آوات محمدی / کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
۱۰۰ چهره برتر جهان
مجله معتبر فوربس به رسم هر سال 100 چهره مشهور تاثیرگذار در دنیا را معرفی کرده که در میان آنها نام هنرمندانی چون رابرت داونی جونیور و استیون اسپیلبرگ و همچنین جنیفر لارنس بازیگر فیلم «بازی گرسنگی» به چشم میخورد.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از مهر مجله معتبر فوربس به رسم هر سال 100 چهره مشهور تاثیرگذار در دنیا را معرفی کرده که در میان آنها نام هنرمندانی چون رابرت داونی جونیور و استیون اسپیلبرگ و همچنین جنیفر لارنس بازیگر فیلم «بازی گرسنگی» به چشم میخورد.
در این فهرست 100 نفره 38 چهره از میان بازیگران و تهیه کنندگان و کارگردان های سینمایی و تلویزیونی انتخاب شده اند.
چهرههای هنری حاضر در فهرست مجله فوربس به ترتیب ذیل هستند:
رابرت تحلیل آخر هفته داونی جونیور 49 ساله با 75 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر دهم
استیون اسپیلبرگ 67 ساله با 100 میلیون دلار درآمد، کارگردان و تهیه کننده، نفر یازدهم
جنیفر لارنس 23 ساله با 34 میلیون دلار درآمد ، بازیگر نفر دوزادهم
داونی جانسون 42 ساله با 52 میلیون دلار ، بازیگر، نفر بیست و سوم
ساندرا بولاک 49 ساله با 51 میلیون دالر درآمد، بازیگر، نفر سی و ششم
مارک برنت 53 ساله با 86 میلیون دلار درآمد، کراگدان و تهیه کننده، نمفر چهل و یکم
بردلی کوپر 39 ساله با 46 میلیون دلار ، بازیگر، نفر چهل و هشتم
پیتر جکسون 52 ساله با 50 میلیون دلار درآمد، کارگردان و تهیه کننده، نفر چهل و هشتم
مایکل بی 49 ساله با 66 میلیون دلار درآمد ، کارگدان و تهیه کننده، نفر پنجاهم
لئونادرو دی کاپریو 39 ساله، با 39 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر پنجاه و دوم
متیو مک کاناهی، 44 ساله با 21 میلیون دلار، بازیگر نفر پنجاه و دوم
سوفیا وراگا، 41 تحلیل آخر هفته ساله با 37 میلیون دلار درآمد، بازیگر تلویزیون ، نفر پنجاه و چهارم
تیلر پری، 44 ساله با 70 میلون دلار درآمد، کارگردان و تهیه کننده، نفر پنجاه و ششم
مارک والبرگ ، 43 ساله با 32 میلیون دلار درآمد ، بازیگر، نفر شصتم
هیو جکمن 45 ساله با 18 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر شصت و سوم
اشتون کوچنر 36 ساله با 26 میلیون دلار درآمد، بازیگر نفر شصت و سوم
وین دیزل 46 ساله با 25 میلون دلار درآمد، بازیگر نفر شصت و ششم
بن افلک 41 ساله با 35 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر شصت و هفتم
جاس ودون 50 ساله با 32 میلیون دلار درآمد، کارگردان و تهیه کننده، نفر شصت و هشتم
جی جی آبرامز 48 ساله با 28 میلیون دلار درآمد، کارگردان و تهیه کننده، نفر هفتاد و یکم
نیل پاتریک هریس 41 ساله با 18 میلیون دلار درآمد، بازیگ تلویزیون، نفر هفتاد و دوم
آنجلینا جولی 39 ساله با 18 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر هفتادو سوم
کوین اسپیسی 54 ساله با 16 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر هفتادو چهارم
ویل اسمیت، 45 ساله با 32 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر هفتادو پنجم
اسکارلت جوهانسون 29 ساله با 17 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر هفتاد و ششم
جنیفر آنیستون، 45 ساله با 31 میلیون دلار درآمد، بازیگر، نفر هفتادو هفتم
امی آدامز 39 ساله با 13 میلیون دلار درآمد ، بازیگر، نفر هشتادو یکم
ست مک فارلین تحلیل آخر هفته 40 ساله با 35 میلیون دلار ، کارگردان و تولید کننده، نفر هشتاد و ششم
برایان کرانستون ، 58 ساله با 7 میلیون دلار درآمد، بازیگر تلویزیونی نفر هشتاد و هشتم
DMC؛ مجری انحصاری تبلیغات دیجیکالا
با ادمین ۱۳۹۵/۱۲/۱۱
در آبان ماه سال ۱۳۹۵ دیجیکالا بهعنوان بزرگترین فروشگاه اینترنتی کشور با سرمایهگذاری روی DMC همکاری با این شرکت را به عنوان کانون رسانههای دیجیتال آغاز کرد.
