مشکل معاملات هارمونیک


مشکل معاملات هارمونیک

با ورکشاپ الگوهای هارمونیک در شش جلسه بصورت کاملا رایگان، در خدمت شما عزیزان هستیم.
الگوهای هارمونیک به معامله گران کمک می کنند تا اصلاح روند اخیر را مشاهده و مشخص کنند، شاید تشخیص این الگوها دشوار باشد، اما وقتی آن ها را تشخیص دهید، می توانید سود هنگفتی در معاملات خود کسب کنید!


ما در این ورکشاپ در 6 جلسه به شما آموزش می دهیم چگونه این الگوها را شناسایی کرده و با کمک آنها معامله کنید!

مدرس: محمد میردهقان

جلسه اول:
جمعه 12 فروردین (1 April) – ساعت 11 صبح به وقت ایران (برگزار شده، ویدیوی آن در پنل آموزشی در دسترس می باشد)
* معرفی و فلسفه روش الگوهای هارمونیک.
* معرفی ابزار فیبوناچی.
- ترازهای فیبوناچی قیمتی
- ابزار فیبوناچی قیمتی
- ابزار فیبوناچی زمانی
* خواص ترازهای فیبوناچی قیمتی
====================
جلسه دوم:
جمعه 19 فروردین (8 April) – ساعت 11 صبح به وقت ایران (برگزار شده، ویدیوی آن در پنل آموزشی در دسترس می باشد)
* سطوح همگرایی فیبوناچی
- سطوح همگرایی قیمتی
- سطوح همگرایی زمانی
* الگوهای هارمونیک
- AB=CD
- تایم فریم مناسب الگو
- اهمیت تشریح حرکات داخل بازوی CD
- اهمیت مومنتوم در حرکت بازار
- اهمیت مشاهده واگرایی در انتهای حرکت
- حد سود و حد ضرر
====================
جلسه سوم:
جمعه 26 فروردین (15 April) – ساعت 11 صبح به وقت ایران (برگزار شده، ویدیوی آن در پنل آموزشی در دسترس می باشد)
- AB=CD Reciprocal
- گارتلی
- خفاش نوع یک
- خفاش نوع دو
====================
جلسه چهارم:
جمعه 2 اردیبهشت (22 April) – ساعت 11 صبح به وقت ایران - (برگزار شده، ویدیوی آن در پنل آموزشی در دسترس می باشد)
- پروانه
- خرچنگ
- خرچنگ عمیق
- سه حمله
====================
جلسه پنجم:
جمعه 9 اردیبهشت (29 April) – ساعت 11 صبح به وقت ایران (برگزار شده، ویدیوی آن در پنل آموزشی در دسترس می باشد)
- EHIW نوع یک
- EHIW نوع دو
- 0-5
- کوسه
====================
جلسه ششم:
جمعه 16 اردیبهشت (6 May) – ساعت 11 صبح به وقت ایران (برگزار شده، ویدیوی آن در پنل آموزشی در دسترس می باشد)
- طرح معاملاتی
جمع بندی و پاسخ به سوالات

آموزش الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال

آشنایی با الگوهای هارمونیک

الگوهای هارمونیک (XABCD) با نام الگو‌های تکرار شونده هم شناخته می‌شوند. این الگوها بر اساس نظریه دانشمند معروف ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی، شکل گرفته‌اند. نظریه معروف فیبوناچی همان اعداد طلایی است که به نام خود فیبوناچی نام‌گذاری شده است. تحلیل تکنیکال نیز با اعداد (نوسانات قیمتی) و الگوهای تکرارشونده سر و کار دارد و تحلیل‌گران با شناسایی این الگو‌ها و بررسی نوسانات قیمتی، موقعیت‌های مناسبی را برای ورود به بازار بورس شناسایی می‌کنند. جالب است بدانید که استفاده از الگوی فیبوناچی یا همان الگو‌ی هارمونیک XABCD در تحلیل تکنیکال، یکی از روش‌های مرسوم و پرطرفدار در میان تحلیل‌گران است. تلفیق این الگو با روندهای قیمتی، فیبوناچی تریدینگ را پایه‌گذاری کرده است. با این دستاورد، پیش‌بینی نقاط بازگشتی نمودارهای قیمتی (PRZ) به راحتی امکان‌پذیر است. در این مقاله ابتدا به معرفی اجمالی الگوی فیبوناچی می‌پردازیم و سپس با الگوهای کاربردی معاملاتی آن به صورت مختصر آشنا خواهیم شد.

در ادامه، عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:

آشنایی با الگوی فیبوناچی

مبنای الگوهای هارمونیک، دنباله اعداد فیبوناچی است که قاعده کلی آن برابری هر عدد با جمع جبری دو عدد قبل از خود است. برای مثال:

با بررسی روند این دنباله، نسبت‌هایی به دست می‌آید که همان نسبت‌های اعداد طلایی یا فیبوناچی نامیده می‌شوند. به عنوان مثال در این دنباله حاصل تقسیم هر عدد بر عدد ماقبل از خود به سمت عدد ۱.۶۱۸ میل می‌کند که در واقع هر عدد نسبت به عدد ماقبل خود ۰.۶۱۸ افزایش یافته است و از تقسیم هر عدد به دومین عدد قبل از خود نسبت دیگری به دست می‌آید. اهم نسبت‌های به دست آمده عبارتند از: ۰.۲۳۶ ، ۰.۳۸۲ ، ۰.۵ ، ۰.۶۱۸ که نسبت ۰.۶۱۸ به عنوان نسبت طلایی فیبوناچی شناخته می‌شود. البته عدد ۰.۵ را می‌توان حاصل تئوری معروف «داو» دانست که در این الگو نیز وارد شده است.

نسبت‌های فوق به مبنای ریاضی و کاربردی در عرصه‌های گوناگون تبدیل شده است که یکی از کاربردهای رایج آن، استفاده از این نسبت‌ها برای اعتبار بخشیدن به خطوط حمایت و مقاومت در نمودار روند قیمتی سهم است؛ به طوری که در یک روند نزولی، خطوط حمایتی منطبق با نسبت های ۰.۲۳۶ ، ۰.۳۸۲ ، ۰.۵ و خصوصا ۰.۶۱۸ به عنوان خطوط حمایتی محتمل‌تر و در روندهای صعودی سطوح مقاومتی منطبق با نسبت‌های مذکور در قالب خطوط مقاومتی معتبرتر محسوب می‌شوند. با تعیین خطوط روند فرضی که نسبت‌های فیبوناچی در آن‌ها صادق است، می‌توان نسبت به پیش بینی نقاط پیوت ماژور و پیوت مینور (نقاط شکست و اصلاح روند) و همچنین سایر تحلیل‌های درخور اقدام و سطوح حمایتی و مقاومتی را برای روندهای آتی پیش بینی کرد یا اعتبار تحلیل و پیش‌بینی‌های دیگر را مورد ارزیابی قرار داد.

