزینههای نیمهثابت: هزینههایی هستند که با افزایش سطح فعالیت، به صورت پلکانی و متناوب اضافه میشوند.
یک مثال در این مورد، افزایش تعداد دانشجویان در یک دانشگاه است که این امر مستلزم ایجاد ساختمانها و کلاسهای جدید و نیز افزایش هزینههای استهلاک و سایر هزینههای ثابت برای دانشگاه خواهد بود.
نحوه محاسبه قیمت تمام شده در شرکت های خدماتی
بهای تمام شده خدمات در موسسات خدماتی شامل دستمزد و هزینه های سربار است . برای محاسبه قیمت تمام شده خدمات می توان اقلام بهای تمام شده را بین کار (خدمات) در دست اقدام و یا دوایر مختلف موسسه خدماتی تسهیم نمود . به دیگر سخن ، می توان از روش هزینه یابی سفارش کار و یا روش هزینه یابی مرحله ای استفاده نمود .
در صورتی که برای محاسبه قیمت تمام شده از روش هزینه یابی سفارش کار استفاده شود ، برای هر یک از خدمات در دست اقدام یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح و قیمت تمام شده هر خدمت بطور جداگانه محاسبه و کنترل می شود .
در صورتی که از روش های هزینه یابی مرحله ای استفاده شود ، برای هریک از دوائر ارائه کننده خدمات یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح و قیمت تمام شده خدمات بر حسب دوائر ارائه کننده آن خدمات تعیین و کنترل می شود .
به عنوان مثال در یک موسسه خدمات مالی که به ارائه «خدمات حسابرسی » و « مشاور مالیاتی » می پردازد ، می توان برای هر یک از خدمات مزبور به عنوان یک دایره تولیدی ، یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح نمود و یا اینکه برای هر یک از مشتریان خدمات مزبور یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح کرد .
پس از تکمیل کار ، « حساب قیمت تمام شده خدمات » در دفتر کل بدهکار و « حساب کار در جریان » بستانکار می شود به این ترتیب « قیمت تمام شده خدمات ارائه شده به مشتریان » در صورت سود و زیان تعیین می شود .
فرمول قیمت تمام شده
برخی فرمول های مورد نیاز برای محاسبه قیمت تمام شده کالا به شرح زیر هستند.
خرید خالص = خرید طی دوره + اضافات خرید – (برگشت از خرید + تخفیفات درصدی خرید + کسورات خرید)
موجودی کالای آماده برای فروش = موجودی کالای اول دوره + خرید خالص
قیمت تمام شده کالای فروخته شده = موجودی کالای آماده برای فروش – موجودی کالای پایان دوره
موجودی کالای پایان دوره = موجودی کالای تعدادی در انبارها که قابل شمارش باشد * بهای هر کالا
سیستمهای سنتی محاسبه قیمت تمام شده و اشکالات آن
اصولاً برای تعیین قیمت تمام شده دو رویکرد مدنظر است: رویکرد سنتی و رویکرد نوین.
در سیستمهای سنتی هزینهیابی، برای تخصیص هزینه سربار معمولاً از هزینه (ساعت) کار مستقیم به عنوان مبنای تخصیص استفاده میشود؛ در حالی که امروزه هزینه کار مستقیم اغلب کمتر از ۱۵ درصد است و در مقابل، هزینههای سربار بیش از ۵۰ درصد از هزینه محصول را دربر میگیرد.
بنابراین تخصیص هزینههای سربار بر اساس مبناهایی همچون هزینه (ساعت) کار مستقیم، محاسبه نادرست قیمت تمام شده محصولات را باعث میشود.
در نظام سنتی، قیمت تمام شده محصول طی فرایند زیر محاسبه میشود:
- ردیابی (اختصاص) مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به محصولات یا خدمات
- تخصیص هزینههای سربار به محصولات یا خدمات بر مبنای یک نرخ جذب معین
- محاسبه قیمت تمام شده محصولات
به این شیوه محاسبه قیمت تمام شده ایراداتی وارد شده است که میتوان موارد زیر را بیان کرد:
- هزینه کار مستقیم اهمیت خود را از دست میدهد.
- در جریان تولید پیچیده و غیرمعمول، این سیستم جوابگو نیست.
- اطلاعاتی صحیح و واقعی در مورد قیمت تمام شده و سودآوری شرکت ارائه نمیکند.
- استفاده از یک مبنای تخصیص نمیتواند به طرز مناسبی تمام روابط بین هزینهها را نشان دهد.
- علیرغم بالا بودن سهم هزینه سربار در هزینه محصول، نحوه تخصیص هزینه سربار به هر اندازه که باشد فاقد اهمیت است.
بسیاری از شرکتها به منظور برطرف نمودن این ایرادات، به سمت استفاده از سیستم ABC گرایش یافتهاند.
ABC چیست و به چه کار میآید؟
ABC یا Activity Based Costing (هزینهیابی بر مبنای فعالیت) نوعی مدل جدید هزینهیابی است که در آن، تمرکز بر هزینههای غیرمستقیم سازمانی است، بر خلاف روشهای مرسوم که بیشتر روی هزینههای مستقیم متمرکز میشود.
