تفسیر الگوهای قیمت


این الگو نشان دهنده رد شدید قیمت پس از افزایش قابل توجه است

بررسی کلی الگوی مثلث متقارن در تحلیل تکنیکال

طبق دسته بندی چارتیست های متخصص سه نوع الگوی مثلثی وجود دارد. این سه نوع شامل مثلث متقارن ، مثلث افزایشی و مثلث کاهشی. هر نوع از این مثلث‌ها شکل تقریباً متفاوتی دارند و نحوۀ پیش‌بینی آنها با یکدیگر تفاوت دارد. شکل هر مثلث را به صورت مجزا میباشد. برای مثال در مثلث متقارن، دو مقابل هم ، خط روند را نشان‌می‌دهد که به یکدیگر نزدیک می‌شوند. خط بالا در حال کاهش و خط پایین در حال افزایش می‌باشد. خط عمودی در سمت چپ ارتفاع الگو را مشخص می‌کند و خط قاعده نامیده می‌شود.

مثلث متقارن

مثلث متقارن (یا چنبره) در بیشتر مواقع یک الگوی ادامه دهنده است. این الگو به صورت یک توقف در روند موجود محسوب می‌شود که پس از آن روند دوباره از سر گرفته می‌شود. برای مثال وقتی روند قبلی روندی صعودی باشد بنابراین انتظار داریم بعد از مکث ظاهر شده، ادامۀ روند کماکان صعودی باشد. چناچه روند قبلی نزولی بوده به همین ترتیب انتظار روند نزولی را بعد از توقف داریم. برای رسم این مثلث حداقل به 4 نقطۀ بازگشتی نیاز داریم. برای رسم هر خط روند ما احتیاج به دو نقطه داریم بنابراین برای رسم دو خط همگرا لازم است که هر خط حداقل دونقطه از روند را لمس کرده باشد.

همانطور که در شکل بالا مشاهده میکنید یک مثلث متقارن در نمودار رسم شده است. روند نمودار قبل از شکلگیری مثلث متقارن صعودی بوده است و پس از شکلگیری کامل مثلث متقارن همچنان روند صعودی خود را حفظ کرده است. همچنین معامله گران و تحلیلگران میتوانند اهداف خود را برای خرید و فروش به با استفاده از الگو تعیین کنند. مثلث‌ها دارای سه قله (سقف) و سه قعر(کف) می‌باشند که مجموعاً به شکل 5 موج در مثلث متقارن قبل از اغاز مجدد روند افزایشی ضاهر می‌شوند.

آنالیز زمانی مثلث

ایجاد الگوی مثلث محدودیت زمانی خاصی دارد و به پدید آمدن نقطۀ رأس یعنی محل تقاطع دو خط محدود می‌شود. به عنوان یک قانون کلی در حد فاصل بین دوسوم الی سه‌چهارم از اندازۀ افقی الگوی مثلث، قیمت‌ها بایستی الگو را بشکنند و هم جهت با روند قبلی شروع به حرکت کنند. اندازۀ افقی الگوی مثلث فاصلۀ ما بین خط قاعده در سمت چپ تا نقطۀ رأس در سمت راست می‌باشد.از آنجا که این دو خط نهایتاً در یک نقطه با هم تلاقی می‌کنند این فاصلۀ زمانی در موقع رسم این دو خط قابل اندازه‌گیری می‌باشد. شکست خط روند بالایی اخطار شروع روند می‌باشد. اگر زمان از سه‌چهارم زمان کل گذشت و شکست رخ نداد اخطاریست مبنی بر اینکه الگو در حال از دست دادن پتانسیلش می‌باشد و می‌توان انتظار داشت که قیمت‌ها به نوسان ادامه داده و از نقطۀ رأس فراتر روند.

مثلث‌ها ترکیب جذابی از قیمت و زمان می‌باشند. دو خط نزدیک شونده، محدودۀ قیمت الگو را نشان می‌دهند و از قبل می‌توان دریافت که در چه نقطه‌ای الگو تکمیل شده و با شکستن خط روند بالایی (در روندهای صعودی) دوباره به روند قبلی باز می‌گردند. همچنین با اندازه‌گیری عرض این الگو می‌توان زمان رخداد این حادثه را نیز به دست آورد. برای مثال اگر پهنای الگو 20 هفته باشد شکست خطوط نزدیک شونده باید در حدود هفتۀ سیزدهم الی هفتۀ پانزدهم انجام شود. اخطار قطعی زمانی صادر می‌‌شود که قیمت از یکی از خطوط روند عبور کند. برخی اوقات بعد از شکست، حرکت برگشتی به این خطوط را نیز مشاهده می‌کنیم. در روند صعودی خط بالایی به عنوان خط حمایت عمل می‌کند و در روندهای نزولی خط پایینی نقش مقاومت را دارد. پس از شکسته شدن خط روند سطح قیمتی که رأس در آن قرار گرفته سطح حمایت و مقاومت مهمی را مشخص می‌کند. برای اینکه شکست مورد قبول واقع شود ، حداقل شرط این است که قیمت پایانی خارج از خط روند باشد و صرفاً به یک نفوذ در طی روز اکتفا نشود.

اهمیت حجم

حجم معاملات همزمان با نوسان قیمت در مثلث و نزدیک شدن به رأس کاهش پیدا می‌کند. این رفتار حجم برای تمام الگوهای تثبیت صدق می‌کند. همزمان با نفوذ قیمت در خط روند یعنی زمانی که الگو تکمیل می‌شود حجم معاملات بایستی به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یابد. حرکت برگشتی معمولاً با فعالیت بیشتر قیمت در زمان از سرگیری ادامۀ روند و همراه با حجم معاملات سبکتری انجام می‌شود. به دو نکتۀ دیگر در مورد حجم معاملات باید توجه کرد. در الگوهای برگشتی در حرکات صعودی، حجم نقش مهمتری نسبت به حرکات نزولی دارد. به این دلیل که افزایش حجم از ضروریات از سرگیری یک روند صعودی در تمامی الگوهای تثبیتی می‌باشد.
دومین نکتۀ مهم در مورد حجم این است که اگرچه میزان معاملات در طی شکل گیری این الگو کاهش می‌یابد ولی بررسی دقیق حجم معاملات اغلب می‌تواند در مورد اینکه آیا حجم معاملات در زمان حرکات افزایشی قیمت سنگین‌تر است یا در زمان حرکت کاهشی قیمت ، راهنمای خوبی باشد. به طور مثال در یک روند افزایشی احتمالاً در زمان صعود قیمت معاملات سنگین‌تری نسبت به نزول‌های قیمت انجام می‌شود.

تکنیک های محاسبه

تمام مثلث‌ها دارای تکنیک‌های اندازه‌گیری هدف قیمت می‌باشند. در مثلث متقارن دو نوع تکنیک اندازه‌گیری رایج وجود دارد. ساده‌ترین تکنیک این است که طول عمودی پهن‌ترین قسمت مثلث را اندازه بگیریم (قاعده) و این فاصله را در نقطۀ شکست اعمال کنیم. دومین روش این است که خط روند بالایی را از بالاترین نقطۀ روند ، موازی با خط روند پایینی رسم کنیم. خط بالایی این کانال می‌تواند هدف بالایی قیمت را مشخص کند. حتی این امکان وجود دارد که زمان رسیدن به این هدف قیمت را در روی خط بالایی کانال مشخص کنیم. گاهی اوقات همزمان با برخورد دو خط متقاطع مثلث و تشکیل شدن رأس، قیمت با خط روند بالایی برخورد می‌کند.

