نرخ بازده داخلی (IRR) و ارزش خالص فعلی (NPV) چگونه محاسبه میشوند؟
بسیاری از کسبوکارها از روش بودجهبندی سرمایه برای تصمیمگیری دربارهی سرمایهگذاری استفاده میکنند. روشهای متعددی برای ارزیابی منافع مالی پروژههای گوناگون وجود دارند که روشهای ارزش خالص فعلی و نرخ بازده داخلی در میان آنها رتبهی بالایی دارند. هر دو روش مزایا و معایب خودشان را دارند. در این مطلب به معرفی ارزش فعلی خالص (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) میپردازیم، آنها را با هم مقایسه میکنیم و نحوه محاسبه نرخ بازده داخلی را با مثال توضیح میدهیم.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
ارزش خالص فعلی چیست؟
NPV یا ارزش خالص فعلی (Net Present Value) روشی برای ارزیابی مخارج سرمایهای است. از ارزش خالص فعلی برای تعیین سودآور بودن یا نبودن سرمایهگذاریها یا پروژهها و همچنین زمان سوددهی آنها استفاده میشود.
محاسبه NPV در یک دورهی زمانی معین انجام میشود تا شرکت دریابد که در چه زمانی میتواند انتظار بازگشت سرمایهاش را داشتهباشد. برای بیان نتایج ارزش خالص فعلی، به جای درصدها از علامت واحد پولی استفاده میشود. به طور معمول، تصور میشود که درک این روش برای افرادی که سررشتهای از مسائل مالی ندارند، آسانتر است.
نرخ بازده داخلی چیست؟
IRR یا نرخ بازده داخلی (Internal Rate of Return) روشی برای ارزیابی مخارج سرمایهای است. روش IRR برای محاسبهی میزان بازدهی سرمایهگذاری در پروژهها استفاده میشود.
شرکت، تاریخی را برای پایان پروژه انتخاب میکند و از نرخ بازده داخلی برای محاسبهی درصد بازده یا ضرر پروژه تا آن تاریخ استفاده میکنند. برای بیان نتایج نرخ بازده داخلی، به جای واحد پولی از درصد استفاده میشود. نرخ بازده داخلی معیاری پیچیده است که به طور معمول فقط در جامعهی تجاری استفاده میشود.
ارزش خالص فعلی در مقایسه با نرخ بازده داخلی
هر دو روش اطلاعات مفیدی را دربارهی بودجهبندی سرمایه و سرمایهگذاری ارائه میدهند. از معیارها و نتایج بهدستآمده از آنها استفادههای متفاوتی میشود.
حسابداری
معیاری است که از آن برای سنجش توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدت استفاده میشود، هدف از سرمایه در گردش این است که عوامل مؤثر در تغییرات وضعیت مالی شناخته شده و موجبات افزایش یا کاهش وجه نقد مورد نیاز در فعالیتهای جاری واحد تجاری تعیین گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2-نسبتهای نقدینگی :
نسبتهای نقدینگی توانایی یک واحد تجاری را در واریز تعهدات کوتاه مدت نشان میدهد. این نسبتها از مقایسهی دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهندهی آن با بدهیهای جاری به دست میآیند و به صورت عدد یا درصد نشان داده میشود. اهم نسبتهای نقدینگی عبارتاند از: 1- نسبت جاری 2- نسبت آنی (سریع)
الف: نسبت جاری:
بدهیهای جاری / داراییهای جاری = نسبت جاری
نسبت جاری نشان میدهد که در مقابل هر یک ريال بدهی جاری چند ريال دارایی جاری وجود دارد و از نظر بستانکاران (اعتبار دهندگان) کوتاه مدت و مدیران واحد تجاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
ب: نسبت آنی (سریع):
بدهی جاری / (مطالبات + سرمایه گذاری های کوتاه مدت + وجوه نقد ) = نسبت سریع
نسبت سریع توانایی انجام تعهدات جاری واحد تجاری را در شرایطی که فروش موجودی کالا به سهولت امکانپذیر نمیباشد، نشان میدهد. بسیاری از تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت سریع 1 مطلوب میباشد.