این روش با بررسی فعالیتهایی که به طور مستقیم در فرایند عملیاتی دخالت دارند، به ارائه اطلاعات دقیق قیمت تمام شده میپردازد و در نهایت با تکیه بر تجزیه و تحلیلِ هزینههای صرف شده در هر فعالیتی، به رشد و سودآوری سازمان کمک میکند.
پایه و اساس «هزینهیابی بر مبنای فعالیت»، عبارت است از مفهوم مصرف فعالیتها توسط محصولات، خدمات و مصرف منابع توسط فعالیتها.
شیوه پیادهسازی ABC
- شناسایی موضوعات هزینه: موضوع هزینه عبارت است از آنچه که یک نظام هزینهیابی بر مبنای فعالیت در پی اندازهگیری آن میباشد.
- شناسایی خروجیها: منظور نتایج نهایی مطلوب است.
- شناسایی فعالیتها: فعالیتهایی که برای دستیابی به خروجیهای مورد نظر انجام میشود.
- تخصیص منابع و ایجاد مخازن هزینه: منابع براساس هزینههای مستقیم یا هزینههای غیرمستقیم به مخازن هزینه اختصاص یابد.
- تخصیص هزینه فعالیتها به خروجیها: پس از ایجاد منابع هزینه و تعیین عوامل هزینه، هزینههای انباشته شده در مخازن مذکور بر مبنای میزان استفاده از آنها از هر فعالیت، به موضوعات هزینه تخصیص داده میشود.
- تحلیل و گزارشگیری قیمت تمام شده: مرحله نهایی، شامل تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به قیمت تمام شده حاصل از به کارگیری نظام هزینهیابی بر مبنای فعالیت و نتیجهگیریهای مربوط میباشد.
مزایای استفاده از ABC
صاحبنظران معتقدند استفاده از «هزینهیابی بر مبنای فعالیت» یا همان ABC مزیتهای زیادی برای سازمان به همراه دارد، که در اینجا به شش مورد آن اشاره میشود:
- امکان وجود کنترل هزینهها
- ارزیابی صحیحتر از عملیات مالی
- تصمیمگیری در خصوص برونسپاری فعالیتها
- شناسایی فعالیتهای هزینهزا و فاقد ارزش یا کم ارزش
- کنترل عملیات و برنامهریزی کارآتر، صحیحتر و دقیقتر مدیریتی
- تعیین قیمت تمام شده و قیمتگذاری محصولات به طور منطقیتر و دقیقتر
سیستم ABC برای چه شرکتهایی مناسبتر است؟
استفاده از ABC برای برخی شرکتها نامناسب بوده و برای برخی دیگر بیتأثیر است.
«هزینهیابی بر مبنای فعالیت» در شرکتهایی مطلوب است که:
- هزینه سربار بالایی دارند.
- جریان تولید در آنها پیچیده و غیرمعمول است.
- از ماشینآلات پیشرفته و خودکار در تولید استفاده میکنند.
- تولیدات گوناگون و متنوعی دارند، یا خدمات مختلفی ارائه میدهند.
نرم افزار یکپارچه سانیران با قابلیت های بی نظیر بهترین انتخاب را به شما می دهد.
هزینه حاشیه ای: فرمول ، محاسبه و تمرینات
هزینه حاشیه ای تغییر در کل هزینه تولید ناشی از تولید یک مورد اضافی است. به عبارت دیگر ، این هزینه حاصل از تولید یک واحد دیگر از محصول است. هدف از تجزیه و تحلیل هزینه های حاشیه ای تعیین این است که سازمان در چه مقطعی می تواند به صرفه اقتصادی برسد.
در هر سطح و دوره زمانی که تولید در نظر گرفته می شود ، هزینه حاشیه ای شامل تمام هزینه هایی است که با سطح تولید متفاوت هستند ، در حالی که سایر هزینه هایی که با تولید متفاوت نیستند ثابت هستند و بنابراین هیچ هزینه حاشیه ای ندارند.
در تئوری اقتصادی ، هزینه حداکثر به یک فاکتور مهم تبدیل می شود ، زیرا شرکتی که به دنبال به حداکثر رساندن سود خود است ، تولید می کند تا زمانی که هزینه حاشیه ای برابر با درآمد نهایی باشد.
هزینه های متغیر معمولی که در محاسبه گنجانده شده است ، کارگر و مواد است. فرمول هزینه حاشیه ای را می توان در مدل های مالی برای بهینه سازی تولید جریان نقدی استفاده کرد.
فرمول ها و عملکرد
اگر تابع هزینه (C) مداوم و قابل تغییر باشد ، هزینه حاشیه ای (CM) اولین مشتق این تابع هزینه در رابطه با مقدار تولید شده (Q) است:
CM (Q) = dC / dQ = تغییر در هزینه ها / تغییر در مقدار.
تغییر در هزینه ها
در هر سطح از تولید ، هزینه های تولید می تواند کم یا زیاد شود ، به ویژه هنگامی که نیاز به تولید حجم کم یا زیاد تولید باشد.
اگر ساخت واحدهای اضافی نیاز به استخدام یک یا دو کارگر اضافی داشته باشد و هزینه خرید مواد اولیه را افزایش دهد ، در هزینه کلی تولید تغییر ایجاد می شود.
هزینه حاشیه تولید شامل کلیه هزینه هایی است که با سطح تولید متفاوت است. به عنوان مثال ، اگر شرکتی برای تولید کالاهای بیشتر به کارخانه جدیدی احتیاج داشته باشد ، هزینه ساخت این کارخانه هزینه ای ناچیز است.