الگوهای هارمونیک (فیبوناچی) معمولا پس از یک افزایش یا کاهش بزرگ به وجود می‌آید و دارای انواع مختلفی است که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

انواع الگوی فیبوناچی

البته قبل از هر چیز در ابتدا به معرفی الگویی پایه که الگوی مادر نیز نامیده می‌شود می‌پردازیم. این الگو به عنوان الگوی AB=CD نام دارد و در دو حالت در نظر گرفته می‌شوند:

۱/ الگوی Bullish AB=CD

این الگو همان الگوی گاوی یا صعودی است و در آن کف‌های قیمتی در محدوده ۰.۳۸۲ – ۰.۸۸۶ و سقف‌های قیمتی در محدوده ۱.۱۳ – ۲٫۶۱ مورد هدف قرار می‌گیرند.

الگوی Bullish AB=CD

۲/ الگوی Bearish

این الگو که اصطلاحا به الگوی خرسی یا کاهشی معروف است؛ دارای سقف‌های قیمتی در بازه ۰.۳۸۲ – ۰.۸۸۶ و کف‌های قیمتی در بازه ۱.۱۳ – ۲٫۶۱ خواهد بود.

نکته: این الگو ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین نوع الگوهای هارمونیک است که اشکال متعددی دارد مانند: گارتلی(Gartley)، خفاش (Bat)، پروانه (Butterfly)، خرچنگ (Crab)، کوسه (shark)، سایفر(cypher)، الگوی nen-star، الگوی wolfi wava

این اشکال جزو تکنیک‌های تخصصی تحلیل تکنیکال به حساب می‌آیند؛ لذا پیش‌‌نیاز استفاده از آن‌ها، شناخت الگوهای عمومی‌تر و رایج‌تر است که در ادامه معرفی می‌شوند.

الگوی Bearish

۳/ الگوی Retracement

این الگو که می‌توان از آن به عنوان رایج‌ترین الگوی هارمونیک یا فیبوناچی یاد کرد، زمانی صادق است که در یک روند شاهد تمایل خطوط به بازگشت از روند یا اصلاح قیمت هستیم و پس از چند مقاومت یا حمایت در برابر بازگشت از روند غالب، مجددا شاهد ادامه سیر قبلی روند خواهیم بود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

الگوی Retracement

۴/ الگوی Extension

همان‌طور که در الگوی Retracement بیان شد، در الگوی فیبو شاهد بازگشت و به عبارتی اصلاح روند و سپس ادامه مسیر خواهیم بود اما گاهی این بازگشت از سطح اولیه خود نیز فراتر رفته که در این حالت شاهد الگوی بازگشت داخلی یا (Extension) خواهیم بود. بنابراین پیش‌بینی نقاط شکست برای شروع خطوط بازگشتی با طولی بیش از اندازه خط روند قبلی را از نوع الگوهای Extension می‌نامیم. به عنوان مثال پیش‌بینی نقطه آغاز یک روند بازگشتی صعودی با طولی معادل ۱.۶۱۸ برابر یک موج نزولی از اهداف استفاده از این ابزار است. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

الگوی Extension

۵/ الگوی Projection

از این الگو برای تعیین هدف ادامه روند و همچنین پیش‌بینی مقاومت‌ها در طول مسیر استفاده می‌شود. علاوه بر این، الگوی Projection روندهای بازگشتی بزرگ‌تر از خط روند قبلی را تشخیص می‌دهد؛ به این ترتیب که موج‌های اصلاحی در طول روند، برای پیش‌بینی طول موج بازگشتی از اهمیت برخوردار است. به طور مثال با تعیین نقاط (A, B, C) این الگو ما را در پیش‌بینی نقطه هدف و مقاومت‌های مسیر کمک می‌کند به تصویر زیر دقت کنید:

الگوی Projection

۶/ الگوی Expansion

ساز و کار این الگو مشابه الگوی projecsion است؛ به گونه‌ای که برخی از تحلیل‌گران تمایزی میان آن‌ها قائل نمی‌شوند اما به طور کلی، وجه تمایز آن‌ها در این است که در Expansion به جای بررسی طول موج اصلاحی در یک روند، تنها طول موج رفت روند ملاک سنجش تحلیل‌گر خواهد بود.

۷/ الگوی Arcs

این الگو با روش شعاعی و عموما با درصدهای ۳۸.۲ ، ۰.۵ و ۶۱.۸، میزان بازگشت و اصلاح روندها را پیش‌بینی و بررسی می‌کند به تصویر زیر دقت کنید:

الگوی Arcs

۸/ الگوی Fan یا بادبزن

الگوی Fan براساس زاویه روند غالب، نقاط بازگشت قیمتی را پیش‌بینی می‌کند که زاویه‌ها با اندازه‌های ۳۸.۲، ۵۰ و ۶۱.۸ درجه در این الگو از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. برای درک بهتر به تصویر زیر توجه کنید:

الگوی Fan یا بادبزن

۹/ الگویTime

این الگو خطوط روند را براساس فاصله زمانی آن‌ها مورد سنجش قرار می‌دهد؛ این الگو یا فاصله ۲ قله را محاسبه و بنا به نسبت‌های ۱، ۲، ۳، ۵، ۸ قله (نقطه بازگشتی) بعدی را پیش‌بینی می‌کند و یا فاصله کمترین مقدار با بیشترین مقدار را محاسبه کرده و بنا به بازه‌های ۱، ۲،۳، ۵ و… اقدام به پیش بینی نقاطی با ویژگی مشابه (کمترین و بیشترین فاصله) می‌کند.

الگویTime

۱۰/ بررسی دقیق الگوی AB=CD

همان‌طور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، الگوی AB=CD به دو دسته صعودی و نزولی تقسیم می‌شود.

بررسی دقیق الگوی AB=CD

از این الگو می‌توان در کانال‌های موازی و ساختارهای کانالیزه بهره بیشتری برد. کانال‌های موازی به زبان ساده وضعیتی است که قیمت بین دو خط موازی در حال نوسان را می‌توان بررسی کرد و با دیدن حرکت گذشته قیمت می‌توانیم روند قیمتی سهم را در روزهای آینده پیش‌بینی کنیم (همین دو الگوی ساده مبنای سیستم‌های معاملاتی بسیار گران‌ قیمت در دهه‌های گذشته بوده است). در نظر داشته باشید حرکت قیمت همیشه دقیقا به‌اندازه AB=CD نیست و گاهی اوقات کمتر است اما بر اساس این الگو می‌توان نقاط بازگشتی را شناسایی کرد. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

بررسی دقیق الگوی AB=CD

ویژگی‌های الگوی AB=CD

  • برابری طول AB و CD
  • اصلاح موج BC به میزان ۶۱% و یا ۷۸% فیبوناچی
  • اکستنشن موج BC به نسبت ۱۶۱٫۸% و یا ۱۲۷٫۲% فیبوناچی برای تشکیل موج CD
  • برابری در میزان زمان تشکیل شدن دو طول CD و AB
  • وجود واگرایی بین دو نقطه B و D

نکته: معمولا الگوی AB=CD در اصلاح‌ها اتفاق میفتد و برای معامله در جهت روند اصلی بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد. شکل‌های زیر دو مثالی از الگوی AB=CD در دو حالت نزولی و صعودی است.