زیرا بیانگر آن است که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری یک ریال دارایی جاری به صورت نقد و یا دارایی قابل تبدیل به وجه نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبتهای فعالیت:
نسبتهای فعالیت کارایی مدیران را در استفاده از داراییها (منابع مالی در اختیار مدیران) نشان میدهد و با بررسی آنها میتوان حد کفایت واحد سرمایهگذاری واحد تجاری در داراییهای جاری و بلند مدت را به دست آورد. مهمترین نسبتهای فعایلت عبارتاند از:
1- نسبت گردش داراییها 2- دوره وصول مطالبات 3- دوره گردش کالا 4- دوره گردش عملیات 5- نسبت کالا به سرمایه در گردش 6- گردش سرمایه جاری 7- دوره واریز بستانکاران
1- نسبت گردش داراییها:
جمع داراییها/ فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش داراییها کارایی مدیریت را در اداره داراییها جهت ایجاد فروش نشان ماده بالا بودن نسبت گردش داراییها بیانگر کارایی بیشتر مدیریت در بکارگیری داراییها است و پایین بودن آن نشاندهنده سرمایه گذاری زیاد در داراییها یا پایین بودن فروش و یا هر دو مورد میباشد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت دوره وصول مطالبات:
دوره وصول مطالبات برای ارزیابی سیاستهای اعتباری مورد استفاده قرار میگیرد و نشان میدهد که چند روز طول میکشد تا مطالبات ناشی از فروش، وصول گردد. برای تعیین دوره وصول مطالبات ابندا باید دفعات گردش مطالبات را با استفاده از رابطه زیر تعیین نمود.
متوسط مطالبات/ فروش سالیانه (نسیه)= دفعات گردش مطالبات
دفعات گردش مطالبات نشان میدهد که به طور متوسط در طول یک سال چند مرتبه مطالبات وصول میشوند.
در رابطه فوق متوسط مطالبات به شرح زیر محاسبه میشود:
2/مطالبات پایان دوره+ مطالبات اول دوره= متوسط مطالبات
پس از محاسبه دفعات گردش مطالبات، دوره وصول مطالبات با استفاده از رابطه زیر تعیین میشود:
دفعات گردش مطالبات/360= دوره وصول مطالبات
دوره وصول مطالبات را مستقیماً با استفاده از رابطه زیر نیز میتوان به دست آورد:
فروش سالیانه (نسیه)/360×متوسط مطالبات= دوره وصول مطالبات
3- دوره گردش کالا:
بهای تمام شده کالای فروش رفته/360×متوسط موجودی کالا= دوره گردش کالا
2/موجودی کالای پایان دوره+موجودی کالای اول دوره= متوسط موجودی کالا
دوره گردش کالا مدت زمانی را نشان میدهد که طول میکشد تا کالا فروخته شود.
متوسط صنعت پايين باشد بهتر است.
4- نسبت دوره گردش عمليات:
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
در مؤسسات توليدي دوره گردش عمليات از رابطه زير به دست ميآيد.
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت کالا به سرمایه در گردش:
سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش
نسبت کالا به سرمایه در گردش توانایی مالی واحد تجاری را از نقطه نظر سرمایه گذاری در کالا نشان میدهد.
چنانچه این نسبت بزرگتر از یک باشد حاکی از آن است که موجودی کالا در مقایسه با منابع مالی واحد تجاری رقم بزرگی را تشکیل میدهد، به عبارت دیگر افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی واحد تجاری نیست.
6- گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش / فروش خالص = گردش سرمایه جاری
نسبت گردش سرمایه جاری نشان میدهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش به کار گرفته شده است و هدف از محاسبه آن، این است که تعیین شود که آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت واحد تجاری میباشد یا خیر.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
7- دوره واریز بستانکاران:
دوره واریز بستانکاران نشاندهنده این است که طول میکشد تا بدهی به بستانکاران پرداخت گردد و هدف از محاسبه آن، یکی برنامهریزی برای پرداختها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلتهای تعیین شده توسط فروشندگان مواد و کالا برای دریافت مطالبات خود ما باشد.دوره واریز بستانکاران با استفاده از رابطه زیر محاسبه میشود:
خرید سالانه (نسیه) / 360× متوسط حساب بستانکاران = دوره واریز بستانکاران
2 / مانده حساب بستانکاران در پایان دوره + مانده حساب بستانکاران در اول دوره = متوسط حساب
بستانکاران
4- نسبتهای سرمایه گذاری:
نسبتهای سرمایه گذاری طرز ترکیب سرمایه واحد تجاری را به معنی اعم آن که کلیه منابع مالی را در بر میگیرد نشان میدهند. به عبارت دیگر نسبتهای سرمایهگذاری آنچه را که به صاحبان سرمایه تعلق دارد با سرمایه گذاریهای دیگران در واحد تجاری میسنجند.
مهمترین نسبتهای سرمایه گذاری عبارتاند از:
1- نسبت بدهی 2- نسبت مالکانه 3- نسبت پوشش بهره 4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه 5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه 6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه 7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
1- نسبت بدهی:
نسبت بدهی نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از طریق بدهی تأمین مالی گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع بدهیها = نسبت بدهی
هرچه نسبت بدهی کوچکتر باشد بهتر است زیرا صاحبان سرمایه مشارکت بیشتری در تأمین مالی واحد تجاری داشتهاند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
2- نسبت مالکانه:
نسبت مالکانه که نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی نیز نامیده میشود نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از محل حقوق صاحبان سرمایه تأمین گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع حقوق صاحبان سرمایه = نسبت مالکانه
نسیبت مالکانه قدرت مالی واحد تجاری را از نظر طلبکاران (به خصوص بستانکاران و اعتباردهندگان بلند مدت) مشخص میکند و هرچقدر بالاتر باشد بیانگر آن است که واحد تجاری از استحکام بیشتری برخوردار است. حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همواره برابر با یک است یعنی اگر نسبت مالکانه 70 درست باشد میتوان نتیجه گرفت که نسبت بدهی 30 درصد است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت پوشش هزینه بهره:
نسبت پوشش هزینه بهره واحد تجاری را در تأمین نمودن پرداختهای هزینه بهره از محل سود عملیاتی نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات = هزینه بهره / سود عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره
بالا بودن نسبت پوشش بهره نشان دهنده آن است که واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره مشکل ندارد و پایین بودن آن بیانگر آن است که اعتباردهندگان در دریافت بهره در سررسید با ریسک بیشتری مواجه خواهند بود،
در نتیجه واحد تجاری ممکن است برای دریافت واحدهای جدید با مشکلاتی مواجه گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه رابطه بدهیها (اعم از جاری و بلندمدت) را با حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیها = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد، طلبکاران اطمینان کمتری برای وصول مطالبات خود خواهند داشت و معمولاً هنگامی که نسبت مذکور از یک تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی میشود زیرا مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و انحلال واحد تجاری، طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمیرسند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد که حقوق صاحبان سرمایه تا چه میزان در دارایی ثابت سرمایهگذاری شده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / دارایی ثابت = سودآوری و بازگشت سرمایه نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد مفهوم آن این است که درصد بیشتری از داراییهای ثابت از طریق منابعی غیر از حقوق صاحبان سرمایه از قبیل خریدهای نسیه و یا دریافت وام تحمیل شده است. تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت حقوق نباید از یک بیشتر باشد. چرا که تجاوز این نسبت از یک، حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اشخاص و شرکتها از واحد تجاری در داراییهای ثابت سرمایهگذاری شده و اینچنین وضعی مسلماً مطلوب نمیباشد.
وضعیت صنعت: زیر یک مطلوب است. (پایینتر باشد بهتر است.)