دیجیکالا بهعنوان پربازدیدترین فروشگاه اینترنتی خاورمیانه با بیش از یک میلیون بازدیدکننده در روز، از طیف گستردهای از مخاطبان برخوردار است و این آمار تحلیل آخر هفته خیرهکننده دیجیکالا را در میان سه وبسایت پربازدید ایران قرار داده. تمام این موارد در کنار هم باعث شده تا دیجیکالا از پتانسیل کافی برای ورود به دنیای تبلیغات آنلاین برخوردار باشد و با ارایهی خدماتی فراتر از یک فروشگاه آنلاین، امروزه بهعنوان بستری مناسب برای معرفی برندها و محصولات آنها شناخته شود.
با آغاز همکاری میان این دو مجموعه، تمامی تبلیغات در رسانههای فروشگاه اینترنتی دیجیکالا شامل بنرهای وبسایت و اپلیکیشن دیجیکالا، دیجیکالا مگ، دیجیکالا T.V ، هفتهنامه چاپی دیجیکالا، شبکههای اجتماعی شامل اینستاگرام و تلگرام دیجیکالا و خبرنامهها، تنها از طریق DMC امکانپذیر است.
مجموعه DMC با در اختیار داشتن تیمی مسلط به دانش بازاریابی، ابزارهای تبلیغاتی موثر، دسترسی به برترین بسترهای دیجیتال ایران و استراتژیهای خلاق، تمامی امکانات لازم برای بهرهمندی مشتریان خود از بهینهترین برنامهریزی و برخورداری از رسانههای هوشمند دیجیتال را فراهم میکند. همچنین با دسترسی به پلتفرمهای متنوع تبلیغات آنلاین، مجموعه DMC توانایی ارائه مشاوره، طراحی و اجرای کمپینهای تبلیغاتی جذاب و موثر را با بالاترین کیفیت ممکن برای مشتریان فراهم میکند. در نهایت دسترسی DMC به بیش از ۳۵ میلیون کاربر اینترنتی ایرانی، فرصتهای منحصربهفردی را پیش روی مشتریان این مجموعه قرار داده است.
با آغاز همکاری مشترک میان دیجیکالا و DMC، مشتریان هر دو مجموعه میتوانند کمپینهای تبلیغاتی آنلاین خودشان را با روشهای نوین، منطبق با فنآوریهای روز دنیا و با اطمینان از دسترسی گسترده و هدفمند به مخاطبان مورد نظرشان، طراحی و اجرا کنند.
دیجیکالا نیز مثل همیشه با چشمانداز خلق بهترین تجربه کاربری برای کاربرانش، بدون استفاده از شیوههای غیراصولی و آزاردهنده در تبلیغات، تنها پذیرای تبلیغات برندهایی خواهد بود که با جامعه کاربری مخاطبان دیجیکالا سازگار باشند و کالاهای خود را برای عرضه در سایت دیجیکالا ارائه کردهباشند.
در واقع این روش تبلیغاتی تحلیل آخر هفته یک نتیجه برد برد برای برندهای تبلیغدهنده و کاربران را در برخواهد داشت که در آن بدون آسیب رساندن به تجربه کاربری، محصولات برندها در نقطه تصمیم خرید، در معرض آگاهی، انتخاب و خرید کاربران قرار خواهدگرفت.
گریه کردن در محل کار درست تحلیل آخر هفته است یا نادرست است؟
100ها نکته آموزشی رایگان در اینستاگرام نیوسئو
اکثر ما گریه کردن در محل کارمان را مایه ی تأسف، یک عیب و نشانه ی ضعف می دانیم. این حالت به طور خاص می تواند برای خانم هایی دلسرد کننده باشد که نگران این می باشند که مبادا نشان دادن آسیب پذیری، خستگی و یا ناراحتی شان در محل کار، مهر تأییدی باشد بر کلیشه های تحلیل آخر هفته منفی موجود از کار کردن شان.