ویژگی‌های الگوی AB=CD

بررسی الگویAB=CD ایده‌ال

در این الگو، تشکیل موج CD به‌اندازه AB زمان برده است و این دو موج از نظر زمانی یکسان هستند. در مشکل معاملات هارمونیک این الگو BC می‌تواند به‌اندازه %۶۱٫۸ تا %۷۸٫۶ موج AB را اصلاح کند. در این صورت موج CD می‌تواند به‌اندازه %۱٫۶۱۸ تا %۱٫۲۷ برابر موج BC را در بر بگیرد.

نکته مهم: موازی بودن دو موج AB و CD مهم است. درصورتی‌که این دو موج با هم موازی و شیب یکسانی داشته باشند، اعتبار الگو بیشتر است و با قدرت بیشتری عمل می‌کند.

بررسی الگویAB=CD ایده‌ال

الگوی AB=CD معکوس

آرایش AB=CD معکوس یک مشکل معاملات هارمونیک الگوی هارمونیک ادامه‌دهنده است که در روندهای صعودی و نزولی تشکیل می‌شود و بیان‌گر ادامه روند است.

الگوی AB=CD معکوس

در این الگو، موج‌های AB و CD ازنظر زمانی و قیمتی یکسان هستند. این الگو معمولا در یک ساختار کانالیزه از اعتبار بیشتری برخوردار است و بعد از تشکیل موج CD می‌توان در جهت روند بدون در نظر گرفتن تریگر وارد معامله شد. به تصویر زیر دقت کنید:

الگوی AB=CD معکوس

در شکل فوق نمودار شرکت لیزینگ رایان سایپا را مشاهده می‌کنید که در یک ساختار کانالیزه در حال نوسان است و پس از تشکیل الگوی AB=CD معکوس، روند صعودی سهم ادامه پیداکرده است.

۱۱/ آشنایی با الگوی گارتلی Gartley

الگوی گارتلی یک الگوی چند بعدی و بسیار قدرتمند است که با شناسایی آن می‌توان به معاملات سودآوری دست پیدا کرد. این الگو از ۵ نقطه اساسی X ، A، B، C، D تشکیل‌شده است که موقعیت ویژه هر یک از آن‌ها، از مهم‌ترین شاخصه‌های شناسایی آن محسوب می‌شود.

  • موج AB حتما باید %۶۱٫۸ از XA را اصلاح کند (می‌تواند کمی بیشتر هم باشد ولی نباید به %۷۶٫۴ رسیده باشد).
  • موج BC می‌تواند %۳۸٫۲، %۵۰، %۶۱٫۸، %۷۶٫۴، %۸۸٫۶ موج AB را اصلاح کند.
  • اکستنشن موج BC از %۱۶۱٫۸ بیشتر نشود (۱۲۷٫۲ یا ۱۴۱٫۴ یا ۱۶۱٫۸) در غیر این صورت یا ناحیه بازگشتی ما بزرگ است و نباید به آن اعتماد کنیم و یا الگو را اشتباه تشخیص دادیم.

حال برای پیدا کردن محدوده پتانسیل بازگشتی (PRZ) به نکات زیر دقت کنید:

  1. توسعه موج BC باید کمتر از میزان ۱۶۱٫۸٪فیبوناچی باشد.
  2. حالت رایج اندازه‌گیری نقطه D در یک AB = CD است.
  3. میزان بازگشت قیمت برای محدوده پتانسیل برگشتی از موجXA ، الزاما ۷۸٫۶% فیبوناچی است.

واگرایی قیمت بین دو نقطه B و D و بررسی اندیکاتورهای تکنیکال مانند اندیکاتور مکدی (MACD) برای تشخیص واگرایی در افزایش احتمال بازگشت قیمت از نقطه D بسیار موثر است به تصویر زیر توجه کنید:

 width=

بررسی الگوی گارتلی ایده‌آل

در این الگو، نقطه B دقیقاً در ۶۱٫۸٪ موج XA واقع ‌شده است و نقطه C نیز دقیقاً به میزان ۶۱٫۸٪ موج AB است. برای به دست آوردن محدوده بازگشتی به نکات زیر توجه کنید:

  1. اکستنشن ضلع مشکل معاملات هارمونیک BC دقیقا میزان ۱۶۱٫۸٪ است.
  2. حالت رایج اندازه‌گیری نقطه D در یک AB =CD است.
  3. میزان بازگشت قیمت برای محدوده پتانسیل برگشتی از موج XA الزاماً ۷۸٫۶% فیبوناچی است.

از نکات ارزشمند دیگر در این الگو که به آن ارزش و اعتبار مضاعفی می‌دهد، وجود AB=CD در داخل این الگو است .همان‌طور که می‌دانیم الگوی AB = CD خود به ‌تنهایی الگوی قدرتمندی است و وجود این الگو داخل الگوی گارتلی نوید سیگنال قدرتمندتری خواهد بود.

اهداف الگوی گارتلی

  • هدف اولیه این الگو اصلاح ۶۱٫۸% موج CD و پروجکشن ۱۰۰% موج BC است.
  • هدف دوم الگو اکستنشن ۱۲۷٫۲% موج CD و پروجکشن ۱۰۰% موج XA است.

حد ضرر الگوی گارتلی

قبل از انجام هر معامله لازم است میزان ریسک آن ارزیابی شود. برای حفظ سرمایه و جلوگیری از ضرر زیاد می‌بایست قبل از ورود به معامله حد زیان آن تعیین شود. حد ضرر در الگوهای هارمونیک در نقطه‌ای قرار می‌گیرد که مشخص می‌شود منطقه بازگشتی الگو درست عمل‌ نکرده است.

نکته بسیار مهم در مورد این الگو این است که به ما دقیقا امکان محاسبه میزان ریسک معامله را می‌دهد. به این معنی که می‌توان با دقت بسیار بالا دقیقا نقطه حد ضرر را تعیین کرد. در این روش دقیقا نقطه حد ضرر محاسبه می‌شود و چون این الگو با درصد خیلی بالایی صحیح عمل می‌کند و فاصله حد ضرر تا شروع نقطه ورود بسیار کم است (نشانه اعتبار الگو و میزان ریسک خیلی کم) می‌توان با حجم بیشتری وارد معامله شد و در صورت تحلیل خطا با ضرر بسیار کمی از معامله خارج شویم.

حد ضرر در الگوی گارتلی باید اندکی فراتر از نقطه X تعیین شود. اگرچه ممکن است قیمت از این نقطه فراتر رود و این قسمت را لمس کند اما در حالت کلی نباید به این ناحیه برسد.