6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه:
هدف از کاربرد این نسبت، تعیین سرمایه وضع شده مطالبات بستانکاران کوتاه مدت است که درصورت بروز خطر چه پوششی برای تأمین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سرمایه پیدا میکنند. این نسبت با استفاده از رابطه زیر تعیین میگردد:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه
هرقدر این نسبت پایینتر باشد مفهوم آن این است که تضمین حقوق بستانکاران بیشتر است.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه یکی از نسبتهای مهم از نظر ترکیب سرمایهای یک واحد تجاری و بیانگر قدرت پرداخت بدهیهای آن در بلند مدت است. این نسبت نشان میدهد که بدهیهای بلند مدت چه سهمی از حقوق صاحبان سرمایه را در بر میگیرد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیهای بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت پایینتر باشد بهتر است زیرا بیانگر آن است که واحد تجاری از وضعیت بهتری برخوردار است، مشروط به این که فروش و یا سرمایه گذاریهای بلند مدت واحد تجاری مطلوب باشد.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
5- نسبتهای سودآوری:
نسبتهای سودآوری میزان موفقیت واحد تجاری را در تحصیل سود نشان میدهند و با استفاده از آنها میتوان اثربخشی مدیریت واحد تجاری را مورد ارزیابی قرار داد.
مهمترین نسبتهای سودآوری عبارتاند از:
1- نسبت سود ناخالص 2- نسبت سود عملیاتی 3- نسبت سود خالص 4- بازده حقوق صاحبان سرمایه
5- بازده دارایی 6- بازده سرمایه در گردش
1- نسبت سود ناخالص:
نسبت سود ناخالص اثر بخشی مدیریت را در قیمت گذاری، ایجاد فروش و کنترل هزینههای تولید نشان میدهد و با استفاده از فرمول زیر به دست میآید:
100× فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود ناخالص ایجاد شده است، به عبارت دیگر،
از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته، چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی به عنوان یک معیار کلی کارایی عملیاتی مورد استفاده قرار میگیرد و نشان دهنده توانایی مدیریت در کنترل هزینههای عملیاتی میباشد.
100× فروش خالص / سود قبل از بهره و مالیات = 100× فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده سودآوری و بازگشت سرمایه کالای فروش رفته و هزینههای عملیاتی چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت سود خالص:
نسبت سود خالص که بازده فروش نیز نامیده میشود نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود خالص تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- بازده حقوق صاحبان سهام:
بازده حقوق صاحبان سرمایه، رابطه بین سود خالص و سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
100× متوسط حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره / سود خالص = بازده حقوق صاحبان سرمایه
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال سرمایه گذاری انجام شده توسط صاحبان سرمایه، چند درصد سود تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
5- بازده داراییها:
نسبت بازده دارایی میزان موفقیت مدیریت در استفاده از داراییها جهت تحصیل سود را نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
100× متوسط داراییها / سود خالص = بازده داراییها
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
6- بازده سرمایه در گردش:
بازده سرمایه در گردش، رابطه بین سود خالص و سرمایه در گردش را نشان میدهد. در صورتی که این نسبت بالا باشد نشان دهنده آن است که واحد تجاری با کمبود سرمایه در گردش مواجه میباشد.
بازگشت امید به بازار
احمد اشتیاقی كارشناس بازار سرمايه به نظر میآید، سیاست اخیری که در حال حاضر، بهعنوان بسته پیشنهادی ۱۰بندی منتشر و به نوعی در ستاد اقتصادی دولت برای حمایت از بازار سرمایه مصوب شده است، در حمایت از بازار سرمایه میتواند خیلی موثر واقع شود.