مثلث اقزایشی

مثلث‌های افزایشی و کاهشی در حقیقت حالت‌های مختلف مثلث‌های متقارن محسوب می‌شوند ولی از لحاظ پیش‌بینی تفاوت‌هایی با آن دارند. توجه کنید وقتی که خط روند بالایی صاف در حالی که خط پایینی رو به افزایش باشد ، این الگو نشان می‌دهد که خریداران شتاب بیشتری نسبت به فروشنده‌ها دارند و به عنوان یک الگوی افزایشی محسوب شده و اغلب بعد از شکست الگو، قیمت روند صعودی به خود می‌گیرد. اگر شکل زیر را یک نمودار در نظر بگیریم هرگاه مثلث موردنظر در نمودار به صورت شکل زیر ترسیم شود روند قیمت همانند قرمز داخل تصویر عمل خواهد کرد.

عملکرد مثلث افزایشی به عنوان یک کف

هرچند مثلث‌های افزایشی در اغلب موارد در روندهای صعودی ظاهر شده و به عنوان الگوهای ادامه دهنده عمل میکنند ولی گاهی اوقات به عنوان الگوهای تشکیل دهنده کف (الگوهای تبدیل کننده) نیز عمل می‌کنند. در پایان برخی از روندهای نزولی می‌توان انتظار تشکیل مثلث افزایشی را داشت. در چنین شرایطی این الگو، افزایشی تفسیر می‌شود. شکست خط بالایی اخطار کامل شدن ارتفاع است و به عنوان علامت شروع روند افزایشی تفسیر می‌شود. هر دو مثلث افزایشی و کاهشی برخی مواقع به عنوان مثلث راست گوشه نیز نامیده می‌شوند.

مثلث کاهشی

مثلث کاهشی دقیقاً تصویر عکس مثلث افزایشی می‌باشد و در غالب اوقات به عنوان یک الگوی کاهشی مورد بررسی قرار می‌گیرد. وقتی خط کاهشی بالایی و خط صاف پایینی تشکیل شود ، این الگو نشان می‌دهد که فروشنده‌ها شتاب بیشتری نسبت به خریداران دارند و این مسئله عموماً باعث کاهش قیمت می‌شود. اخطار فروش زمانی صادر می‌شود که قیمت خط صاف پایینی را بشکند و این اتفاق معمولاً با افزایش حجم معاملات همراه می‌باشد. برخی اوقات یک حرکت برگشتی به وقوع می‌پیوندد که با خط صاف پایینی که حال به عنوان مقاومت ایفای نقش می‌کند مواجه می‌شود.

عملکرد مثلث کاهشی به عنوان یک سقف

هرچند مثلث کاهشی یک الگوی ادامه‌دهنده است و اغلب با روندهای کاهشی همراه می‌باشد ولی چندان هم دور از انتظار نیست در روندهای افزایشی نیز دیده شود. تشخیص این نوع الگو وقتی که در بالای نمودار تشکیل می‌شود کار چندان مشکلی نیست. در این حالت شکسته شدن خط پایینی الگو اخطار بازگشت روند به حالت کاهشی را صادر می‌کند.

الگوی حجمی

الگوی حجم در هر دو الگوی مثلث کاهشی و افزایشی تقریباً مشابه است. به این ترتیب که در طی شکل گیری الگو، حجم کاهش یافته در نقطۀ شکست الگو، افزایش می‌یابد. در مورد مثلث متقارن تحلیل‌گر تکنیکال می‌تواند در طی شکل‌گیری الگو همزمان با نوسان قیمت تغییرات زیرکانه ای را در الگوی حجم تشخیص بدهد. این بدین معنی است که در الگوی افزایشی حجم جهش‌های قیمتی تا حدودی زیاد و در نقاط پایینی و قعرها کم می‌شود. در نوع کاهشی در طی روند کاهشی حجم سنگین معاملات و در زمان جهش‌های مثلث افزایشی حجم را شاهد خواهیم بود.

فاکتور زمانی در الگوی مثلث متقارن

آخرین فاکتور مورد بحث ما در بررسی الگوی مثلث متقارن ابعاد زمانی آن است. الگوی مثلث یک نوع الگوی میان مدت میباشد. به این مفهوم که اغلب بیشتر از یک ماه برای شکل‌گیری آن لازم است ولی عموماً کمتر از سه ماه طول می‌کشد.الگویی که کمتر از یک ماه پدید بیاید احتمالاً نوع دیگری از الگو، مثلاً پرچم چهارگوش خواهد بود که اغلب از نوع الگوهای کوتاه‌مدت است. همان طور که پیش از این اشاره شد گاهی مثلث‌ها به صورت الگوهای‌بلندمدت نیز ظاهر می‌شوند اما نحوۀ تفسیر و اصول آنها یکسان است.

منبع: برگرفته از کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه نوشته جان مورفی

فلسفه و منطق تحلیل تکنیکال

اکثر معامله گران کهنه کار و قدیمی سهام، اطلاعات زیادی در مورد روش تحلیل نموداری بازار ندارند. آنها بیشتر به روش سنتی و آنالیز اخبار و اطلاعات که همان تحلیل بنیادی است اقدام به بررسی و خرید یک سهم می کنند.

این سبک تحلیل بازار دقیقا مثل این است که شما فقط با یک چشم بازار را ببینید…! حالا تصمیم داریم اندکی علم تحلیل تکنیکال را برایتان باز کنیم و توضیح بدهیم که اساسا تحلیل تکنیکال چیست و به بررسی چه عواملی می پردازد. قبل از آن شما را با یک اصل تحلیل تکنیکال آشنا می کنم..

یک تحلیل‌گر تکنیکی معتقد است که همه اطلاعات یک سهام یا یک ارز در سابقه قیمت آن نهفته است و از روند حرکت قیمت، می توان برای آینده قیمت حدث و گمان هایی زد!

اما حسن سرعت عمل در این روش تحلیلی بازار قابل مقایسه با تحلیل بنیادی نیست؛ چون اولا این امکان را به ما می دهد که در مدت کوتاهتری نسبت به تحلیل پایه‌ای (فاندامنتال)، تعداد خیلی بیشتری سهام را مورد مطالعه و بررسی قرار بدهیم و ثانیا نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی (بر عکس تحلیل بنیادی) ندارد. در حال حاضر تحلیل تکنیکی در اکثر بورس های معتبر دنیا رواج زیادی پیدا کرده و طرفداران خاص خود را دارد.

اما تحلیل بازار از نقطه نظر تکنیکی منطق خاص خودش را دارد.. در حقیقت اگر بخواهیم اصل و اساس تحلیل تکنیکی بازار را دسته بندی کنیم شامل این موارد می شوند:

۱- همه چیز در نوسان قیمت خلاصه می شود.

مهم ترین اصل تحلیل تکنیکال دقیقا همین است… هر عاملی که بر قیمت سهام تاثیرگذار باشد، چه اقتصادی و چه سیاسی و یا روانشناختی و… به نوعی بر قیمت سهام اثر خواهد داشت و در نمودار منعکس خواهد شد.