و اما نکته پایانی این است که الگوی گارتلی هر زمان مردود شود (Fail) در اکثر موارد با یک حرکت قوی بازار در جهت عکس مواجه هستیم که این خود می‌تواند فرصت خوبی باشد که ضرر کوچک قبلی را با معامله‌ای جدید در جهت روند بازار جبران کنیم. چرا که این الگو زمانی مردود می‌شود که با حرکتی بسیار قوی مواجه شود (که می‌تواند برای مثال تأثیر یک خبر ناگهانی باشد) و چون غالبا با حرکت شدید بازار در جهت خلاف سیگنال الگو روبه‌رو هستیم می‌توان مجدد در این جهت معامله خوبی داشت. در این مورد اگر الگوی گارتلی در انتهای موج ۲ الیوت شکل‌گرفته باشد یعنی بر اساس تئوری الیوت تشخیص بدهیم که این الگو انتهای موج دو را نشان می‌دهد. بعد از تکمیل الگوی گارتلی، می‌توان برای موج ۳ و رشد بزرگ آماده بود.

سخن آخر

همان‌طور که می‌دانید، ابزارهای متنوعی برای ارزیابی یا تحلیل روند معملات سهام در بازار بورس وجود دارد. یکی از این ابزارهای معروف و پرکاربرد، «الگوهای هارمونیک» هستند. الگوهای هامونیک XABCD در بستر تحلیل تکنیکال پیشرفته مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرند. در این مقاله سعی کردیم به شکل دقیقی به ساز و کار انواع الگوهای هارمونیک در بازار بورس بپردازیم. تحلیل‌گران با استفاده از این ابزار می‌توانند به راحتی روند قیمتی و الگوی حرکتی سهم را در روزهای آینده پیش‌بینی کنند. پیشنهاد می‌کنیم برای آشنایی با نحوه استفاده از الگوهای هارمونیک در روند تحلیل سهام، این مقاله را مطالعه کنید.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

اولین کسانی که ایده الگوهای هارمونیک را ارائه دادند، نظریه پردازان سهام همچون Larry Pesavento ، Harold M. Gartley ، و Scott M. Kearney بودند که رهبر همه آن ها خود Larry بود.

با این وجود کتاب Gartley با عنوان “سود در بازار سهام” (۱۹۳۵) ، با شرح مفصلی از مدل های کلی، مجموعه‌ای از متدهای تحلیل تکنیکال را متحول کرد و باعث شد تا نسخه های چاپ اول آن حتی با قیمت هایی بالاتر از یک اتومبیل فروخته شود.

الگوهای کلاسیک و اصلاح شده ی Pesavento ، هر دو بر اساس سطوح تصحيح فیبوناچی هستند ، لذا نقاط کلیدی بازار را با دقتی بالا در هر دارایی و بازه ی زمانی پیش بینی می کنند و در این فرآیند نیز کاملاً درجه بندی می شوند.

در حال حاضر هر کسی می تواند از این روش های معاملاتی رایگان استفاده کند و از طرفی اکثر اندیکاتورهای تکنیکال نیز می توانند الگوها را به طور خودکار روی جدول قیمت پیدا و ایجاد کنند.

به ادامه ی مطلب توجه کنید

خصوصیات الگوهای هارمونیک

مدل های هارمونیک با یک ترتیب دقیق، همگی در سطح استانداردهای Fibo ساخته شده اند. بیایید نگاهی به الگوی پروانه ای Gartley بیاندازیم ، انتظار می رود که فرآیند معکوس یک روند صعودی را طی کند.

حرکت اصلی قیمت – بخش [X-A]، (بعضی اوقات[A-0]) ، شبکه ی اصلی Fibo روی آن ساخته شده است. از نقطه ی A بازار باید اولین خیز اصلاح خود را به سمت بالا ارائه دهد، به طوریکه این فرآیند در ناحیه و سطح %۶۱,۸ (نقطه ی B) پایان یابد.

بعدی :

  • گردش به سمت پایین منجر به تشکیل بخش [B-C] می شود، اما هیچ موضعی را آپدیت نمی کند (نقطه ی A).
  • نقطه ی C در بخش [A-B] نباید زیر سطح %۷۸,۶ – %۶۱,۸ باقی بماند (در غیر اینصورت حالت تنظیم به صورت “deep” در نظر گرفته می شود و ممکن است الگوها لغو شوند)
  • نقطه ی D در محدوده ی %۷۸٫۶، و بالاتر از بخش [X-A] قرار دارد (به صورت بهینه- در سطح %۱۶۱,۸ – %۱۲۷,۲)، انجام یک چرخش برای ورود به بازار و رسیدن به نقطه ی فروش.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

نسخه ی استاندارد الگوی Gartley

این نکته را یادآوری می کنیم که اگر حالت تنظیم برای بخش [A-B] کم تر از %۶۱٫۸ باشد، احتمال ادامه ی روند فعلی زیاد است و ورود به بازار در نقطه ی D لغو می شود.

زمان تشکیل، مناطق الگوهای جدا از هم، باید تقریباً برابر باشند. البته اینکه آن ها بر اساس یکسری حدس و گمان تشکیل شوند، چندان جالب نیست (نوارهای ۲-۱).

ظهور الگوهای هارمونیک در یکی از اسیلاتورهای (MACD، استوکاستیک و RSI) با واگرایی همراه است. سپس احتمال معکوس شدن نیز در نقطه ی D افزایش می یابد.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

سیگنال های کلاسیک پروانه ای Gartley

مدل کلاسیک نیاز به تحقق یکسری شروط اصلی دارد [A-B] =[C-D] ، سایر پارامترها، بروز تغییرات را مجاز می دانند.

تنظیم بخش [A-B] ممکن است به سطح %۵۰ برسد و بخش [C-D] نیز روی %۶۱,۸ قرار بگیرد، اما برابری این بخش ها (با انحراف بالاتر از %۵) باید بر اساس ساختمان پروانه یا butterfly دنبال شود ( به نحوه ی استفاده از ابزارهای گرافیکی مراجعه شود).

مشکل اصلی الگوهای هارمونیک این است که مطابقت و پیروی ایده آل از پارامترها در بازارهای واقعی به ندرت اتفاق میافتد. استفاده از برخی سازگاری های اضافی بین سطوح Fibo، امکان بکارگیری از الگوهای هارمونیک غیر استاندارد را فراهم می کند.

بیایید به بررسی برخی از جزئیات آن بپردازیم.

الگوهای هارمونیک بنیادی

یادآوری می کنیم که حجم تیک ها یا خط نشان ها، در همه ی مدل ها ( بدون در نظر گرفتن جهت) به یک شکل عمل می کنند:

  • حجم تیک ها در منطقه ی عملیاتی یا تکانه ی اول، رشد می کند و در اولین تنظیم خود به سطح متوسط تنزل پیدا می کند.
  • منطقه ی دوم : رشد با سرعت متوسط، در تنظیم دوم – رشد فعال همراه با نوسانات ضعیف.
  • پس از شکل گیری نقطه ی D – به شدت در حال رشد خواهند بود.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

الگوهای هماهنگ : سیگنال ها، اهداف، حجم ها

امروزه بیش از ۲۰ مدل هارمونیک در نظر گرفته می شوند. اگرچه بیشتر آن ها تغییر و تبدیل یافته از پایدارترین مدل ها هستند که در زیر نشان داده خواهند شد. تفاوت اساسی فقط در ارتباط بین موقعیت نقاط کلیدی است.