هزینه های تولید شامل هزینه های ثابت و هزینه های متغیر است. هزینه های متغیر به هزینه های مورد نیاز برای تولید هر واحد گفته می شود. از طرف دیگر ، هزینه های ثابت به هزینه های عمومی گفته می شود که بین واحدهای تولید شده توزیع می شود.
برای تعیین تغییر در هزینه ها ، هزینه های تولیدی که طی اولین دوره تولید انجام می شود ، از هزینه های تولید انجام شده در دسته بعدی ، هنگامی که تولید افزایش یافته است ، کسر می شود.
تغییر در مقدار
از آنجا که افزایش یا کاهش حجم تولید با هر سطح از تولید اجتناب ناپذیر است ، مقادیر مربوطه برای ارزیابی تغییرات ایجاد شده به اندازه کافی قابل توجه هستند.
افزایش یا کاهش حجم کالاهای تولید شده به معنای هزینه کالاهای تولیدی است. بنابراین ، دانستن تفاوت مهم است.
برای تعیین تغییرات کمی ، تعداد محصولات تولیدی در اولین دوره تولید از حجم تولید ساخته شده در دوره تولید بعدی کسر می شود.
هزینه حاشیه ای چگونه محاسبه می شود؟
محاسبه هزینه های حاشیه ای بیشتر به عنوان وسیله ای برای رسیدن به سطح مطلوب تولید در بین تولید کنندگان بیشتر استفاده می شود. تولیدکنندگان هزینه افزودن یک واحد دیگر به برنامه تولید خود را بررسی می کنند.
محاسبه هزینه حاشیه ای به یک کسب و کار کمک می کند تا مشخص کند که افزایش تعداد کالاهای تولیدی نیز باعث افزایش متوسط هزینه می شود.
در صورت افزایش حجم ، در صورت نیاز کسب و کار به افزودن تجهیزات ، انتقال به تاسیسات بزرگتر یا یافتن تأمین کننده ای که بتواند مواد کافی را تهیه کند ، ممکن است هزینه حداکثر نیز افزایش یابد.
محاسبه
اگر یک شرکت بتواند 200 واحد با هزینه کل 2000 دلار تولید کند و 201 واحد تولید کند 2020 دلار هزینه دارد ، متوسط هزینه هر واحد تقریباً خواهد بود. 10 دلار (2،020 / 201 دلار = 10.05 دلار) و هزینه حداکثر واحد 201 20 دلار خواهد بود.
فرمول محاسبه هزینه حاشیه ای در اینجا آمده است: تغییر در کل هزینه ها را بر تغییر در مقدار تولید شده تقسیم کنید. با استفاده از مثال بالا ، تغییر در هزینه 20 دلار (2،020 - 2000 دلار) و تغییر در مقدار 1 (200 - 201) است. 20 تقسیم بر 1 برابر است با 20.
هنگامی که روی نمودار نشان داده می شود ، هزینه حاشیه ای منحنی است که تمایل دارد از یک شکل U پیروی کند. هزینه ها شروع می شود زیاد ، تا زمانی که تولید حتی در صورت پوشش هزینه های ثابت از بین می رود.
برای مدتی در آن نقطه پایین باقی می ماند و سپس شروع به افزایش می کند زیرا افزایش تولید نیاز به صرف هزینه برای کارمندان ، تجهیزات و غیره دارد.
درک هزینه حداکثر یک محصول به یک شرکت کمک می کند تا سودآوری خود را ارزیابی کرده و در مورد محصول از جمله قیمت گذاری تصمیم گیری کند.
تمرینات حل شده
مثال 1
بیایید یک کلاه ساز را در نظر بگیریم. هر کلاه تولید شده به 0.75 دلار پلاستیک و پارچه نیاز دارد. کارخانه تولید کلاه ماهیانه 100 دلار هزینه ثابت دارد.
اگر هر ماه 50 کلاه ساخته شود ، هر کلاه 2 دلار (100/50 دلار) هزینه ثابت دارد. در این مثال ساده ، کل هزینه کلاه ، شامل پلاستیک و پارچه ، 2.75 دلار (2.75 دلار = 0.75 دلار + (100/50 دلار)) خواهد بود.
با این حال ، اگر حجم تولید افزایش یابد و اکنون 100 کلاه در ماه تولید شود ، هر کلاه 1 دلار هزینه ثابت را متحمل می شود ، زیرا هزینه های ثابت بر روی واحدهای تولید شده پخش می شود.
سپس هزینه کل هر کلاه به 1.75 دلار (1.75 دلار = 0.75 دلار + (100/100 دلار)) کاهش می یابد. در این شرایط ، افزایش حجم تولید باعث کاهش هزینه حاشیه ای می شود.
مثال 2
شرکت تولید کننده X سیستم های گرمایشی تولید می کند. تجهیزات موجود منسوخ شده اند و نیازهای تولیدی شما را برآورده نمی کنند ، قادر به برنامه تولید نیستند.
تجهیزات اضافی باید خریداری یا اجاره شوند تا تولید در همان سطح باقی بماند.
بنابراین ، هزینه حاشیه ای سیستم های گرمایشی تولید شده با تجهیزات جدید نیاز به محاسبه ، از جمله هزینه خرید آنها دارد.