به طور کلی، میتوان بسته حمایتی مزبور را به سهمحور اصلی تقسیم کرد. محور اول، مربوط به بحث تزریق نقدینگی به بازار سهام است که در این راستا دو بند دیگر بسته مزبور، با این موضوع مرتبط است. در این میان، یکی از مباحث، مربوط به تزریق نیمدرصد مالیات فروش سهام به صندوق تثبیت بود. به نوعی برآورد شده است که در طول سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۶هزار میلیارد تومان مالیات از این محل تامین شود. از سوی دیگر، برآورد شده است که ۳۰هزار میلیارد تومان دیگر، در قالب افزایش سرمایه، از سوی دولت به صندوق تثبیت تزریق شود. به این ترتیب، مشاهده میشود، چنانچه این موضوع مورد تایید قرار گیرد و مصوب شود، میتواند راهکار بسیار مناسب و راهگشایی برای بازار سرمایه باشد. در خصوص کمکهای مرتبط با عدمتحمیل فشار قیمت تمامشده به شرکتهای پذیرفتهشده در بورس نیز مباحث نرخ گاز از سوی دولت مطرح شده است؛ به طوری که در لایحه بودجه پیشنهادی ارائهشده به مجلس برای سال ۱۴۰۱، عنوان شده است، سوخت شرکتهای فولادی و پتروشیمی از محل گاز مصرفیشان، معادل خوراک پتروشیمیها لحاظ شود. در این زمینه نیز سقفی تعیین نشده است و خوشبختانه، تنها سقف ۲هزار تومانی که در حال حاضر نیز نرخها با آن محاسبه میشوند، خواهد بود. به این ترتیب، موضوع مزبور نیز کمک خوب و شایانی به بازار سرمایه خواهد کرد. همچنین از آنجا که بهای تمامشده شرکتهای پذیرفتهشده در بازار سهام (بورس و فرابورس)، تحتتاثیر این موضوع خواهد بود، از چنین موضعی، افزایش خاصی آنها را تهدید نخواهد کرد.
فعالان اقتصادی و فعالان بازار سرمایه و همچنین شرکتهایی که مبادرت به تولید محصولات پتروشیمی میکنند، در خصوص نرخ خوراک پتروشیمیها نیز درخواست تعدیل قیمت را دارند. در حقیقت، نرخ گازی که طبق فرمول قبلی محاسبه میشد، به دلیل جهش هشتبرابری قیمت گاز در هاب اروپا، بسیار بیشتر از قیمت منطقهای و نرخ صادراتی ایران است؛ به همین دلیل آن را تعدیل کردند و مبنای آن را نرخ گاز صادراتی تعیین کردند (ظاهرا این نرخ نیز تنها بر مبنای نرخ ترکیه در نظر گرفته شده است). بر این اساس، به نظر میآید، نرخ مزبور باز هم جای تعدیل دارد؛ به طوری که آن را براساس قیمتهای منطقهای محاسبه کنیم و با توجه به اینکه سایر کشورهای منطقه، هزینه صنایع خود را با چه نرخی محاسبه میکنند، نرخ گاز صادراتیمان سودآوری و بازگشت سرمایه را تعدیل کنیم. در این صورت، تعیین نرخ مناسب میتواند کمک بسیار خوبی به صنایع و در مجموع، کل بازار سهام باشد.
بحث دیگری که در بسته حمایتی مزبور به آن اشاره شده است، کاهش ۵درصدی مالیات است. این امر میتواند سودآوری شرکتها را به نوعی با رشد مواجه کند. از سوی دیگر، در مورد موضوع تعیین سقف برای نرخ سود بین بانکی و نرخ اوراق بدهی نیز باید عنوان کرد، این مصوبه، بانک مرکزی را ملزم به تعیین و در پیش گرفتن سازوکار مناسبی میکند تا نرخ سود بین بانکی و معاملات ثانویه اوراق بیشتر از ۲۰درصد نشود. به نظر میرسد، این موضوع، مهمترین بند بسته پیشنهادی حمایتی دهگانه باشد. اگر این بسته بتواند، فقط به همین یکمورد جامه عمل بپوشاند و این موضوع را با مدیریت صحیح پیش ببرد و نرخ سود بینبانکی و بهخصوص، حضور بانک مرکزی در معاملات ثانویه اوراق، طوری تنظیم شود که بازدهی ثانویه این نرخها بیشتر از ۲۰درصد نشود، بسیار مفید و حائز اهمیت خواهد بود. در این راستا باید عنوان کرد، در حال حاضر، آنچه بیش از هر عامل دیگری بازار سهام را تحتتاثیر قرار داده، اوراق بدهی ازجمله اسناد خزانه است؛ به طوری که نرخ بازدهی آنها بیش از ۲۵درصد شده و این امر، بازار سهام را به واکنش منفی واداشته است. چنانچه نرخ اوراق تنظیم و کنترل شود، به نظر میرسد بازار نهتنها P/ E کم نمیکند، بلکه میتواند یکواحد به P/ E خود نیز اضافه کند. تاکید میشود که این بند میتواند بسیار گرهگشا باشد. در این میان باید عنوان کرد، مطرح شدن بحث انتشار اوراق در بودجه سال ۱۴۰۱، به دلیل ایجاد تناسب میان میزان نقدینگی واردشده به بازار سرمایه و انتشار اوراق بوده است. در واقع، چنانچه این موضوع در سال ۱۴۰۱ اجرا شود، میتواند از اعمال فشارهای انتشار اوراق، بهویژه میزان حجمی که بیش از ظرفیت بازار سرمایه است، جلوگیری کند.