الگوی Pesavento

با ورود به بازار، توسط مدل های کلاسیک Gartley، می توان Stop Loss را در پشت ناحیه ی مشکل معاملات هارمونیک اکسترمم حرکت اصلی قرار داد.

اگر از گزینه های مرتبط با Pesavento استفاده شود، می توان Stop Loss را در پشت سطوح بعدی Fibo یا در سیستم مدیریت پول اتتخاب شده قرار داد. توصیه می شود تا از طریق سفارش های معلق وارد بازار شوید.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

نسخه ی استاندارد الگوهای Gartley – Pesavento

الگوی خفاش یا “Bat”

در قسمت ورود، Stop Loss در بالا / پایین نقطه ی ۰ با مقداری حاشیه تنظیم شده است. ممکن است هم با سفارش معلق و یا با توجه به قیمت بازار وارد شوید. اما در کل تأثیری روی نتیجه ندارد.

الگوی خرچنگ یا “Crab”

  • دامنه ی [C-D] دو سه برابر بزرگتر از [A-B] است.
  • نقطه ی B در مقایسه با [۰-A] کمتر از %۶۱,۸ نیست.
  • نقطه ی C، مربوط به بخش [A-B]، بالاتر از تنظیم %۸۸,۶ نیست.
  • نقطه ی D، بسیار بالاتر از قسمت پایین نقطه ی ۰ قرار دارد و در سطح %۱۶۱٫۸ از کل بخش [C-0] قرار دارد.
  • نقطه ی D در فاصله ی ۲۲۴-%۳۶۱,۸ قرار دارد که این مقدار مرتبط با بخش [A-B] نیز هست.

هنگام کار با چنین مدلی، معمولاً از Stop Loss ثابت که توسط سیستم مدیریت پول تعریف می شود، استفاده می شوند. البته این سیستم به بازه ی زمانی نیز بستگی مشکل معاملات هارمونیک دارد.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

الگوهای کلاسیک «خرچنگ» و «کوسه»

الگو کوسه یا “shark”

اساساً Gartley هیچ ارتباطی با این مدل ندارد، فقط در سال ۲۰۱۱ یک بار مورد تست و توجیه قرار گرفت.

این گزینه از الگوهای “۰-۵” است ، اما ورود در نقطه ی ۴ انجام می شود و به شما این امکان را می دهد تا در لحظه ی تشکیل بخش [۵-۴] به سود برسید، و بعد از اینکه فرآیند تشکیل، مشکل معاملات هارمونیک صورت گرفت مجدداً برگردید. سطح Take Profit معمولاً در اواسط محدوده ی [۴-۳] پیشنهاد می شود.

الگوی “۰-۵”

این مدل به دلیل اعمال برخی الزامات سخت گیرانه در جهت قرار دادن عناصر جداگانه در معاملات، قدری دشوار قلمداد می شود. به ندرت در بازارهای واقعی تشخیص داده می شوند اما قابل اعتماد تر از الگوهای استاندارد هستند.

  • نقطه ی ۲، اکسترمم اول (نقطه ی ۰) را آپدیت نمی کند.
  • نقطه ی ۳ در سطح %۱۶۱,۸ – %۱۲۷,۲ از بخش [۲-۱] واقع شده است.
  • نقطه ی ۴ اکسترمم محلی را آپدیت می کند و در ناحیه ی %۲۲۴ – %۱۶۱,۸ از محدوده ی [۳-۲] قرار دارد.
  • نقطه ۵ (در مدل ایده آل) باید تقریبا در وسط نقاط ۳ و ۴ قرار داشته باشد.

فرآیند ورود، معمولا از طریق سفارش معلق و یا قیمت بازار صورت می گیرد. Stop Loss در سطح بعدی Fibo قرار دارد و هیچ قانون سخت گیرانه ای برای Take Profit وجود ندارد.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

«۰-۵» و «۳ حرکت»، مدل های چرخش روند محسوب می شوند.

الگوی ۳ حرکت یا three movement

این مدل برگرفته از ۳ حرکت متوالی ماکزیمم / مینیمم است ( در تفسیر Linda Raschke ، الگوی سه سرخپوست) . روند معکوس در نقطه و یا حداقل در ابتدای یک تنظیم قوی رخ می دهد.

پارامترهای اصلی :

  • نقطه ی ۴ از سطح اساسی [۰-۱] به سطح %۷۸,۶ – %۶۱,۸ می رسد. با یک تعدیل یا تنظیم کوچک، به عنوان مثال، در %۳۸,۲، احتمال پردازش مدل، کاهش می یابد.
  • نقاط ۲ و ۳ به ترتیب در سطح %۱۶۱,۸ – %۱۲۷ از بخش های ۴-۱ و ۵-۲ قرار دارند.
  • بهتر است که نقاط ۱,۳ و ۵ در همان خط مستقیم قرار بگیرند. این حالت باعث افزایش سیگنال معاملات می شود.

نمونه هایی از اجرای الگوهای هارمونیک

انسان ها ذاتاً موجوداتی تنبل هستند، به همین دلیل از مدت ها پیش محاسبات و ساختارهای گرافیکی الگوهای هارمونیک به صورت خودکار اتجام شده اند. آپشن های مختلف از اندیکاتور ZUP را می توان به راحتی در وب یافت، این حالت به طور قابل توجهی روند حرکت تریدرها را تسهیل می کند.

معنای آن این است که ZUP، یک مدل را تعریف و ترسیم می کند. نقاط کلیدی (ورود، Take profit، Stop Loss) را نشان می دهد و اگر ارتباط بین المان های الگو از بین برود از نمودار فعلی حذف می شود.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

الگوهای Pesavento ( مثال ۱)

الگوهای هارمونیک در هر بازه ی زمانی ایجاد می شوند. اما ساختارهای موجود در D1 به عنوان پایدارترین موارد در نظر گرفته می شوند.

ظهور الگوهای قیاسی در چندین بازه ی زمانی، به طور همزمان، احتمال کارکرد سناریوهای استاندارد را به طور قابل توجهی افزایش می دهد.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

الگوهای Pesavento (مثال ۲)

ورود به بازار با یک سفارش معلق، در صورتی امکان پذیر است که تمام فرم های الگو به حالت ایده آل نزدیک شوند. در غیر این صورت باید منتظر بمانید تا نقطه ی نهایی شکل بگیرد و با قیمت بازار وارد شوید.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

الگوهای Pesavento (مثال ۳)

حتی الگوهای به ظاهر درست Gartly’s Butterflies یا Pesavento، ساختاری نسبتاً دشوار دارند، و از نظر زمانی کاملا متعادل نیستند و معکوس های واقعی را کاملاً تضمین نمی کنند.