نمودار نشانگر مقادیر هزینه حاشیه ای نشان داده شده در جدول به شرح زیر است:
مشاهده می شود که با افزایش مقدار محصول ، هزینه کل افزایش می یابد ، زیرا به فاکتورهای تولیدی مقادیر بیشتری نیاز است.
هزینه حاشیه ای تا سطح معینی از تولید کاهش می یابد (5 = مقدار). سپس همراه با تولید به رشد خود ادامه می دهد.
هزینه حداکثر تولید یک واحد اضافی از سیستم های گرمایشی در هر سطح از تولید باید افزایش ناگهانی مواد اولیه را در نظر بگیرد.
در صورت یافتن سایر تأمین کنندگان ، به دلیل مسافت بیشتر و افزایش قیمت مواد اولیه ، ممکن است هزینه نهایی افزایش یابد.
نحوه محاسبه سود کسب و کار
نحوه محاسبه سود کسب و کار
هنگامی که صاحب کسب و کاری هستید، سود پادشاه است! تعیین دقیق سود کسب و کار، به شما کمک می کند تا در مورد چگونگی قیمت گذاری محصولات و خدمات، پرداخت به کارکنان و… تصمیم گیری کنید و از سلامت مالی مجموعه تان مطمئن باشید.
اکثر کسب و کارها حسابدار دارند؛ حالا اگر شما در ابتدای راه هستید یا می خواهید سر از کار حسابدارهایتان در آوردید، شما می توانید با ما همراه باشید.
حسابداران در اولین گام برای خود یک دوره زمانی به نام دوره مالی یا دوره حسابداری مشخص می کنند. این دوره مالی می تواند یک ماه، سه ماه، یکسال و… باشد. در طی یک دوره مالی، مجموع درآمدها منهای هزینه ها، سود کسب و کار را می سازد. محاسبه سود با کمی جزئیات، به همین سادگی است.
محاسبه سود یا زیان
1) ابتدا ارزش کل پول های دریافت شده از مشتریان تان (درآمد) را محاسبه کنید. برای پیدا کردن سود کسب و کار شما باید همه پول های کسب شده در یک دوره مالی را جمع بزنید. این پول ها می توانند از منابع مختلف مانند فروش یا خدمات ارائه شده، حق عضویت دریافت شده یا در مورد سازمان های دولتی مالیات و… باشد.
برای مثال فرض کنید ما در ماه مهر 20,000,000 ریال کتاب فروخته ایم و 7,000,000 ریال بابت حق التالیف دریافت کرده ایم. بنابراین کل درآمد عبارت است از: 27,000,000 = 7,000,000 + 20,000,000
2) کل هزینه های کسب و کار خود را برای دوره مالی مورد نظر محاسبه کنید. بطورکلی هزینه، پولی می باشد که برای کسب درآمد صرف شده است. برای مثال، راننده های تاکسی برای کسب درآمد نیاز به پرداخت هزینه سوخت (بنزین، گاز) دارند. هزینه های کسب و کار بسته به نوع عملیات شرکت متنوع می باشند.
فرض کنید ما در ماه مهر برای چاپ کتاب 11,500,000 ریال پرداخت کرده ایم.
3) زمانی که شما ارزش صحیح کل درآمد و هزینه کسب و کار خود را بدست آورید، محاسبه سود کاری ندارد. برای پیدا کردن سود کافی است هزینه های خود را از درآمدها کم نمایید.
صاحبان کسب و کار ممکن است بخواهند دوباره این سود را در کسب و کار خود سرمایه گذاری کنند یا آن را برداشت نمایند.
در فرمول محاسبه حاشیه فروش مثال ساده مان، هزینه را از درآمدها کسر می کنیم تا 15,500,000 = 11,500,000 – 27,000,000 سود مشخص شود. ما می توانیم این سود را برای خرید یک ماشین چاپ و نشر جدید استفاده کنیم و با افزایش چاپ کتاب، در بلندمدت درآمد و سود بیشتری کسب نماییم.
4) توجه داشته باشید تنها زمانی که مجموع درآمدها از هزینه ها بیشتر باشد، سود بدست آورده ایم؛ در غیر این صورت، اگر هزینه ها از درآمدها بزرگتر باشند، نتیجه عملیات دوره مالی به زیان ختم شده است. اگر کسب و کارتان به زیان رسید، بدان معنی است که شما پول زیادی برای کسب درآمد خرج کرده اید اما به آن میزان یا بیشتر درآمد نداشته اید. این اتفاق در آغاز راه اندازی کسب و کار، اجتناب ناپذیر است و از دست دادن پول یا زیان، حتماً به این معنا نیست که شرایط کسب و کارتان وخیم می باشد. بطور معمول در ابتدای راه هزینه هایی مانند خرید دفاتر، ایجاد نام تجاری، دریافت وام و… می توانند منجر به زیان شوند. نتیجه عملیات شرکت آمازون برای نه سال (1994 – 2003) زیان بود تا دوره سودآوری خود را شروع کرد. البته همه زیان ها به این شکل توجیه نمی شوند و همین طور همه ی کسب و کارها با زیان شروع نمی شوند و می توانند از همان ابتدا سودآور باشند.
تمامی شرکت ها صورتحسابی به نام صورت سود و زیان تهیه می کنند که منابع درآمد و جزئیات هزینه را نشان می دهد. الان می خواهیم گام به گام با صورت سود و زیان آشنا شویم.