یکی دیگر از نگرانیهای فعالان بازار سرمایه، بحث افزایش بهره مالکانه معادن بود که این موضوع نیز در بسته مزبور هیچ افزایشی نداشته و به همان شیوه بودجه ۱۴۰۰ است. این موضوع نیز میتواند کمک شایانی به عدم افزایش قیمت تمامشده در صنایع مرتبط با این حوزه داشته باشد. به این ترتیب، به نظر میرسد، دو محور اصلی بسته دهگانه مزبور که با تزریق نقدینگی از طریق صندوق تثبیت و همچنین بحث عدمافزایش قیمت تمامشده مرتبط است، به نفع بازار سرمایه و فعالان این بازار باشد.
افزون بر این، در بحث سودآوری شرکتها نیز چند مورد از بسته مزبور میتواند تاثیرگذار باشد؛ یکی همان بحث کاهش ۵ درصدی مالیات است و دیگری بحث تسعیر نرخ ارز بانکهاست که متاسفانه تاکنون هیچ فرمول مشخصی نداشت و سلیقهای بود؛ به طوری که بانک مرکزی طی اعلامیهای این نرخها را مشخص میکرد. این امر نیز برای بازار سهام قابلپیشبینی نبود، اما چارهای جز قبول آن وجود نداشت. حال چنین مصوبهای کمک شایانی به نظام بانکی و همچنین سیستم بازار سرمایه خواهد داشت؛ به طوری که بانکهایی که با مازاد درآمد ارزی مواجهاند، بهموقع درآمد خود را از این بابت شناسایی کنند.
به نظر میرسد، مجموعه عواملی که در ۱۰بند دولت عنوان شده، بهخصوص حضور رئیس سازمان بورس در جلسات ستاد اقتصادی و همچنین تصمیمگیری در مورد انتشار اوراق، اقدام مهم و مناسبی در راستای حمایت از بازار سرمایه باشد. به عبارت دقیقتر، به نظر میرسد، رئوس عنوانشده میتواند کمک خوبی به بازار سرمایه باشد. از سوی دیگر، چنانچه در مباحث مربوط به قیمتگذاری دستوری و نحوه عمل مرتبط با مدیریت نرخ ارز نیمایی که به چه شیوهای میخواهد به نرخ ارز ازاد برسد، مصوبهای مناسب اخذ شود؛ به بازار سرمایه با اطمینان خاطر حرکت خواهد کرد و مجموع این عوامل به رشد بازار سرمایه کمک شایانی خواهد بود.
ارزش گذاری شرکت ها در تحلیل بنیادی
هدف نهایی تحلیل بنیادی، پیدا کردن ارزش ذاتی سهام است و کارشناسان و تحلیلگران بازار سرمایه از تحلیل بنیادی برای رسیدن به ارزش واقعی و ذاتی شرکتهای بورسی استفاده میکنند. سرمایهگذاران با استفاده از فاکتورهایی مانند فروش شرکت، بهای تمام شده و درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی شرکت، تشخیص میدهند که ارزش شرکت چه میزان میباشد. با استفاده از این ارزش، سرمایهگذار میتواند زمان مناسب برای ورود و خروج به بازار را تشخیص دهد و یک سرمایهگذاری پرسود را تجربه کند. مهمترین شاخص در فرآیند تحلیل بنیادی، صورتهای مالی شرکت میباشد.