اینگونه نیست که گریه کردن در محل کار همیشه به معنای نابودی وجهه ی کاری شخص باشد. به عقیده ی پنج نفر از رهبران دنیای کسب و کار، موقعیت هایی هستند که گریه کردن می تواند سازنده باشد، گرچه در مواقع دیگر می توانیم اشک هایمان را برای زمان دیگری نگه داریم. در ادامه به شرح این تفاوت خواهیم پرداخت:
گریه کردن به دلیل اهمیت قائل شدن
دو هی کیم، فارغ التحصیل مدرسه ی هنر دارموت و طراح محصولات شرکت ترواندکو می گوید: “من اکثر ساعت های روزم را در کنار همکارانم می گذرانم و نه دوست دارم دور احساسات مثبت یا منفی خودم دیوار بکشم، و نه اساساً توان این کار را دارم. من اولین نفری هستم که اعتراف می کنم ظرف یک سال گذشته در محل کار گریه کرده ام. نه تنها من، بلکه تمام همکاران خانم من نیز این کار را انجام داده اند. بروز دادن احساسات، به تقویت احساس همدلی و اعتماد بین اعضای گروه منجر میشود”.
وانلو یک فروشگاه بزرگ دیجیتالی می باشد که بیشتر از 30 میلیون محصول را از 350 هزار فروشگاه مختلف عرضه میکند. دینا وارشاوسکایا، بنیانگذار و مدیر عامل این فروشگاه، همیشه به اشتیاقی که نسبت به کارش دارد اعتقاد داشته است. به عقیده ی وارشاوسکایا گریه کردن توانسته است در مواقعی نشانه ای از سرمایه گذاری حقیقی و شخصی فرد روی کارش باشد.
او می گوید: “گریه کردن اگر با رشد فردی شخص ارتباط داشته باشد من طرفدارش هستم. اگر به دنبال شغل مورد علاقه مان باشیم، کار کردن باید برایمان جنبه ی شخصی داشته باشد و من از تیم خود همین را می خواهم. وقتی کار ما این حد شخصی باشد، بالا و پایین ها و گشایش ها حقیقی خواهند بود، مخصوصاً وقتی ترس هایمان را کنار می گذاریم و در زندگی کاری خود دست به ریسک می زنیم”.
گوش کردن و همدلی
مدیران شایسته این موقعیت را تشخیص داده اند. کارتر مکللاند، مدیر اجرایی اسبق مورگان استنلی و رئیس یو اس ادوایزرز در حال حاضر، رک و بی پرده می گوید: “من آدمهای بی جنبه را استخدام نمی کنم. چرا؟ چون می خواهم کارمندانم آنقدر احساس امنیت و آسایش داشته باشند که بتوانند خودشان باشند”.
کارتر مکللاند عقیده دارد این رویکرد باعث شده اساساً کمتر با موقعیت های اینچنینی مواجه شوند. اگر هم بشوند، “اشک شوق”، و محصول محیط امنی خواهد بود که مکالمه ی صادقانه بین مدیر و کارمند در آن تشویق می شود. یک مدیر خوب و موفق وقتی با گریه ی یکی از اعضای تیمش مواجه می شود، با او همدل خواهد شد و در آن اوقات پر تنش از قضاوت کردن وی اجتناب خواهد کرد. یک مدیر شایسته، این تبادل ترس و اعتماد را به رسمیت خواهد شناخت و می داند با وقتی که برای همدلی با کارمند خود صرف می کند، می تواند اعتماد او را جلب نماید.
گریه کردن بر اثر انتقال یک تجربه ی عمیق شخصی
گاهی اوقات گریه ارتباط هایی غیر منتظره اما حقیقی به وجود می آورد. مصاحبه کننده ای را تصور نماییم که مصاحبه شونده اش، 20 دقیقه ی تمام پیش رویش گریه می کند. اما نتیجه چه می شود؟ یک مکالمه ی بی نهایت عمیق و صمیمانه پیرامون ریسک پذیری در زندگی شخصی و حرفه ای، و ماجراهای بسیار جالبی درباره ی گذشتن از زندگی شخصی و نقل مکان به یک شهر جدید با هدف ایجاد مسیری تازه در زندگی کاری.
وقتی تجربه ی عمیقی داشته باشیم و آن را برای تحلیل آخر هفته اولین بار با کسی در میان بگذاریم، گریه کردن اتفاقی کاملاً طبیعی و صادقانه خواهد بود. در واقع موقعیت هایی از این دست، اگر با فوران احساسی همراه نباشد باید به صحت احساسات عمیقی که فرد ادعای آن را دارد شک کرد. فرد یاد شده به جای اینکه شانس موقعیت شغلی مورد نظر را از خودش بگیرد، مسئولان شرکت را با بلوغ احساسی خود تحت تأثیر قرار داد و با روحیه ای مثبت به ادامه ی مصاحبه ی کاری خود می پردازد.