صورت سود و زیان
1) صورت سود و زیان با فروش خالص شروع می شود. فروش خالص عبارت است از ارزش ریالی کالاهای فروش رفته منهای تخفیفات، کالاهای گم شده یا آسیب دیده و کالای مسترد (برگشت) شده.
برای مثال یک تولیدی کفش در فصل بهار 3,500,000 ریال کفش فروخته و 200,000 ریال تخفیف نیز به مشتریان خود داده است. بنابراین فروش خالص 3,300,000 = 200,000 – 3,500,000 می باشد.
2) شخصی 10 عدد خودکار به ارزش 10,000 ریال خریداری می کند و آنها را 15,000 ریال می فروشد. در اینجا به 15,000 ریال فروش و به 10,000 ریال بهای تمام شده کالای فروش رفته گفته می شود. به عبارتی برای آنکه محصولی را بفروشیم، یا آن را می سازیم و یا آن محصول را ارزان تر می خریم. در گام دوم تهیه صورت سود و زیان، بهای تمام شده کالای فروش رفته از فروش خالص کم می شود. جالب است بدانید که اگر محصول را می سازید، بهای تمام شده آن شامل هزینه های مستقیم ساخت مانند مواد اولیه و حقوق نیروی کار خط تولید می باشد.
در ادامه مثال تولیدی کفش، این شرکت 500,000 ریال برای خرید پارچه و لاستیک و 200,000 ریال بابت حقوق کارگران دوزنده پرداخت کرد. در این صورت سود ناخالص عبارت است از: 2,600,000 = 700,000 – 3,300,000
3) سود ناخالص چیست؟ هزینه های کسب و کار محدود به ساخت یا خرید محصول نمی باشد. بلکه هزینه های دیگری مانند اجاره، تبلیغات و… هنوز باقی مانده اند. به این هزینه ها، هزینه های عملیاتی گفته می شود و باید از سود ناخالص کسر شوند.
فرض کنید تولیدی کفش برای فصل بهار 100,000 ریال اجاره، 20,000 ریال بابت قبوض آب و برق و 30,000 ریال بابت تبلیغ پرداخت کرده است. مجموع هزینه های عملیاتی 150,000 ریال می شود که از سود ناخالص کم می کنیم: 2,450,000 = 150,000 – 2,600,000
4) به 2,450,000 ریال سود قبل از کسر مالیات گفته می شود. این را بدانید که اگر نتیجه عملیات یکسال شرکت به سود ختم شود باید بر اساس قوانین هر کشور، درصدی از آن را به عنوان مالیات پرداخت کند. پس از کسر مالیات، به سود خالص رسیده اید.
اطلاعات حسابداری و مالی به صاحبان کسب و کار کمک می کند تا موقعیت خود را بشناسند و بدانند که در کدام جهت حرکت می کنند. صورت حساب سود و زیان یکی از گزارش های مالی است که سودآور یا زیان آور بودن کسب و کار در یک دوره مالی را نشان می دهد.
منابع
مقاله علمی و آموزشی «نحوه محاسبه سود کسب و کار»، نتیجه ی نگارش جناب آقای حمیدرضا خداپرست (مولف کتاب اصول حسابداری 1 از انتشارات دانشگاه افسری امام علی (ع)، منتشر شده در اسفند 1394 با شابک 6-28-7922-600-978) می باشد.
نحوه محاسبه سود ساخت و ساز و تاثیر نسبت قیمت زمین به آپارتمان در سود
یکی از وظایف مشاورین املاک حرفهای ارائه مشاوره ساخت، خرید یا فروش است. یکی از تواناییهای ضروری برای مشاورین املاک در این خصوص، توانایی تحلیل سود ساخت و ساز است. در این مقاله روش تحلیل سود ساخت مسکن را با توجه به نسبت قیمت زمین به آپارتمان بررسی میکنیم.
چه عواملی در سود ساخت مسکن موثر هستند؟
به طور کلی میتوان گفت ۳ عامل زیر تعیین کننده سود ساخت هستند:
- قیمت زمین
- هزینه ساخت
- قیمت نوساز
به عبارت دیگر، سود ساخت با استفاده از فرمول زیر قابل محاسبه است:
سود ساخت = (قیمت زمین + هزینه ساخت) – قیمت نوساز
همانطور که میبینید، زمانی سود ساخت افزایش مییابد که قیمت نوساز بالاتر بوده، قیمت زمین و هزینه ساخت پایینتر باشد. با توجه به این حقیقت که هر چه قیمت نوساز بالاتر باشد، قیمت زمین نیز بالاتر خواهد بود، در نتیجه موضوع نسبت قیمت زمین به آپارتمان به امری تعیین کننده تبدیل میشود.
پیش از اینکه به این مسئله بپردازیم، موضوع هزینه ساخت را به صورت مختصر بررسی میکنیم.
بررسی تاثیر هزینه ساخت در سود ساخت و ساز
به طور کل هزینه ساخت را میتوان به دو بخش تقسیمبندی کرد:
- هزینه ساخت تا پایان مرحله سفت کاری
- هزینه ساخت مربوط به نازک کاری
هزینه ساخت تا مرحله سفت کاری تقریبا در نقاط مختلف یکسان است. یعنی این هزینه در جاهای مختلف شهر تفاوتی ندارد. عاملی که میتواند روی هزینه ساخت اثر گذار باشد، هزینه مربوط به مرحله نازک کاری است.