صورتهای مالی شرکت انواع مختلفی دارد:
- ترازنامه
- صورت حساب درآمدی
- صورت حساب سود و زیان
- و غیره
تحلیلگرانی که از این روش استفاده میکنند، دارای رویکرد بلند مدت هستند و به این موضوع اعتقاد دارند که هر سهم در نهایت به سمت میانگین ارزش یا قیمت واقعی خود حرکت خواهد کرد.
انواع نسبتهای مالی
نسبتهای مالی از صورتهای مالی شرکت استخراج میشوند که یکی متداولترین روشهای تحلیل مالی به حساب میآیند. این نسبتها انواع مختلفی دارند و هر کدام از آنها یکی از ابعاد وضعیت مالی شرکت را مشخص میکنند:
نسبت نقدینگی
یکی از فاکتورهای مهم در ارزشگذاری شرکتها در تحلیل بنیادی، نسبت نقدینگی میباشد و نشاندهنده توانایی میزان پرداخت دیون و عمل به تعهدات کوتاه مدت شرکت است. این تعهدات را به صورتهای مختلف میسنجند:
نسبت جاری: توانایی شرکت برای پرداخت بدهی در کوتاه مدت با دارایی جاری
داراییهای جاری ÷ بدهی جاری = نسبت جاری
اگر عدد به دست آمده از "یک" کمتر باشد، یعنی شرکت در پرداخت بدهیها و عمل به تعهدات کوتاه مدت خود دچار مشکل است.
نسبت آنی: توانایی شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت خود از محل دارایی نقدی
دارایی سریع ÷ بدهیهای جاری = نسبت آنی
نسبت وجه نقد: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه مدت از محل وجوه نقد میباشد. تفاوت این نسبت با نسبت آنی این است که حساب دریافتی در آن محاسبه نخواهد شد.
سرمایهگذاری کوتاه مدت + موجودی نقدی ÷ بدهیهای جاری = نسبت وجه نقدی
نسبت سودآوری
این نسبت، سودآوری منابع درآمدی شرکت و تأثیری که بر کل سود شرکت دارد را به نمایش میگذارد. بدیهی است که کسب سود، هدف تمامی فعالیتهای مالی و اقتصادی است و به همین دلیل، نسبتهای سودآوری در تعیین کفایت مدیریت، توانایی شرکت در زمینه کسب سود و نرخ بازگشت سرمایه و البته هنگام ارزشگذاری شرکت در تحلیل بنیادی، شاخصهای مهمی محسوب میشوند.
نسبت بازده داراییها: نشان میدهد یک شرکت با استفاده از منابعی که در اختیار دارد، چگونه سود به دست میآورد و بازده ایجاد میکند.
بازده دارایی = سود خالص ÷ میانگین جمع داراییها
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام: چگونگی کسب سود با استفاده از سرمایه سهامداران
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص حقوق صاحبان سهام
نسبت حاشیه سود ناخالص: به ازای هر ریال مبلغ فروش، چه مقدار سود کسب شده است. نتیجهای که به دست میآیدآیدآ، توانایی شرکت در کنترل قیمت و مدیریت هزینههای تولید را به نمایش میگذارد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص ÷ فروش
نسبت سود عملیاتی: تأثیری که میزان فروش محصولات یا خدمات در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی ÷ فروش
حاشیه سود خالص: از رقم فروش شرکت، چه مقدار به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص ÷ فروش
نسبت اهرمی یا سرمایهای
این نسبت نشان میدهد که یک شرکت برای انجام تعهدات بلند مدت و میان مدت خود چقدر توانایی دارد و چه میزان منابع مالی برای تسویه بدهیها و حقوق صاحبان سهام در اختیار دارد.