بگذارید این طور بگویم که هر تغییر قیمتی همراه با یک محرک خارجی است و این امر امکان بررسی دقیق نوسان قیمت و تحلیل آن را برایمان میسر می سازد..

پس با این اوصاف با تحلیل نمودن نمودار قیمت، بازار خودش را به تحلیل گر نشان می دهد و در مورد آینده احتمالی آن پیش بینی هایی میدهد.. حال این منطق با پایه و اساس تحلیل بنیادی در تضاد است چون تحلیل بنیادی به چرایی عوامل توجه می کند ولی تکنیکال کاری به چرایی عوامل ندارد…

برای مثال اگر تقاضا بیش از عرضه باشد فاندامنتالیست خواهد گفت که قیمت بالا می‌رود در حالیکه چارتیست با دیدن رشد قیمت خواهد گفت که تقاضا بیشتر از عرضه بوده است.

۲- قیمت در یک روند حرکت می کند.

تفسیر جمله فوق خیلی ساده است.. وقتی نوسانات بازار با روند حرکتی فعلی مطابقت داشته باشد، این حرکت قابل تحلیل است و برعکس ، یک بازار آشفته قابل تحلیل نیست… با مسلم دانستن اینکه حرکت قیمت، ناشی از روند حرکتی پیش رو است دو مطلب قابل ذکر است.

اول اینکه ترند جاری با احتمال بیشتری ادامه خواهد یافت و روی خودش برنخواهد گشت، (البته به استثنای بعضی بی‌نظمی‌ها در حرکت بازار) و دوم اینکه ترند جاری ادامه خواهد یافت مادامیکه ترند مخالف جایگزین آن شود.

تحلیل گران تکنیکال عقیده دارند که تشخیص روند امکان پذیر است و میشود بر مبنای روند پیش روی قیمت اقدام به سرمایه‌گذاری و خرید کرد.

یک منطق محض در تحلیل تکنیکال وجود دارد و آن این است که یک تحلیل‌گر تکنیکی قیمت همه چیز را می‌داند ولی ارزش (واقعی) هیچ چیز را نمی‌داند !

تحلیل گران تکنیکال فقط با دو چیز سروکار دارند:۱- قیمت فعلی چیست؟۲- سابقه تغییرات قیمت چگونه بوده است؟

قیمت، نتیجه تقابل نهایی نیروهای عرضه و تقاضا برای یک سهم است. هدف تحلیل‌گر پیش‌بینی جهت تغییرات قیمت آتی است… تحلیل تکنیکی فقط بر روی قیمت و فقط قیمت، متمرکز است اما بنیادی ها به دنبال چرایی قیمت می گردند. به عبارتی می توان گفت تکنیکی‌ها به دلایل فاندامنتالی ها در مورد چرایی قیمت با دید تردید نگاه می‌کنند. تحلیل گران تکنیکال معتقدند بهترین کار این است که به دنبال چیستی قیمت باشیم و به چرایی آن اهمیت ندهیم. چرا قیمت بالا می‌رود؟ به خاطر بیشتر بودن خریداران (تقاضا) نسبت به فروشندگان (عرضه)..

“” ارزش هر چیز برابر با پولی است که یک فرد حاضر است برای آن بپردازد در این صورت چه لزومی دارد بدانیم چرا…!؟ “”

۳- تاریخ تکرار می شود

” تاریخ تکرار می شود “ جمله معروفی است اما بگذارید در مودش صحبتی داشته باشیم.. ببینید بین تحلیل تکنیکال ، حرکت قیمت ها و روانشناسی انسان ها همیشه ارتباطی وجود داشته..

در این صورت اگر به گذشته قیمت نگاهی بیندازیم الگوهای قیمتی را شناسایی می کنیم که حالات روانشناسانه بازار را به مانشان میدهد . این الگوها وضعیت روانی حاکم بر بازار را نشان می دهد که آیا بازار صعودی است یا نزولی..

این الگوها در گذشته بوده واکنون هم می تواند استفاده شود چون اساس آن بر روی روانشناسی انسان است که در طول سال ها بدون تغییر مانده است. حال ما عبارت تاریخ تکرار می شود را به این صورت بیان می کنیم که:

گذشته چراغ راه آینده است یعنی بررسی نوسانات قیمت در گذشته، آینده احتمالی بازار را به ما نشان می دهد.

محدوده PRZ چیست؟ آشنایی با محتمل ترین محدوده بازگشت بازار

محدوده PRZ چیست؟ آشنایی با محتمل ترین محدوده بازگشت بازار

PRZ مخفف P otential R eversal Z one به معنی محتمل ترین محدوده بازگشت بازار به زبان ساده بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند. در این مقاله شما را با مفهوم PRZ در تحلیل تکنیکال بازار های مالی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.

محدوده PRZ چیست؟ آشنایی با محتمل ترین محدوده بازگشت بازار

محدوده PRZ چیست؟

PRZ مخفف Potential Reversal Zone به معنی محتمل ترین محدوده بازگشت بازار به زبان ساده بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند.

به این صورت که در این نقاط ویژگی‌ هایی از کندل‌ ها، اندیکاتور ها، تشکیل الگوها و به‌صورت کلی نشانه‌هایی از بازگشت قیمت ظاهر می‌شوند. شناسایی این نقاط راه‌های مختلفی دارد، مانند سطوح فیبوناچی، امواج الیوت، پرایس اکشن، تحلیل کلاسیک و… که به انتخاب تحلیل‌گر وابسته است. محدوده احتمالی PRZ، انتهای هر موج اصلی در نمودار قیمتی است.

محتمل ترین محدوده بازگشت بازار نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند. این نواحی هارمونیک سعی می‌کنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.

PRZ یک “پنجره هارمونیک” است که ساختار قیمتی در یک ناحیه بخصوص را مورد بررسی قرار میدهد.

به طور کلی، در معاملات هارمونیک باید بر این باور بود که بازار سیگنال های لازم برای درک پرایس اکشن را فراهم میکند. در الگوهای هارمونیک تمام سیگنال ها بر اساس تغییرات شکل گرفته در بازار است.

بنابراین، برای تحلیل PRZ حتما باید از تحلیل پرایس اکشن استفاده شود تا بتوان سیگنال های معاملاتی معتبری را بدست آورد.

برای درک و استفاده از این مباحث در استراتژی خود باید زمان زیادی صرف کرد، اما روش های معاملاتی هارمونیک همیشه اطلاعات مهمی در مورد وضعیت آتی پرایس اکشن را برای ما فراهم می کنند.

یکی از ساده‌ترین و پرکاربردترین راه‌های پیدا کردن نقاط پتانسیل بازگشتی یا PRZ، ترسیم خط روند و سطوح حمایت و مقاومت در نمودار قیمت است. نقطه برخورد خط روند صعودی با سطح مقاومت و نقطه برخورد خط روند نزولی با سطح حمایت، نقاط پتانسیل بازگشتی هستند و در این نقاط پیش‌بینی می‌شود که تغییر روند را مشاهده کنیم.

محدوده محتمل بازگشتی Potential Reversal Zone

ساختارهای قیمتی خاص که شامل سه یا چند رقم فیبوناچی در یک محدوده تعریف شده می‌باشند، مفهوم اصلی در تعریف نواحی هارمونیک (Harmonic) هستند.