طبیعتاً اگر زمین مورد نظر در پایین شهر باشد، منطقی است که پایینترین هزینه نازک کاری را برای ساخت و ساز در نظر بگیریم. همچنین اگر زمین در مناطق مرفه نشین و بالا شهر باشد، میتوان برای نازک کاری هزینه بیشتری صرف کرد.
به عنوان مثال اگر در حال حاضر کف هزینه ساخت و ساز ۲ و نیم میلیون تومان به ازای هر متر مربع باشد، برای ساخت یک خانه کاملا خوب (از نظر نازک کاری) میتوان این هزینه را تا ۴ میلیون تومان و برای یک خانه لاکچری میتوانید این رقم را مثلا تا ۷ میلیون تومان افزایش دهید.
نکات مهم در محاسبه هزینه ساخت و ساز
جهت تحلیل درست سود ساخت و ساز باید تمامی نکات را به دقت بررسی کرد.
برای محاسبه هزینه کلی ساخت در فرمولی که بالاتر به آن اشاره کردیم، باید مراقب باشید که قیمت هر متر مربع ساخت را در متراژ زمین ضرب نکنید. فرمول درست برای محاسبه هزینه ساخت عبارت است از:
هزینه ساخت = هزینه هر متر مربع ساخت × زیربنای مفید
زیربنای مفید نیز با توجه به ۳ فاکتور زیر بدست میآید:
- متراژ کلی زمین
- درصد ساخت زمین
- تراکم
برای محاسبه زیربنای مفید میتوانید از این فرمول استفاده کنید:
زیربنای مفید = تراکم × (متراژ کلی زمین × درصد ساخت زمین)
مثلا اگر زمین مورد نظر ۳۰۰ متر بوده و ۶۰ درصد اجازه ساخت داشته باشد و تراکم آن ۴ باشد، زیربنای مفید به این ترتیب محاسبه میشود:
۷۲۰ = ۴ × (۳۰۰ × ۶۰٪)
با فرض اینکه هزینه ساخت هر متر مربع ۳ میلیون تومان است، هزینه کل ساخت که باید در فرمول سود ساخت قرار گیرد معادل ۲ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان است.
پیشنهاد میکنیم مقاله مربوط به درصد ساخت زمین را حتما مطالعه کنید، تا از تاثیر آن در سرمایهگذاری آگاه شده و نکات مهم در خصوص مسئله کارشناسی و انتخاب زمین را به طور کامل بیاموزید تا بدانید چند درصد زمین را میتوان ساخت .
همانطور که میبینید، از یک طرف امکان مانور کمی روی هزینه ساخت و ساز وجود دارد. از طرف دیگر قیمت نوساز منطقه عاملی است که کنترلی بر آن نداریم. در نتیجه میتوان گفت قیمت زمین، عاملی کلیدی در بررسی سود ساخت است.
اینجاست که مسئله نسبت قیمت زمین به آپارتمان و بررسی تاثیر آن در سود ساخت اهمیت خود را به رخ میکشد. در ادامه این موضوع را بررسی میکنیم.
روش محاسبه سود ساخت و ساز
اگر فرمول محاسبه سود ساخت را بدانید، محاسبه آن کار راحتی است.
مجددا فرمول محاسبه سود ساخت را یادآوری میکنیم:
سود ساخت و ساز = (قیمت زمین + هزینه ساخت) – قیمت نوساز
توضیح دادیم که هزینه ساخت چگونه و با چه فرمولی محاسبه میشود. در این بخش به طور مختصر روش محاسبه قیمت نوساز را مرور میکنیم.
فرض کنید با بررسیهایی انجام شده میدانید قیمت هر متر مربع بنای نوساز ۲۰ میلیون تومان است. اگر متراژ زمین شما ۳۰۰ متر باشد، برای محاسبه قیمت نوساز نباید ۲۰ میلیون تومان را در ۳۰۰ متر ضرب کنید.
همانطور که برای محاسبه هزینه ساخت به جای متراژ کل زمین، زیربنای مفید را ملاک قرار دادیم، برای محاسبه قیمت نوساز ملک مورد نظر نیز باید متراژ مفید را در نظر بگیریم.
بنابراین با فرض ۳۰۰ متر مربع زمین، ۶۰ درصد اجازه ساخت، تراکم ۴ و قیمت هر متر مربع نوساز ۲۰ میلیون تومان، قیمت نوساز به فرمول محاسبه حاشیه فروش این ترتیب محاسبه میشود:
قیمت نوساز = قیمت هر متر مربع نوساز × [ تراکم × (متراژ کل زمین × درصد ساخت زمین)]
۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان = ۲۰ میلیون × [۴ × (۳۰۰ × ۶۰٪)]
فرض میکنیم قیمت زمین نیز متری ۳۰ میلیون تومان است. قبلا هزینه ساخت برای این مثال را محاسبه کرده بودیم. بنابراین تا حالا به این ارقام رسیدهایم:
- قیمت کل زمین: 9 میلیارد تومان = 30 میلیون تومان × ۳۰۰ متر مربع
- هزینه کل ساخت: ۲ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان
- قیمت کل نوساز: ۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان
بنابراین سود ساخت و ساز به این ترتیب قابل محاسبه است:
۳ میلیارد و ۲۴۰ میلیون = (9 میلیارد + ۲ میلیارد و ۱۶۰) – ۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون
تا این مرحله روش محاسبه سود ساخت را آموختهایم. در ادامه موضوع نسبت قیمت زمین به آپارتمان را عمیقتر مورد بررسی قرار داده و نکاتی کاربردی برای ارائه مشاوره سرمایهگذاری، در اختیار مشاورین املاک قرار میدهیم.