چرا روانشناسی به محیط زیست اهمیت می دهد
آوات محمدی / کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
ﻟﻄﻔﺎً ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺩﺭ ﺷﺒﺎﻧﻪﺭﻭﺯ ﺧﻮﺏ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ. ﺩﺭ ﻫﺮ ۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻃﺮﻓﺶ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﯾﮏ ﻃﺮﻓﺶ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺗﺨﺮﯾﺐﮐﻨﻨﺪﻩ. ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺧﯿﺰﯾﺪ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ، ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻔﮑﯿﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﯾﺎ ﻧﮑﻨﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﺪ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩﺭﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ آن را ﺑﯿﺮﻭن ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﯾﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﯾﺪ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭ ﯾﺎ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﻄﻞ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩﺭﻭ. ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﭘﺮﯾﻨﺖ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﯾﺎ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﺑﻪ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﺎ ﺣﻔﻆ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﺭﺑﻂ ﺩﺍﺭﺩ، ﭼﺮﺍ ﺣﻮﺯﻩﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ « ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺳﯽ ﺣﻔﻆ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ » ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟
«ﻣﺎ ﺭﻭﯼ ﺳﻄﺢ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻋﻈﯿﻢ، ﺣﺎﺻﻞﺧﯿﺰﯼ ﺧﺎﮎ، ﻣﻌﺎﺩﻥ ﻭ ﺁﺏ ﻭﻫﻮﺍ ﻭ ﺍﺗﻤﺴﻔﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺑﺸﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺭﺍﻩﺣﻞ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﻫﺪ. ﺣﺘﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﺍﻩﺣﻞ ﮐﺎﻓﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩﺍیم».
ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ؟ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﺍبتدا ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ تحلیل آخر هفته ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﯾﮏ ﻓﻌﺎﻝ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﺑﯿﺴﺖﻭﯾﮑﻢ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ، ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻼﺕ ﺭﺍ ﺁﻟﻔﺮﺩ ﺁﺩﻟﺮ، ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺱ ﻣﺸﻬﻮﺭ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۶۱ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻧﯿﻢﻗﺮﻥ ﭘﯿﺶ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩٔ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﻭ تحلیل آخر هفته ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺳﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎﯾﺶ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺍﺯ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﺩﺭﺧﺼﻮﺹ ﻣﻌﻨﺎﯼ تحلیل آخر هفته ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻗﺮﻥ ﺑﯿﺴﺘﻢ، ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﻢﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﻭﺭﺍ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ. ﺍﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻌﻨﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ، ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﻭ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﺍﺯ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﺟﺴﺖﻭﺟﻮ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﺳﻒﺑﺎﺭ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻻﯾﻞ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻬﺎﺩ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﺍﺯ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺴﺖﻭﺟﻮﯼ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺷﺪ .
ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ، ﺁﺛﺎﺭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻣﻨﻔﯽ ﺩﺍﺭﺩ
« ﻣﺤﯿﻂ ﻏﯿﺮﺍﻧﺴﺎﻧﯽ، ﻗﺎﺑﻞ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺷﺪ ﺷﺨﺺ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺍﺳﺖ . ﻣﺤﯿﻂ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﺳﺎﺳﯽﺗﺮﯾﻦ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺍﻭﺳﺖ.» ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﯿﺮﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۶۰ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎﯼ ﺟﺰﺋﯽ ﻭ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﯼ ﺗﺮﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩٔ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﺤﯿﻂ ﻏﯿﺮﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﯿﺮﺯ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩٔ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﻥ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ، ﻣﺜﻼً ﺣﺠﻢ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺳﺮﺏ، ﺟﯿﻮﻩ ﻭ ﺑﯿﻔﻨﯿﻞ ﭘﻠﯿﮑﻠﺮﯾﻨﺎﺕ ﺑﺮ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩﻫﺎﯼ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﯾﺎ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺘﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮﯼ ﺍﺛﺮ ﻣﻨﻔﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ، ﮔﺮﻣﺎﯾﺶ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ، ﺗﻌﺎﺭﺽ ﺑﯿﻦ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ .
ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻃﺒﯿﻌﺖ، ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻣﯽﺩﻫﺪ
ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﻃﺒﯿﻌﺖ، ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺭﺍ ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ. ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻞ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ، ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ تحلیل آخر هفته ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ، ﯾﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﺎﻣﯿﺎﻧﻪ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﻫﺪ .
ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﺣﺎﻻ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎﯼ ﻗﺒﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺎﺳﺖ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺁﺏﻭﻫﻮﺍﯾﯽ ﯾﺎ ﻣﺜﺎﻝ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ .
دیدگاه شما