به این دلیل به این محدوده‌ها “محتمل” گفته می‌شود که این نواحی تعریف شده بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، چون‌که بازار با رسیدن به این محدوده در معرض بازگشت قوی قرار خواهد گرفت.

هر چند این مفهوم در آینده بیش از این توضیح داده خواهد شد.

اما در حال حاضر بایستی درک کرد که الگوهای هارمونیک توسط ساختار قیمتی خاصی تعریف می‌شوند که شامل ترکیبی از اصلاح‌ها و برآوردهای قیمتی فیبوناچی متمایز و متوالی هستند.

با محاسبه جوانب مختلف فیبوناچی یک ساختار قیمتی خاص، الگوهای تفسیر الگوهای قیمت هارمونیک می‌توانند محدوده بخصوصی را در قالب محدوده بازگشتی محتمل در حرکات قیمتی نشان دهند.

دوباره تأکید می‌شود که این نواحی محدوده بازگشتی محتمل شناخته می‌شوند.

در واقع PRZ – Potential Reversal Zone نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند.

این نواحی هارمونیک سعی می‌کنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.

هر سیستم معاملاتی سعی دارد تا در سمت درست بازار قرار گیرد.

تکنیک‌های معاملاتی هارمونیک این نواحی را محاسبه و سیگنال‌های خریدوفروش مبتنی بر حرکات قیمتی را در این نواحی بازگشتی تولید می‌کنند.

علاوه بر این، این تکنیک‌ها مسیر و نوع رفتارهای قیمتی را تعریف می‌کنند، به‌طوری‌که به عنوان ابزاری برای پیش‌بینی تغییرات احتمالی بازار به کار گرفته می شوند.

از دید کلی تشخیص الگوهای قیمتی هارمونیک می‌تواند چشم‌انداز خوبی از وضعیت حرکات قیمتی را نشان دهند.

الگوهای قیمتی گذشته و سطوح فیبوناچی مهم تاریخی یکی از ابزارهای مهم در جهت تعیین نواحی مهم حمایت و مقاومت هستند.

علاوه بر این هر الگو اطلاعات اضافی را در رابطه با وضعیت اشباع خریدوفروش در بازار نشان می‌دهد.

محدوده بازگشتی محتمل پنجره هارمونیکی است که نواحی خاص قیمتی را با توجه به ساختار قیمتی کلی نشان می‌دهد.

این مفهوم تأکیدی زیادی بر حرکات قیمتی در PRZ دارد.

علاوه بر این نتایج حرکات قیمتی در این نواحی سیگنال معامله به سبک الگوهای هارمونیک محسوب می شود.

از دید کلی معامله‌گری به سبک حرکات قیمتی نیازمند اعتقادی است، که بازار سیگنال‌های لازم برای درک حرکات قیمتی را در اختیار معامله‌گر می‌گذارد.

از آنجایی که همه الگوهای هارمونیک نشانگر برآیند خریداران و فروشندگان نسبت به حرکات قیمتی قبلی است، هر سیگنال تولید شده از خود حرکات بازار خلق می‌شود.

بر همین اساس، تحلیل نسبی حرکات قیمتی گذشته، همان‌طور که در بخش اصول هارمونیک توضیح داده شد، لازمه تعریف محدوده بازگشتی محتمل است، تا سیگنال‌های معاملاتی و ساختارهای قیمتی ویژه را تولید کند.

بسیار مهم است که تأکید شود، سبک هارمونیک از محاسبات زیاد و دقیقی برای تعریف نواحی حمایت و مقاومت استفاده می‌کند.

انتساب‌های دقیق نسبت‌های فیبوناچی، روش‌های اصلی جهت تائید ساختارهای قیمتی در قالب الگوهای هارمونیک است.

در واقع، محدوده بازگشتی محتمل، ابزار تکنیکال قابل تحسینی است که در هیچ رویکرد تکنیکال دیگری قابل مشاهده نیست.

هر چند درک این مفاهیم و همچنین پیاده‌سازی استراتژی‌های معاملاتی نیازمند زمان است، اما تکنیک‌های معاملاتی هارمونیک همواره اطلاعات ضروری را در رابطه با آینده حرکات قیمتی تولید می‌کند.

ورود به معامله از محتمل‌تری محل بازگشتی یا PRZ

مهم‌ترین کار در معاملات هارمونیک ورود به معامله از PRZ است.

همان‌طور که PRZ به محل تکمیل الگو مربوط می‌شود، این “محدوده هارمونیک” است که اطلاعات خوبی را در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهد.

به یاد داشته باشید الگوهای هارمونیک محدوده‌های خاصی را تعریف می‌کنند که می‌توانند نما گری از حرکات قیمتی آتی بازار باشند.

اگر یک PRZ الگوی خاصی شامل چندین عدد باشد، دامنه قیمتی بایستی به عنوان هارمونیک ترین محل در نظر گرفته شود.

اگر حرکات قیمتی از این محدوده برگردند، PRZ می‌تواند به‌عنوان نقطه بازگشتی مهمی در نظر گرفته شود.

الگوهای کندل استیک چه روندی را در بازار نشان می دهند؟

تفسیر الگوهای کندل استیک

نمودار کندل استیک

کندل ها از ستون هایی همانند شمع تشکیل شده اند که هر یک نشان دهنده یک دوره معاملاتی است

◊ چگونه کندل را بخوانیم؟

به طور عمومی نمودار کندل ها از دو رنگ قرمز و سبز تشکیل می شود. هنگامی که یک کندل قرمز است، قیمت بسته شدن آن کمتر از قیمت شروع بوده است. در واقع قیمت دارایی در آن دوره معاملاتی کاهش یافته است. هنگامی که یک کندل سبز می شود، با افزایش قیمت دارایی، قیمت پایانی بالاتر از قیمت شروع است.

برای اینکه بیشتر با اجزای یک کندل آشنا شوید پیشنهاد چارتکده این است که حتما مطلب “ نمودار کندل استیک را چگونه بخوانیم ” را مطالعه بفرمایید. با فرض بر اینکه شما با اجزای کندل آشنا هستید (یا بر حسب اطلاعات قبلی خودتان و یا بر اساس آنچه که در مقاله پیشین مطرح شد) به بررسی الگوهای کندل استیک و سیگنال های آنها می پردازیم.

بیشتر بدانید:

♠ الگوهای رایج نمودارهای فارکس کدامند؟

♠ انواع نمودارهای فارکس کدامند؟

◊ الگوهای معاملاتی کلیدی در کندل استیک کدامند؟

در حالی که راه های زیادی برای استفاده و خواندن نمودار کندل وجود دارد، تشخیص الگو اغلب برای پیش بینی جهت قیمت، روندها و حرکت کلی استفاده می شود. الگوها می توانند از یک، دو یا حتی تعداد بیشتری کندل ساخته شوند.

بنابراین وبلاگ چارتکده لیست مفیدی از الگوهای اصلی نزولی و صعودی را برای شما گردآوری کرده که در ادامه خواهیم دید.

بیشتر بدانید:

♠ آشنایی با اندیکاتورهای رایج اسکالپینگ

◊ الگوهای صعودی کندل استیک کدامند؟

1- الگوی چکش (The hammer) چه نوع الگویی است و چه چیزی را نشان می دهد؟

الگوی چکش یکی از ساده ترین الگوها برای تشخیص است. همان طور که از نامش پیداست ظاهری شبیه به چکش دارد. این الگو از یک مستطیل با یک فتیله بلند پایین در پایین یک روند نزولی ساخته می شود. اندازه کندل معمولا کوچک است و فیتیله بالایی ندارد. hammer ممکن است قرمز یا سبز باشد.