به همین دلیل بهتر است Take Profit در نقاط ۰,۸ – ۰,۷ قرار بگیرد یا اینکه طی فرآیند Tailing، بتوانید Stop loss را بالا بکشید.

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

الگوهای Pesavento (مثال ۴)

الگوها را می توان به عنوان استراتژی های آماده استفاده کرد. اما هنوز هم توصیه می شود که سیگنال های آن ها را با اندیکاتورهای اضافی، کندل استیک ها، و یا ساختارهای گرافیکی اضافی بررسی کرد. (نحوه ی استفاده از اندیکاتوردها را ببینید).

الگوهای Pesavento یا منطق فیبوناچی، به صورت عملی

الگوهای Pesavento (مثال ۵)

Gartley’s Butterfly همچنان قابل فهم ترین و محبوب ترین فرم هستند. از طرفی اثربخشی همه ی آپشن های مدل بسیار زیاد است به طوریکه تا ۸۵% معاملات بر مبنای این سیگنال ها، همگی با سود بسته می شوند.

معاملاتی که همراه با تسلط کافی بر الگوهای هارمونیک صورت گرفته، در کنار کنترل هوشمندانه خطرات موجود، همیشه دارای مزایای آماری فوق العاده ای بوده اند.

الگوهای هارمونیک (الگو های فیبونانچی)

الگوهای هارمونیک (الگو های فیبونانچی)

ساعد نیوز: هارمونیکها (الگوهای فیبوناچی) الگوهایی هستند که با اشکالی خاص و در نسبت های معینی از درصد های فیبوناچی ایجاد می شوند. شناسایی این الگوها بر خلاف الگوهای کلاسیک (منظور همان الگوهای سروشانه، کف و سقف های دو قلو، مثلت ها و …) به تجربه و تمرین بیشتری احتیاج دارد که به مرور زمان خواهید توانست با چشم نیز این الگوها را تشخیص دهید.

هارمونیکها (الگوهای فیبوناچی) الگوهایی هستند که با اشکالی خاص و در نسبت های معینی از درصد های فیبوناچی ایجاد می شوند. شناسایی این الگوها بر خلاف الگوهای کلاسیک (منظور همان الگوهای سروشانه، کف و سقف های دو قلو، مثلت ها و …) به تجربه و تمرین بیشتری احتیاج دارد که به مرور زمان خواهید توانست با چشم نیز این الگوها را تشخیص دهید. الگوهای هارمونیک یکی از مباحث جذاب تحلیل تکنیکال می باشد که در دوره های پیشرفته تحلیل تکنیکال تدریس می شود. معاملات هارمونیک در تلاش است تا حرکات بعدی قیمت را پیش بینی کند.در ادامه خواهید فهمید که الگوهای درون نمودار به دو بخش “ادامه دار” و “بازگشتی” تقسیم شده و بعدا نیز به دو دسته ساده و پیچیده دسته بندی می شوند.

الگوی هارمونیک در تحلیل تکنیکال

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال توسط آقای گارتلی در سال 1932 ایجاد شد. گارتلی در کتاب خود با نام سود در بازار سهام (بورس) در مورد الگوی 5 نقطه ای صحبت کرد و آن را الگوی گارتلی نامید. بعدا فردی به اسم لری پساونتو این الگو را با دنباله اعداد فیبوناچی بهبود بخشید و قوانینی را در مورد استفاده از دنباله اعداد فیبوناچی در الگوهای گارتلی به وجود آورد.

چندین نویسنده دیگر نیز وجود دارند که بر روی الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال کار کرده اند؛ اما به نظر من (و اکثر فعالان بازار سرمایه) بهترین آن ها اسکات کارنی با کتاب “معامله هارمونیک” است. کارنی الگوهای دیگری همچون الگوی “خرچنگ” “کوسه”، “خفاش” و 0- 5را نیز اختراع کرد و همچنین عمق زیادی در فهم و دانش این الگوها ایجاد کرد.

اصلی ترین نظریه مربوط به الگوهای هارمونیک مربوط به حرکات زمان/قیمتی است که به دنباله فیبوناچی و تقارن آن ها در بازارها مربوط است.

آنالیز دنباله اعدا فیبوناچی در تمام بازار ها و در هر بازه زمانی ای قابل انجام است. ایده اولیه در استفاده از این دنباله ها این است که نقاط بازگشتی کلیدی، عقب نشینی ها، اوج گرفتن ها و نوسانات رو به بالا و پایین را تشخیص دهیم.

در الگوهای هارمونیک با یک سری ساختار هندسی سر و کار داریم که از دنباله فیبوناچی استفاده می کنند. فهم این الگوها یک فرصت های خاص و فوق العاده ای را در اختیاران فعالان بازار بورس قرار می دهد؛ زیرا با استفاده از آن ها می شود روند های قیمتی را پیش بینی کرده و و نقاط بازگشتی را مشخص کرد. معامله گران بورس با استفاده از این الگوها می توانند نقاط ورود، توقف و اهداف قیمتی خود را تعیین کنند.

ترکیب هندسه و اعداد فیبوناچی

معاملات هارمونیک، الگوهای قیمتی و ریاضیات را با هم ترکیب می کند تا یک روش معامله بسازد که دقیق و برمبنای این فرضیه است که الگوها در نمودار تکرار می شون دریشه این روش، نسبت اولیه یا مشتقی از آن است (0.618 یا 1.618). نسبت ها شامل این موارد هستند: 0.382، 0.50، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.

نسبت اولیه (primary ratio) تقریبا در کل طبیعت، ساختار محیط و رویدادها مشاهده می شود و همچنین در ساختارهایی ایجاد شده توسط انسان نیز می توان آنرا یافت.از آنجایی که این الگو و نسبت در طبیعت و جامعه تکرار می شود، می توان این نسبت را در بازارهای مالی نیز مشاهده نمود که از محیط و جامعه ای که معامله در آن انجام می شود تاثیر می پذیرد.

با یافتن الگوهایی که دارای طول و اندازه های متفاوت است، معامله گر می تواند نسبت های فیبوناچی را به الگوها اعمال کند و برای پیش بینی قیمت های آینده تلاش نمیاد. بخش اعظیم از این روش معامله، به اسکات کارنی (Scott Carney) نسبت داده شده، با این حال افراد دیگری نیز در این روش مشارکت داشته اند و الگوها و سطوحی را یافته اند که باعث بهبود عملکرد این روش می شود.

الگو های هارمونیک

الگوی گارتلی در تحلیل تکنیکال

در طول این مقاله بیشتر در مورد این الگو که توسط گارتلی به وجود آمد و بعدا کارنی نسبت های فیبوناچی را به آن اضافه کرد، صحبت کردیم. در تصویر زیر نمونه ای از آن را می بینید.