بررسی نسبت قیمت زمین به آپارتمان و اثر آن در سود ساخت
نسبت قیمت زمین به آپارتمان چه اثری در سود ساخت مسکن دارد؟
نکته مهمی که باید در ابتدای این بحث به آن توجه کنید این است که نمیتوان هیچ نسبت ثابتی بین قیمت زمین و آپارتمان فرض کرد. هر چند قیمت زمین و آپارتمان تحت تاثیر یکدیگر قرار دارند، اما قیمت هر یک به عوامل مختلفی بستگی دارد.
بنابراین این تصور که اگر نسبت قیمت یک زمین به آپارتمان فلان است، میتوان بر اساس همین نسبت قیمت زمین یا آپارتمان دیگری را تخمین زد، تصور کاملا اشتباهی است.
اما نکته طلایی این جاست که بر اساس نسبت قیمت زمین به آپارتمان میتوان به ۳ نتیجهگیری رسید:
- میزان سود حاصل از ساخت و ساز
- منطقی بودن خرید زمین برای ساخت و ساز
- تشخیص مناسب بودن زمان برای خرید زمین جهت ساخت و ساز
در ادامه هر یک از این موارد را به صورت مفید و مختصر بررسی میکنیم.
۱- تاثیر نسبت قیمت زمین به آپارتمان در سود ساخت و ساز
برای شفاف شدن اثر نسبت قیمت زمین به آپارتمان کار را با دو مثال ادامه میدهیم. ، اطلاعات مثال اول را جهت یادآوری مجددا ذکر میکنیم:
- متراژ زمین: ۳۰۰ متر
- قیمت هر متر مربع زمین: 30 میلیون تومان
- تراکم: ۴
- درصد ساخت: ۶۰ درصد
- هزینه هر متر مربع ساخت: ۳ میلیون تومان
- قیمت هر متر مربع نوساز: ۲۰ میلیون تومان
- قیمت کل نوساز: ۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان
- هزینه کل ساخت: ۲ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان
- قیمت کل زمین: ۹ میلیارد تومان
- سود ساخت: 3 میلیارد و ۲۴۰ میلیون تومان
برای مثال دوم، متراژ زمین، تراکم و درصد ساخت را مانند مثال قبل فرض میکنیم. اما قیمت هر متر مربع زمین را 42 میلیون تومان، قیمت هر متر مربع آپارتمان نوساز را ۳۰ میلیون تومان و هزینه ساخت هر متر مربع را ۵ میلیون تومان در نظر میگیریم.
در مثال دوم قیمت کل نوساز، قیمت کل زمین و هزینه کل ساخت عبارتند از:
- هزینه کل ساخت: ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان
- قیمت کل نوساز: ۲۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان
- قیمت کل زمین: 12 میلیارد و 600 میلیون تومان
در نتیجه سود حال از ساخت و ساز در این مثال این گونه محاسبه میشود:
5 میلیارد و 4۰۰ میلیون = (12 میلیارد و 600 میلیون+۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون) – ۲۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون
در مثال اول نسبت قیمت زمین به آپارتمان، 30 به ۲۰ (یا 150 درصد) بود. در مثال دوم، این نسبت معادل 42 به 30 (یا 140 درصد) است.
آیا نسبت قیمت زمین به آپارتمان فاکتور مناسبی برای تحلیل سود دهی است؟
آیا میتوان صرفا با توجه به نسبت قیمت زمین به آپارتمان درباره سود دهی ساخت و ساز نتیجهگیری کرد؟
احتمالا با توجه به این اعداد تصور میکنید که اگر نسبت قیمت زمین به آپارتمان کمتر باشد، سود بیشتری حاصل خواهد شد. این نتیجهگیری در نگاه اول درست به نظر میرسد. اما باید به این نکته توجه کنید که در واقعیت عوامل زیادی در سود سازنده اثر گذارند.
به عنوان نمونه اگر در همین مثال هزینه ساخت و ساز را تغییر دهیم، نتیجه میتواند تغییر کند. علاوه بر این عوامل مختلفی مثل میزان تراکم، درصد ساخت و… روی این محاسبات اثر گذارند.
البته نباید فراموش کرد که فاکتورهایی مثل تراکم و درصد ساخت به طور مستقیم روی قیمت زمین و همینطور روی سود حاصل از ساخت و ساز موثرند. بنابراین شما نمیتوانید با محاسبه یک فاکتور به نام نسبت قیمت زمین به آپارتمان سود دهی ساخت و ساز را تحلیل کنید.
اما بدیهی است که به عنوان یک مشاور حرفهای، باید توانایی محاسبه چنین مواردی را داشته باشید.