الگوی چکش در کندل

ممکن است نشان دهنده یک روند معکوس قوی و افزایش احتمالی قیمت باشد

نشانه ها: ممکن است نشان دهنده یک روند معکوس قوی و افزایش احتمالی قیمت باشد. این الگو فشار فروش بالایی را نشان می‌دهد. با این حال در همان دوره، فشار خرید، کنترل قیمت را دوباره به دست می گیرد.

2- الگوی چکش معکوس (The inverted hammer) چیست و نشان دهنده چه چیزی است؟

تنها تفاوت ظاهری الگوی چکش معکوس با چکش، فتیله بلند بالای بدنه به جای زیر آن است. چکش معکوس ممکن است قرمز یا سبز باشد.

الگوی چکش معکوس در کندل

چکش معکوس نشان دهنده شروع احتمالی یک روند صعودی است

نشانه ها: چکش معکوس نشان دهنده شروع احتمالی یک روند صعودی است. این الگو نشان می دهد که با پایان روند نزولی خریداران ممکن است به زودی کنترل بازار را به دست آورند.

3- الگوی bullish engulfing در کندل استیک چه چیزی را نشان می دهد؟

این الگو از دو کندل تشکیل شده است که در انتهای یک روند نزولی قرار دارند. اولی کندل نزولی (قرمز) و دومی کندل صعودی (سبز) است که کندل نزولی را در بر می گیرد. به عبارت دیگر، بدنه کندل دوم بزرگ تر از قبلی است. باید بین قیمت بسته شدن و باز شدن فاصله وجود داشته باشد، با این حال این شکاف به ندرت در بازارهای ارزهای دیجیتال دیده می شود.

الگوی bullish engulfing

این الگو از دو کندل تشکیل شده است که در انتهای یک روند نزولی قرار دارند

نشانه ها: این الگو نشان دهنده افزایش فشار خرید و شروع یک روند صعودی است؛ زیرا خریداران احتمالا قیمت را بالا می برند.

4- الگوی piercing line نشان دهنده چه حرکتی در بازار است؟

الگوی piercing line الگویی است که از یک کندل بلند نزولی (قرمز) و به دنبال آن یک کندل سبز بلند (صعودی) تشکیل شده است که در انتهای یک روند نزولی رخ می دهد. یک فاصله و اختلاف بین قیمت های بسته شدن و باز شدن در کندل ها وجود دارد؛ به طوری که قیمت بسته شدن کندل دوم در بالاتر از نیمی از بدنه کندل نزولی (قبلی) اتفاق می افتد.

الگوی piercing line

شروع دوره بسیار نزولی به نظر می رسد

نشانه ها: شروع دوره بسیار نزولی به نظر می رسد. با این حال، فشار خرید در سراسر کندل افزایش می‌یابد که نشان می‌دهد افراد بی پروا علاقه‌مند به خرید با قیمت فعلی هستند.

5- الگوی ستاره صبح (morning star) چه ظاهری دارد و چه چیزی به ما می گوید؟

الگوی ستاره صبح الگویی است که از سه کندل مختلف در یک روند نزولی تشکیل شده است. اولی یک کندل بلند نزولی است. دومی (ستاره)، فیتیله های بسیار بلند و بدنه ای کوتاه ارائه می کند و زیر قیمت بسته شدن قبلی بسته می شود. کندل سوم یک کندل بلند صعودی است که بالاتر از نقطه وسط کندل اول بسته می شود.

الگوی ستاره صبح در کندل

الگوی ستاره صبح الگویی است که از سه کندل مختلف در یک روند نزولی تشکیل شده است

نشانه ها: الگوی ستاره نشان می دهد که روند فعلی در حال از دست دادن بخار است، که اغلب با کندل سوم که یک روند صعودی را آغاز می کند تأیید می شود.

6- الگوی Three white soldiers چگونه تشکیل می شود و نشان دهنده چیست؟

الگوی Three white soldiers از سه کندل سبز در داخل یک روند نزولی تشکیل شده است. کندل های دوم و سوم در داخل بدنه کندل های قبلی باز می شوند و بالای آن بسته می شوند. کندل‌ها معمولا فیتیله‌های پایین‌تری ندارند.

الگوی Three white soldiers

این الگوها نشان‌دهنده فشار خرید قوی است که قیمت را بالا می‌برد

نشانه‌ها: این الگوها نشان‌دهنده فشار خرید قوی است که قیمت را بالا می‌برد و حتی نشان‌دهنده معکوس شدن قیمت در آینده است. هر چه کندل ها بزرگ تر باشند، فشار قوی تر است.

◊ الگوهای نزولی کندل استیک کدامند؟

7- الگوی hanging man چه ظاهری دارد و چه چیزی را بیان می کند؟

الگوی hanging man معادل نزولی الگوی چکش است. معمولا در انتهای یک روند صعودی با بدنه کوچک و فیتیله پایینی بلند شکل می گیرد. این الگو می تواند سبز یا قرمز باشد.

الگوی hanging man

الگوی hanging man معادل نزولی الگوی چکش است

نشانه ها: این الگوها نشان دهنده ضعف روند صعودی است و معامله گران اغلب آن را به عنوان سیگنال فروش مرتبط می دانند.

8- الگوی ستاره تیرانداز (shooting star) چگونه است و نشان دهنده چه روندی در بازار است؟

الگوی Shooting Star از یک کندل با بدنه کوچک و فیتیله پایینی کوچک تشکیل شده است. برعکس، فیتیله بالایی بسیار بلند است. برخلاف چکش معکوس، این الگو در بالای یک روند صعودی رخ می دهد.

الگوی shooting star

این الگو نشان دهنده رد شدید قیمت پس از افزایش قابل توجه است

نشانه ها: این الگو نشان دهنده رد شدید قیمت پس از افزایش قابل توجه است. ستاره تیرانداز اغلب با یک سیگنال برگشت نزولی همراه است.

9- الگوی bearish engulfing از چند کندل تشکیل شده و چه چیزی را پیش بینی می کند؟

این الگو از دو کندل تشکیل شده است. اولی صعودی (سبز) و دومی نزولی (قرمز) است که دیگری را در بر می گیرد. به عبارت دیگر، بدنه کندل دوم از کندل اول بزرگ تر است.

با وجود شکاف بین قیمت های بسته شدن و باز شدن که به ندرت در کریپتو دیده می شود، این الگو در بالای یک روند صعودی رخ می دهد.

الگوی bearish engulfing

این الگو نشان دهنده افزایش فشار فروش و شروع یک روند نزولی بالقوه است

نشانه ها: این الگو نشان دهنده افزایش فشار فروش و شروع یک روند نزولی بالقوه است.

10- الگوی evening star نشان دهنده چه روندی در بازار است؟

الگوی ستاره عصر ( evening star ) دقیقا برعکس الگوی ستاره صبح است. این الگو از سه کندل مختلف در یک روند صعودی تشکیل شده است.

اولی یک کندل بلند صعودی است. کندل دوم (ستاره)، فیتیله های بسیار بلند و بدنی کوتاه ارائه می دهد. کندل سوم یک کندل بلند نزولی است که در زیر نقطه وسط کندل اول بسته می شود.