سبت ها در این الگو چگونه است؟ در اینجا از مثال الگوی صعودی استفاد می کنیم. قیمت از نقطه X شروع شده و تا A بالا می رود و سپس به اندازه 0.618 نسبت به A به سمت B پایین می رود(0.618 مقداری که از X تا A رفتیم را محاسبه کرده و ضلع سوم را از X به B می کشیم) قیمت بعد از این مرحله به اندازه نسبت 0.382 تا 0.886 AB به سمت C می رود و ضلع BC را تشکیل می دهد. سپس به نسبت 1.13 تا 1.62ضلع AB ضلع سوم مثلث BCD با نام CD را می کشیم. نقطه D از X تعیین شده و برای مشخص کردن آن از نسبت 0.785 استفاده می کنیم.

الگوی خرچنگ در تحلیل تکنیکال

از نظر کارنی الگوی خرچنگ فوق العاده دقیق است و نسبت های آن به اعداد فیبوناچی بسیار نزدیک هستند. پیشنهاد ما نیز این است که برای تحلیل تکنیکال قیمت ها حتما نگاهی به الگوی خرچنگ بیندازید. الگوی خرچنگ از نظر ظاهری به نوع پروانه ای شباهت دارد؛ اما در اندازه و نسبت ها متفاوت هستند. تعیین نقطه C مانند دو الگوی قبلی است؛ اما خط نسبت رسم AB از XA از 0.382 تا 0.618 بوده و ضلع CD نیز با نسبت 2.618 الی 3.618 رسم می شود.

الگوی 3 درایو یا 3 Drives

این الگو، شباهت زیادی به الگوی AB=CD دارد. تنها تفاوت این است که در این الگو، 5 لگ در ساختار پترن وجود دارد. برخی از کتب، قواعد موج شماری الیوت را برگرفته از این الگو می دانند.این الگو دارای 3 قله یا درایو و 2 کارکشن یا اصلاح است. درایوها یا نقاط قله با اعداد نام گذاری شده و کارکشن ها با حروف نام گذاری می شوند.نکته مهم این الگو این است که به منظور تشکیل یک الگوی ایده آل ۳ درایو، باید طول کارکشن ها و درایوها از نظر زمانی و قیمتی با یکدیگر برابر باشند. در شکل زیر، الگوی ۳ درایو نشان داده شده است.

الگوی خفاش Pat Pattern

در آموزش الگوهای هارمونیک، این الگو از نوع بازگشتی شناخته شده است. درواقع، تغییریافته و توسعه یافته الگوی گرتلی است. بعنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته شده است. ضریب اطمینان و دقت نسبت به سایر الگوهای هارمونیک بالاتر است. این الگو، در دو نوع الگوی خفاش صعودی و الگوی خفاش نزولی بوده و شباهت زیادی به گرتلی و پروانه دارد. تنها تفاوت در نسبت های فیبوناچی است. الگوی خفاش صعودی یا Bullish Bat: الگوی خفاش نیز شبیه به الگوی گارتلی اما دارای نسبت های فیبوناچی مختلفی است:

.B=38.2-50% XA C=38.2-88.6% AB

D=88.6% XA D=161.8-261.8% BC

نمونه ای از الگوی خفاش صعودی به شکل زیر است:

الگوی خفاش نزولی یا Bearish Bat: نسبت های فیبوناچی در این الگو به شکل زیر هستند:

B=38.2-50% XA C=38.2-88.6% AB

D=88.6% XA D=161.8-261.8% BC

الگوی سایفر در تحلیل تکنیکال

الگوی سایفر یک الگو با نسبت های خاص فیبوناچی است که برای رصد نمودارها در بورس مورد استفاده قرار می گیرد. این الگو در تحلیل تکنیکال کمتر مشاهده می شود؛ زیرا تغییرات قیمتی ای که بتواند نسبت های آن را به وجود آورد کمیاب هستند. این نسبت ها به شرح زیر هستند:

AB: یک بازگشت از ضلع XA به نسبت 0.382 تا 0.618

BC: افزایش و بالا رفتن به نسبت 1.272 تا 1.414 از XA

CD: بازگشت با نسبت 0.786 از ضلع XC

الگوی کوسه در تحلیل تکنیکال

این الگو به نسبت بقیه مقداری جدید تر است و برای اولین بار در سال 2011 برای تحلیل تکنیکال بازار بورس مورد استفاده قرار گرفت. برای اینکه نام آن بهتر به یادتان بماند به این فکر کنید که بسیاری از معامله گران در بورس به دنبال صید ماهی هستند؛ اما برخی از آن ها که غول محسوب می شوند کوسه شکار می کنند. الگوی کوسه به دلیل فوق العاده دقیق و قدرتمند بودنش مخصوص این افراد است.این الگو نسبت معروف بازگشتی 0.886 را دارد و از 4 ضلع تشکیل شده است. خط AB در راستای projection XA با نسبت 1.13 تا 1.618 کشیده می شود و در گستره مشکل معاملات هارمونیک projection خط AB نیز 1.618 تا 2.24 ضلع BC را داریم. در زیر تصویر حالت صعودی این الگو که مورد بررسی قرار گرفت را می بینید.

الگوی پروانه در تحلیل تکنیکال

اکنون با نگاهی به نسبت ها و اضلاع متوجه این حرف که گفتم این الگوها شباهت زیادی به یکدیگر دارند می شوید. تنها تفاوت بین الگوی پروانه و گارتلی در این است که D بیشتر از X بالا و یا پایین می رود؛ زیرا نسبت آن بیشتر از نسبتش در گارتلی است. در تصویر زیر نمونه الگوی پروانه ای را مشاهده می کنید. همانطور که در حالت صعودی مشخص است ضلع AB به نسبت 0.786 از ضلع XA کشیده شده است و نقطه C با نسبت 0.382 الی 0.886 از نقطه A به دست آمده است. ضلع CD نیز با ادامه دادن ضلع AB با نسبت 1.618 تا 2.24 قابل رسم است.

الگوی AB-CD

کی از معتبرترین و مهمترین الگوهای هارمونیک رایج و موجود در بازار، الگوی AB-CD است. این الگو از 4 نقطه A، B، C و D تشکیل می شود. دو خط AB و CD را لگ های (Legs) الگو می نامند. خط نیز کارکشن یا اصلاح نامیده می شود. علاوه براین، این الگو یکی از انواع الگوهای بازگشتی است. نکته مهم این است که به منظور استفاده از این پترن در معاملات، بهترین نوع معامله می تواند خرید در نزدیکی نقاط A یا C و فروش در نزدیکی نقاط B یا D است.این الگو معمولا به دو حالت زیر اتفاق می افتد:

طول BC بازگشتی دارای درصدی بین 38.2 تا 88.6 درصد است. نقطه D که در اینجا همان PRZ است، جهت قیمت تغییر کرده و در میان دو نسبت 113 تا 261.8 درصد قرار می گیرد.تارگت یا هدف ها در الگوی AB-CD معمولا یکی از نسبت های زیر هستند:

مثلا درصورتی که 61.8 درصد از AB توسط BC اصلاح شد، هدف نقطه D باید روی سطح 161.8 درصد از BC واقع شود. از بین نسبت های ذکر شده در جدول فوق، حالت های ایده آل برای الگوی AB=CDS در سطوح اصلاحی 61.8 و 78.6 درصد قرار دارند.در آموزش الگوهای هارمونیک، به منظور یافتن بهترین ناحیه PRZ می توان ابزار فیبوناچی پروجکشن بر روی موج AB را بکار برد. ناحیه ای که همپوشانی فیبوناچی مناسبی در آن ایجاد شود، نقطه PRZ احتمالی درنظر گرفته می شود. با اتصال نقاط A-B-C به یکدیگر، ناحیه نقطه D بطور کامل مشخص می شود.