۲- بررسی منطقی بودن خرید زمین برای ساخت و ساز
هر چند سود بالاتر همیشه جذاب است. اما زمانی این سود منطقی است که تناسب آن با هزینه انجام شده را بررسی کنیم. به عبارت دیگر با بررسی درصد سود کسب شده، میتوانیم منطقی بودن خرید را دقیقتر بررسی کنیم.
برای محاسبه درصد سود کسب شده باید از فرمول زیر استفاده کنید:
درصد سود = ۱۰۰ × [سود حاصل از ساخت تقسیم بر (هزینه کل ساخت + قیمت کل زمین)]
برای روشنتر شدن روش محاسبه، درصد سود را در دو مثال بالا بدست میآوریم. در مثال اول سود حاصل از ساخت ۳ میلیارد و ۲۴۰ میلیون و مجموع هزینهها، شامل هزینه ساخت و خرید زمین، ۱۱ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان بود. بنابراین سود ساخت به این ترتیب قابل محاسبه است:
29 درصد = ۱۰۰ × (۳ میلیارد و ۲۴۰ میلیون تقسیم بر 11 میلیارد و 160 میلیون)
در مثال دوم مجموع سود حاصل از ساخت معادل 5 میلیارد و 4۰۰ میلیون و مجموعه هزینه ساخت و قیمت فرمول محاسبه حاشیه فروش زمین معادل ۱۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون بود. در نتیجه درصد سود اینگونه محاسبه میشود:
۳۳.۳ درصد = ۱۰۰ × (۵ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تقسیم بر ۱۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون)
همان طور که مشاهده میکنید، سود در مثال اول معادل ۲۹ درصد و در مثال دوم ۳۳.۳ درصد است.
چند نکته مهم در ارائه مشاوره برای مشاورین املاک
سود مثال دوم حدود ۱ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان بیشتر از سود مثال اول است. اما با توجه به هزینههای انجام شده، صرفا ۴.۳ درصد سود بیشتر نصیب سازنده میشود.
به عبارت دیگر، در مثال اول، سازنده با ۱۱ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان، سود ۲۹ درصدی کسب کرده و در مثال دوم با ۱۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان سود ۳۳.۳ درصدی. یعنی با حدود ۵ میلیارد تومان سرمایهگذاری بیشتر (۴۴.۸ درصد افزایش سرمایهگذاری)، فقط ۴.۳ درصد افزایش سود داشته است.
شما به عنوان مشاور املاک حرفهای، باید به این اعداد و ارقام، شرایط بازار و منطقی بودن میزان سود توجه کنید تا بتوانید مشاورهای هوشمندانه ارائه کنید.
اگر شما به عنوان یک مشاور املاک حرفهای بتوانید به این ترتیب به مشتریان، مخصوصا سازندهها مشاوره دهید و میزان سود و منطقی بودن آن را برای ایشان محاسبه کنید، شکی نیست که جایگاه خود را به عنوان یک فرد حرفهای و آگاه در ذهن آنها ثبت خواهید کرد.
۳- تشخیص زمان مناسب برای خرید فرمول محاسبه حاشیه فروش زمین با توجه به نسبت قیمت زمین به آپارتمان
چطور زمان مناسب برای خرید زمین جهت ساخت و ساز را تشخیص دهیم؟
مشاورین املاک برای ارائه مشاوره در خصوص زمان مناسب جهت خرید زمین برای ساخت و ساز، میتوانند به دو فاکتور توجه کنند:
- درصد سود
- تغییرات در نسبت قیمت زمین به آپارتمان
توجه داشته باشید که حداقل سود منطقی برای ساخت و ساز ۳۰ درصد است. پس اگر میخواهید در این خصوص مشاوره بدهید، باید درصد سود حاصل از ساخت و ساز را با توجه به توضیحات ارائه شده محاسبه کنید. اگر این درصد مساوی یا بیشتر از ۳۰ بود، زمان مناسبی برای خرید و ساخت و ساز است.
در حالت دوم میتوانید به تغییرات نسبت قیمت زمین به آپارتمان توجه کنید. البته باید توجه داشته باشید که قیمت زمین و آپارتمان تحت تاثیر عوامل متفاوتی رشد میکنند. بنابراین هر زمان ممکن است نسبت قیمت یک زمین به قیمت آپارتمان نوساز تغییر کند.
شما به عنوان یک مشاور املاک فعال، میتوانید با رصد این تغییرات، به مشتریان وفادار و سازندگانی که با آنها همکاری دارید، سیگنال خرید یا عدم خرید بدهید. به این ترتیب که هر وقت تغییرات نسبت قیمت زمین به آپارتمان کاهشی شد، زمان مناسبی برای خرید است.
امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد. در صورتی که در سوال یا ابهامی برای شما باقی مانده است، سوالات خود را در بخش نظرات در انتهای این مقاله مطرح کنید.
سوالات متداول نحوه محاسبه سود ساخت و ساز
فرمول محاسبه سود ساخت و ساز چیست؟
سود ساخت و ساز با این فرمول محاسبه میشود: سود ساخت = (قیمت زمین + هزینه ساخت) – قیمت نوساز
سود ساخت و ساز چند درصد است؟
عوامل بسیاری در سود ساخت و ساز موثر هستند، عواملی مثل: قیمت زمین، قیمت تمام شده ساخت، قیمت ملک نوساز، عوارض شهرداری و غیره همگی عواملی هستند که نقش موثر در درصد سود ساخت و ساز تاثیر دارند.
دیدگاه شما