الگوی evening star

این الگو از سه کندل مختلف در یک روند صعودی تشکیل شده است.

نشانه ها: این الگو نشان می دهد که روند فعلی در حال از دست دادن قدرت است و معامله گران ممکن است از آن برای فروش موقعیت استفاده کنند. تایید با کندل سوم که اغلب یک روند نزولی ایجاد می کند اتفاق می افتد.

11- الگوی Three black crows چیست و چه روندی را پیش بینی می کند؟

الگوی Three black crows با سه کندل قرمز در داخل یک روند صعودی قابل تشخیص است. کندل های دوم و سوم در داخل بدنه کندل های قبلی باز می شوند و در زیر آن بسته می شوند. کندل‌ها معمولا فیتیله‌های پایین‌تری ندارند.

الگوی Three black crows

این الگو نشان‌دهنده فشار فروش قوی است که قیمت را پایین می‌آورد

نشانه‌ها: این الگو نشان‌دهنده فشار فروش قوی تفسیر الگوهای قیمت است که قیمت را پایین می‌آورد و می‌تواند یک معکوس قیمت در آینده را اعلام کند.

12- الگوی dark cloud cover چگونه شکلی می گیرد و در چارت بیانگر چیست؟

الگوی dark cloud cover از یک کندل قرمز تشکیل شده است که بالاتر از قیمت بسته شدن کندل سبز قبلی باز می شود، اما سپس در زیر نقطه میانی آن کندل بسته می شود. این الگو که در یک روند صعودی ظاهر می شود، به طور کلی یک اوج جدید ایجاد می کند.

الگوی dark cloud cover

این الگو که در یک روند صعودی ظاهر می شود، به طور کلی یک اوج جدید ایجاد می کند.

الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس

تشخیص زمان صحیح ورود به بازار یکی از مهارت های مهم معامله در بازار فارکس است. هدف ما باید این باشد که بتوانیم هرچه سریع تر وارد روند در حال پدیدار شدن بشویم و نوسان حداکثری قیمت را بگیریم. یکی از بهترین روش های رسیدن به این هدف، پیش بینی الگوهای بازگشتی بالقوه ی نمودار است. در این درس، در مورد بعضی از مهم ترین الگوهای بازگشتی فارکس صحبت می کنیم.

الگوهای بازگشتی فارکس
الگوهای نمودار می توانند تمایل شرکت کنندگان بازار را نسبت به یک جفت ارز منعکس کنند. برای مثال، فعالان اصلی بازار بر این باور باشند که یک سطح نگه داشته می شود و عملی انجام دهند که آن سطح را محافظت کند، در آن سطح شاهد بازگشت قیمت خواهیم بود. الگوهای بازگشتی فارکس شکل هایی روی نمودارند که در پیش بینی نواحی بازگشت با احتمال بالا به ما کمک می کنند. این الگوهای می توانند به شکل یک تک شمع یا گروهی از شمع ها به ردیف و به شکلی خاص باشند و یا اینکه یک الگوی نمودار بزرگ باشند. هر یک از این شکل های نموداری، دارای پتانسیل بازگشتی خاص خودش است و توسط معامله گران باتجربه برای به دست آوردن بالاترین سود از طریق ورود به جهت جدید بازار استفاده می شود.

انواع الگوهای بازگشتی فارکس
الگوهای بازگشتی به دو دسته ی اصلی تقسیم می شوند؛ الگوی بازگشتی نزولی و الگوی بازگشتی صعودی.

  • الگوی بازگشتی صعودی Bullish Reversal Pattern پیش بینی می کند که حرکت نزولی فعلی به مسیر صعودی برمی گردد.
  • الگوی بازگشتی نزولی Bearish Reversal Pattern پیش بینی می کنه که حرکت صعودی فعلی به مسیر نزولی برمی گردد.

مهم ترین الگوهای بازگشتی نمودار شمعی
با چهار مورد از مهم ترین الگوهای بازگشتی نمودار شمعی شروع می کنیم که هر معامله گری باید آن ها را بلد باشد.

الگوی نمودار شمعی دوجی
الگوی شمعی دوجی یکی از الگوهای بازگشتی متعارف در نمودار شمعی است و ساختار آن به راحتی قابل تشخیص است. اول اینکه الگوی دوجی یک الگوی تک شمعی است. این الگو وقتی ساخته می شود که در یک دوره، قیمت باز شدن و بسته شدن یکسان باشد. به این ترتیب، الگوی دوجی بدنه ندارد و شبیه صلیب است. دوجی می تواند بعد از یک حرکت قیمت طولانی یا در بعضی مواقع، وقتی بازار خیلی آرام است و نوسانی وجود ندارد، ظاهر شود. در هر دو صورت، الگوی نمودار دوجی همان جایی که باز شده یا خیلی نزدیک به آن جا بسته می شود. این الگو معمولاً با تردید یا ناتوانی بازار در ارتباط است. وقتی دوجی بعد از یک روند حرکت طولانی شکل می گیرد، می تواند یک پتانسیل بازگشتی قوی فراهم کند. شمع نشاندهنده ی عدم توانایی معامله گران روند برای ادامه ی فشار روی قیمت در جهت فعلی است. نیروهای بین صعودی و نزولی شروع به برابر شدن می کنند و در نهایت، تغییر مسیر می دهند.

الگوی نمودار شمعی دوجی

در مورد بالا، می بینید که شمع دوجی به عنوان یک سیگنال بازگشتی نزولی عمل می کند. توجه کنید که پرایس اکشنی که به دوجی منجر شده است، اما فشار صعودی همان طور که در شمع دوجی و دو شمع پیشین دوجی دیده می شود، شروع به کاهش می کند. بعد از ظاهر شدن دوجی، روند معکوس می شود و پرایس اکشن حرکت نزولی را آغاز می کند.

الگوی چکش و الگوی شهاب
الگوی چکش، یک الگوی تک شمعی دیگر است که عملکرد معکوس کننده دارد. این شمع به دارا بودن بدنه ای بسیار کوچک، سایه ی بالایی کوچک (یا بدون سایه) و یک سایه ی پایینی بسیار بلند شناخته می شود. الگوی چکش تنها وقتی به عنوان سیگنال معکوس معتبر است که در هنگام روند نزولی ظاهر شود:

الگوی چکش

این طرح شرایطی را به شما نشان می دهد که برای تأیید الگوی بازگشتی چکش به آن نیاز دارید. لازم به ذکر است که چکش شمعی به خودی خود می تواند صعودی یا نزولی باشد و این موضوع عملکردش را تغییر نمی دهد. بسته به روند و ساختار شمع، چهار نوع الگوی چکش وجود دارد:

چهار نوع الگوی چکش

در دو حالت اول، یک روند نزولی داریم که به حرکت قیمت صعودی معکوس می شود. اختلاف بین دو شمع در این است که در حالت دوم، فتیله ی بلند در جهت مخالف قرار می گیرد. به این ساختار، الگوی چکش معکوس گفته می شود.

دو دو حالت دوم، یک روند صعودی داریم که به روند نزولی معکوس می شود. اگر سایه ی بلند در قسمت پایین باشد، نام الگو مرد اعدامی یا آویزان است.