بطورکلی در مباحث آموزش الگوهای هارمونیک، الگوهای هارمونیک یا فیبوناچی به ۲ دسته صعودی و نزولی طبقه بندی می شوند. یعنی هریک از الگوهای هارمونیک، ۲ حالت صعودی و نزولی دارند.معمولا این الگوها، در انتهای امواج صعودی یا نزولی تشکیل شده و موجب تغییر در روند می شوند. علاوه براین، اگر این الگوها در بازه های زمانی بالاتری شکل بگیرند، دارای اعتبار بالاتری خواهند بود. بنابراین، روند بلندمدت را مشخص می کنند.شکل گیری این الگوها در انتهای موج های صعودی یا اصلاحی بسیارمهم است. زیرا اگر بتوانید این الگوها را قبل از پایان یافتن موج صعودی یا نزولی شناسایی کنید، قادرید با فاصله زمانی مناسب قبل از بازار، از این روند خارج شوید یابه آن ورود پیدا کنید.

اضطراب و افسردگی چگونه روی عملکرد معاملات ما تاثیر میگذارد؟!

اضطراب و افسردگی در میان افراد بسیار شایع است و فضای پرریسک‌ معامله گری ممکن است آنها را تشدید کند. در واقع، اضطراب و افسردگی در هنگام معامله ممکن است علت اصلی زیان هایی باشد که محتمل می شویم.

از طرف دیگر، اگر اضطراب و افسردگی افراد «فوق بالینی» باشد به طوریکه بتوان آن را کنترل کرد و به کار خود ادامه داد، این احساسات و حالات ممکن است در واقع انگیزه‌ای برای موفقیت باشند.

برای آگاهی از آخرین دوره های آکادمی g2o و ثبت نام، با شماره ۰۲۱۲۸۴۲۲۶۸۸ تماس بگیرید.

برای دریافت آموزشهای رایگان تیم g2o و همچنین دریافت مشاوره رایگان، شماره تماس خود را در فرم زیر وارد نمایید تا مشاوران ما در اسرع وقت با شما تماس حاصل نمایند.

با این حال، همانطور که کرید شیهی-کلی، روانشناس مشهور، معتقد است ، «این واقعاً مهم است که معامله گران بتوانند تمایز بین سطح متوسطی از هیجانات شدید ناشی از معامله و مشکل اساسی سلامت روان را که در همه جنبه های زندگی نفوذ می کند، تشخیص دهند. با این حال وقتی فشار زیاد می‌شود، شاید سریع تر بتوان آن را تشخیص داد.»

از آنجایی که این موضوع در معامله گری بسیار حساس و مهم است، در این مقاله از مجموعه G2O قصد داریم آن را به طور کامل بررسی کنیم پس با ما همراه باشید.

بیایید با تصور یک سناریوی فرضی برای کشف شباهت‌ها در زندگی یا تجربیات معامله گری خود شروع کنیم تا بتوان سطح و علل اضطراب و افسردگی در معاملات خود را بررسی کنیم. فردی با دانش بالا در نظر بگیرید که کاملا در کار خود حرفه ای است و به بهترین شکل ممکن آن را انجام می دهد و به آن تسلط دارد، اما با این اوصاف مهم ترین چالش او در زندگی معامله گری است. این فرد در زمینه معامله گری از نظر روانی فشار زیادی را تحمل می کند، به طوریکه همه ناهماهنگی ها و ضعف های شخصیتی او را آشکار می کند.

این فرد دائما با معامله گران فوق حرفه ای و تیم های قوی تحلیلی در حال گفت و گو و تبادل نظر است و به عقیده خود تمامی راه هایی که این افراد موفق طی کرده اند او نیز امتحان کرده و نتیجه ای حاصل نشده است. به نظر شما علت این موضوع چیست؟

به نظر می رسد این فرد نمی تواند به تحلیل خود در بازار اعتماد کند. چراکه هر بار نظرات متفاوت معامله گران موفق را می شنود استراتژی و قوانین معاملاتی خودرا تغییر می دهد تا همانند آن ها معامله کند. در نتیجه حجم عظیمی از احساسات و اطلاعات او را گیج و افسرده می کند.لازم به ذکر است که سرخوشی و افسردگی شدید معمولاً زمان خوبی برای پیروی از استراتژی و نظرات معاملاتی دیگران نیست. مخصوصا هنگام معامله در بازار کالا.

بازارهای کالا همیشه خود را از طریق عرضه و تقاضا که توسط قیمت نشان داده می شود متعادل می کنند. مالتوسی ها قرن هاست که استدلال می کنند: عرضه محدود است و قیمت ها به زودی به بی نهایت خواهند رسید، اما تاکنون نوآوری بشر توانسته است منابع جدیدی برای عرضه پیدا کند یا به سادگی جایگزین های بهتری اختراع کند. به همین دلیل است که دیدگاه مالتوسی یک شرط معکوس بوده زیرا تمام چرخه های قیمت کالاها در نهایت باز می گردند.

درصورتی که افراد در سال های قبل طبق استدلال مالتوسی ها در بازار کالا معامله می کردند قطعا محتمل ضرر سنگینی می شدند به طوری که برای جبران چنین زیانی از نظر مالی و روحی که باعث افسردگی در معامله گر شده است زمان زیادی باید سپری می شد.

بنابراین چه معامله کنید یا سرمایه گذاری کنید، باید دو چیز را بدانید – اول اینکه افسردگی زمان مناسبی برای معامله کردن با اجماع نیست.چراکه علاوه بر سودهای کلانی که حاصل می شود ممکن است قبل از نتیجه نهایی، روند کاملا تغییر کند. دو – تفاوت بین بازارهای نوسانی و شیبدار رو به بالا را بدانید و سعی کنید یکی از آنها را بررسی نکنید در حالی که تلاش بی‌ثمری برای نادیده گرفتن دیگری دارید.

شاید مسیر معامله گری ما نسبت به مثال بالا متفاوت باشد. با این وجود، همه ما فراز و نشیب های زیادی را در معاملات تجربه می کنیم که ممکن است ما را در معرض ترس و شکست های متعددی قرار دهد. در چنین مواقعی دو تصمیم وجود دارد که در این مرحله از مسیر معاملاتی خود باید بگیرید:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.