اگر سایه ی بلند در قسمت بالا باشد، نام الگو شهاب است. در هر چهار حالت، نزولی یا صعودی بودن الگوی بازگشتی اهمیتی ندارد. این موضوع، عملکرد الگو را تغییر نمی دهد.

حالا به مثال الگوی شهاب توجه کنید:

الگوی شهاب

چارت بالا یک شهاب شمعی را نشان می دهد که عضوی از خانواده ی الگوی بازگشتی چکش است. شهاب شمعی بعد از یک روند صعودی ظاهر می شود و سایه ی بلند آن در قسمت بالایی است. الگوی شهاب سیگنال بازگشت روند صعودی موجود است.

الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ
الگوی بعدی موردبحث ما، الگوی بازگشتی پوششی یا الگوی اینگالفینگ است. توجه کنید که این الگو، یک الگو دو شمعی است. این یعنی شکل الگو حاوی دو شمع است. این الگو از یک شمع اولیه که فوراً توسط شمع بعدی پوشش داده می شود، ساخته می شود. این یعنی بدنه ی شمع دوم باید بالا و پایین شمع اول برود.

دو نوع الگوی پوششی داریم؛ صعودی و نزولی. الگوی پوششی صعودی در پایان یک روند نزولی رخ می دهد و سیگنال بازگشت احتمالی روند به روند صعودی است. شمع اول الگوی اینگالفینگ صعودی باید نزولی باشد. شمع دوم یا شمع اینگالفینگ، باید صعودی و کاملاً حاوی بدنه ی شمع اول باشد.

ویژگی الگوی پوششی نزولی دقیقاً برعکس است. جای این الگو در انتهای روند صعودی است و با یک شمع صعودی آغاز می شود که بدنه ی آن توسط شمع بعدی که بزرگ تر است و خاصیت نزولی دارد پوشانده می شود.برای بررسی الگوی بازگشتی پوششی، چند دقیقه به مثال زیر توجه کنید:

الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ

این نمودار به شما نشان می دهد که یک الگوی بازگشتی پوششی صعودی چگونه کار می کند. ببینید که در این مثال، دو سایه ی شمع اول تقریباً شامل تمام بدنه ی شمع دوم شده است. این موضوع الگو را قوی تر می کند. در این چارت می بینیم که قیمت برمی گردد و بعد از اینگالفینگ صعودی افزایش می یابد.

قوانین معاملات برای الگوهای بازگشتی در نمودار شمعی
برای معامله از طریق الگوهای بازگشتی فارکس، باید چند قانون ساده در مورد ورود به معامله، سطح توقف ضرر و برداشت سود بلد باشید. در بخش های زیر به این قوانین می پردازیم.

ورود به معامله
تأیید هر الگوی بازگشتی که در درس امروز خواندیم، از شمع بعدی که بعد از الگو می آید حاصل می شود. این شمع باید در مسیری باشد که ما پیش بینی کرده ایم. بعد از پایان این شمع، می توانید وارد معامله شوید. در مثال الگوی پوششی صعودی بالا، تأیید از طریق یک شمع صعودی کوچک تر حاصل می شود که بعد از الگو ظاهر شده است. در لحظه ی پایان این شمع می توانید وارد یک پوزیشن بلندمدت بشوید. این یک رویکرد محافظه کارانه است و بهترین تأیید را ارائه می دهد.

توقف ضرر
هیچ گاه بدون سفارش توقف ضرر وارد الگوهای بازگشتی فارکس نشوید. شما باید سفارش توقف ضرر را فراتر از سطح نوسان اخیر الگویی که دارید از آن طریق معامله می کنید، قرار دهید. پس اگر معامله ی شما طولانی مدت است، توقف شما باید پایین تر از پایین ترین نقطه ی الگو باشد. اگر پوزیشن کوتاه است، توقف باید بالای بلندترین نقطه ی الگو باشد. به یاد داشته باشید که این قانون، سایه های شمع ها را هم در نظر می گیرد.

برداشت سود
هنگام معامله از طریق الگوی بازگشتی، حداقل حرکت قیمتی که باید هدفگذاری کنید، هم اندازه با اندازه ی خود الگو است. پایین و بالای الگو را در نظر بگیرید (شامل سایه ها هم می شود) و این فاصله را که از انتهای الگو آغاز می شود، به کار ببرید. این باید حداقل هدفی باشد که پیش بینی می کنید. بعد از رسیدن به این سطح، ممکن است تصمیم بگیرید برای کسب سود بیشتر در معامله بمانید و با استفاده از قوانین پرایس اکشن معامله را مدیریت کنید.

الگوهای بازگشتی مهم
حالا که نکات جالب و مهمی در خصوص الگوهای بازگشتی فارکس یاد گرفتید، دنده را عوض می کنیم و کمی هم در مورد برخی از الگوهای کلاسیکی که خاصیت بازگشتی دارند، صحبت می کنیم. دو مورد از محبوب ترین های این گروه از الگوها شامل دو کف/ دو سقف و الگوی سر و شانه می شود.

دو سقف و دو کف
با الگوی بازگشتی دو سقف یا دابل تاپ شروع می کنیم. این الگو روی نمودار قیمت شامل دو سقف (قله) است. این دو سقف یا در یک سطح مقاومت قرار دارند و یا سقف دوم کمی پایین تر است. این الگو عموماً شبیه به حرف M است. دابل تاپ، یک الگوی مخالف خود به نام دابل باتم یا دو کف دارد. این الگو شامل دو کف (دره) است که یا هر دو روی یک سطح پشتیبانی هستند و یا دومین کف کمی بالاتر است. این الگو شبیه به حرف W است. این الگوها در خیلی از موارد عملکرد قیمت را معکوس می کنند. بیاید الگوی دو سقف را روی یک نمودار قیمت ببینیم:

الگوی دو سقف

توجه کنید که در این مثال، سقف دوم کمی پایین تر از سقف اول است. این یک اتفاق معمول در الگوهای دابل تاپ معتبر است.

تأیید این الگوی بازگشتی، در لحظه ای می آید که قیمت پایین بین دو سقف را می شکند. این سطح با رنگ آبی مشخص شده است و به آن خط ماشه یا خط سیگنال می گویند. سفارش توقف ضرر در معامله براساس الگوی دو سقف باید دقیقاً بالای سقف دوم باشد. هدف حداقلی الگوی دو سقف، برابر با فاصله ی میان گردن و خط مرکزی است که دو سقف را به هم وصل می کند. الگوی دو کف دقیقاً به همین شکل اما کاملاً برعکس کار می کند. بنابراین، الگوی دو کف یا دابل باتم روندهای نزولی را معکوس می کند و باید در جهت صعودی معامله شود.

الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه، یک الگوی بازگشتی بسیار جالب و منحصربه فرد است. این الگو به علت شباهتی که با یک سر و دو شانه در طرفینش دارد، این چنین نام گذاری شده است. الگو در طی روند صعودی شکل می گیرد و یک سقف که اولین شانه است را ایجاد می کند. بعد از یک اصلاح، پرایس اکشن یک سقف بالاتر را ایجاد می کند که درواقع، سر الگوی سر و شانه است. بعد از یک اصلاح دیگر، قیمت سومین سقف را ایجاد می کند که از سر پایین تر است و به عنوان شانه ی دوم در نظر گرفته می شود. بنابراین، دو شانه و در میان آن ها، یک سر داریم. البته، الگوی بازگشتی سر و شانه، نظیر کاملاً برعکس خود را هم دارد که روندهای نزولی را به صعودی تبدیل می کند. به این الگو، الگوی سر و شانه ی معکوس گفته می شود.

حالا ببینیم که الگوی سر و شانه روی یک نمودار واقعی به چه شکل است:

الگوی سر و شانه

در نمودار بالا می بینیم که قیمت دقیقاً پیش از الگوی سر و شانه در حال افزایش است. این یک ویژگی مهم در تأیید الگوی سر و شانه است. تأیید این الگو وقتی می آید که قیمت، خطی که از دو کف طرفین سر عبور می کند را بشکند. به این خط نک لاین یا خط گردن می گویند که در این نمودار تفسیر الگوهای قیمت با رنگ آبی مشخص شده است. وقتی قیمت خط گردن را می شکند، شما یک سیگنال معکوس دریافت می کنید. این زمانی است که می خواهید معامله ای را در طرف کوتاه شروع کنید. باید سفارش توقف ضرر را بالای آخرین شانه ی الگو قرار دهید؛ یعنی شانه ی راست. سپس با حداقل حرکت قیمت که معادل فاصله ی بین بالای سر و خط گردن است، معامله می کنید. الگوی سر و شانه ی معکوس، وارونه ی الگوی سر و شانه است. این الگو بعد از یک روند نزولی می آید، سه کف را با سر و شانه ایجاد و روند را معکوس می کند. این الگو باید در جهت صعودی معامله شود.

استراتژی معکوس فارکس
وقتی از یک استراتژی معکوس استفاده می کنیم، بهتر است که منتظر باشیم تا الگو تأیید شود. در این قسمت چند ایده ی تأیید الگو به شما یاد می دهیم تا در هنگام معامله از طریق الگوهای بازگشتی فارکس از آن ها استفاده کنید. در نمودار زیر، پنج معامله ی معکوس نمایش داده شده است.

پنج معامله‌ی معکوس

تصویر بالا مربوط به نمودار چهار ساعته ی جفت ارز فارکسی USD/JPY در دسامبر 2016 است. نمودار نشان دهنده ی پنج معامله ی بالقوه براساس یک استراتژی بازگشتی با استفاده از نمودار شمعی و الگوهای نمودار است. هر معامله با یک شماره ی سیاه در شروع معامله مشخص شده است.

معامله ی اول وقتی می آید که ما یک الگوی چکش کوچک می بینیم که با شمع صعودی بعدی تأیید شده است. توجه کنید که بعد از شمع تأیید، قیمت به سرعت کمینه ی هدف الگو را کامل می کند. سپس یک الگوی مرد اعدامی یا آویزان می بینیم زیرا بعد از یک افزایش پدیدار می شود اما شمع بعدی صعودی است و الگو را تأیید نمی کند. پس باید این الگو را نادیده بگیریم. بعد از آن قیمت یک الگوی سر و شانه ایجاد کرده است. در بالای شانه ی دوم یک الگوی مرد آویزان دیگر می بینیم که این بار تأیید و کامل شده است. این یک فرصت معاملاتی خوب است. سفارش توقف ضرر باید بالای قسمت بالای سایه ی بالایی الگوی مرد آویزان قرار بگیرد.

این معامله می تواند با تأیید الگوی سر و شانه ی بزرگ، ادامه پیدا کند. به راحتی می توان این معامله را با همان دستور توقف ضرر نگه داشت تا زمانی که پرایس اکشن به اندازه ای برابر با اندازه ی الگوی سر و شانه حرکت کند. بعد از این که هدف در قسمت انتهایی فلش بزرگ بنفش کامل شد، می توانید معامله را ببندید. سپس، قیمت تقویت می شود و یک الگوی دابل باتم یا دو کف ایجاد می کند که یک فرصت معاملاتی فوق العاده است. می توانید بعد از اینکه قیمت خط ماشه ی افقی بنفش را شکست، USD/JPY بخرید. همانطور که در تصویر می بینید، باید دستور توقف ضرر خود را زیر دومین کف الگو در نظر بگیرید. معامله را تا زمانی که سایز الگو کامل شود، نگه دارید. پس از آن، پرایس اکشن معکوس می شود و یک حرکت نزولی را آغاز می کند. در مسیر نزولی، یک الگوی تک شمع چکش را در مستطیل خاکستری می بینیم. با این حال، شمع بعد از الگوی چکش نزولی است و اعتبار الگو را تأیید نمی کند. به همین دلیل، باید این الگو را نادیده بگیرید.

فرصت معاملاتی بعد، پس از نوسان قیمت به سمت بالا ایجاد می شود. در آخرین مستطیل آبی، یک الگوی بازگشتی شهاب با یک سایه ی بالایی بزرگ می بینید. این موضوع، باعث افزایش اعتماد ما به الگو می شود. بعد از اینکه شمع نزولی بعدی در تأیید الگوی شهاب کامل شد، می توانید یک معامله ی کوتاه باز کنید. دستور توقف ضرر باید بالای سایه ی بالایی الگو قرار بگیرد. می توانید این معامله را حداقل تا زمانی که کمینه ی حرکت قیمت برابر با اندازه ی الگوی شهاب شود، نگه دارید.

نتیجه گیری
الگوهای بازگشتی فارکس، الگوهای نمودار شمعی هستند که می توانند متشکل از یک یا چند شمع و یا حتی الگوهای بزرگ تری باشند که معکوس شدن قیمت را پیش بینی می کنند. هر الگوی نمودار، دارای یک مؤلفه ی خاص است که می تواند در پیش بینی نوسانات قیمت به معامله گر کمک کند.

دو نوع الگوی بازگشتی وجود دارد:

  • الگوی بازگشتی صعودی: حرکت نزولی را معکوس و حرکت صعودی را آغاز می کند.
  • الگوی بازگشتی نزولی: حرکت صعودی را معکوس و حرکت نزولی را آغاز می کند.

الگوهای بازگشتی مهم نمودار شمعی عبارتند از:

  • دوجی: قیمت همان جایی که باز شده، بسته می شود و یک شمع بدون بدنه ایجاد می کند.
  • چکش: یک بدنه ی کوچک، یک سایه ی بزرگ و یک سایه ی کوچک دارد. بسته به روند قبلی و موقعیت شمع، چهار نوع الگوی چکش داریم.
  • پوششی: شامل دو شمع می شود که یکی از دیگری کوچک تر است و بدنه ی شمع دوم، بدنه ی اولین شمع را پوشش می دهد. این الگو در دو نوع صعودی و نزولی ایجاد می شود.

الگوهای بازگشتی مهم عبارتند از:

  • دو سقف: قیمت دو سقف که تقریباً روی یک سطح مقاومت هستند ایجاد می کند. بعد از آن، قیمت تمایل دارد یک حرکت نزولی را آغاز کند.
  • دو کف: نظیر معکوس الگوی دو سقف عمل می کند.
  • سر و شانه: قیمت یک سقف، یک سقف بالاتر و یک سقف پایین تر ایجاد می کند. بعد از آن قیمت به سمت نزولی تمایل دارد.
  • سر و شانه ی معکوس: کاملاً شبیه اما برعکس الگوی سر و شانه عمل می کند.

هنگام استفاده از استراتژی های معکوس فارکس، بعد از دریافت تأیید اعتبار الگو معامله را باز می کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.