نسبت بدهی: این نسبت نقش بدهیهای جاری و بلند مدت را در تامین کل داراییهای شرکت نشان میدهد.
نسبت بدهی = مجموع بدهیها ÷ داراییها × ۱۰۰
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه: منظور از ارزش ویژه رقمی است که با کم کردن بدهیهای شرکت از داراییها به دست میآید. این نسبت نشان میدهد چه مقدار از ارزش ویژه برای خرید داراییهای ثابت خرج شده است، شرکت چه مقدار نقدینگی دارد و توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری آن چقدر است.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه = دارایی ثابت ÷ ارزش ویژه
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه: این نسبت نشاندهنده قدرت بستانکارها در مقایسه با سهامداران است.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه = کل بدهی ÷ ارزش ویژه
نسبت کل بدهی جاری به ارزش ویژه: این نسبت بدهی کوتاه مدتی است که از محل دارایی جاری پرداخت میشود و دارای نرخ بهره بالاتری نیز میباشد.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه = بدهی جاری ÷ ارزش ویژه
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه: منظور از بدهی بلند مدت مواردی است که سر رسیدی بیشتر از یک سال دارند. در محاسبه این نسبت معمولاً عدد نهایی ضرب در ۱۰۰ میشود و به صورت درصد اعلام خواهد شد:
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه = بدهیهای بلند مدت ÷ ارزش ویژه
نسبت مالکانه: این نسبت نشان میدهد که چه مقدار از داراییهای شرکت متعلق به سهامداران است و سهامداران چقدر در تامین سرمایه نقش دارند.
نسبت مالکانه = ارزش ویژه ÷ کل داراییها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی: در این نسبت بین حقوق صاحبان سهام و وامها و اعتبارات شرکت مقایسه صورت میگیرد. رقم به دست آمده در ارزشگذاری شرکتها در تحلیل بنیادی اثرگذار خواهد بود.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها = حقوق صاحبان سهام ÷ کل بدهیها
هر چه این نسبت بالاتر باشد، یعنی وامها و بدهیها کمتر هستند و در نتیجه، ریسک مالی شرکت کمتر است.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییهای ثابت: این نسبت نشان میدهد که سهامدارن چقدر در تأمین نقدینگی برای خرید داراییهای ثابت نقش دارند.
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت = حقوق صاحبان سهام ÷ داراییهای ثابت × ۱۰۰
نسبت فعالیت یا کارایی
کاربرد داراییهای شرکت با مقایسه حجم فروش و سرمایهگذاری در داراییهای مختلف، بازدهی و راندمان شرکت را ارزیابی میکند.
نسبت دوره گردش موجودی کالا: گردش موجودی کالا نشان میدهد که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت، در یک بازه زمانی مشخص چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است. دوره گردش موجودی کالا یعنی برای این که کالای ساخته شده به فروش برسد، چه قدر زمان لازم است.
دفعات گردش کالا = بهای تمامشده کالای فروشرفته ÷ متوسط موجودی کالا
متوسط موجودی کالا = موجودی ابتدای دوره + موجودی انتهای دوره ÷ ۲
با محاسبه این موارد، میتوان دوره گردش موجودی کالا را محاسبه کرد:
دوره گردش کالا = ۳۶۰ ÷ دفعات گردش کالا
هر چه این نسبت بالاتر باشد، دوره رکود کالا در انبار شرکت کمتر و احتمالا کارایی عملیاتی آن بالاتر است.
نسبت گردش دارایی : چگونگی میزان کسب درآمد و تأثیر آن در شرکت
نسبت گردش دارایی = فروش خالص ÷ کل دارایی
نسبت گردش داراییهای ثابت: نشان میدهد داراییهای ثابت چه مقدار روی درآمد اثر میگذارند. ابتدا متوسط دارایی را به دست میآوریم:
متوسط دارایی =دوره ابتدای ثابت دارایی + دوره انتهای ثابت دارای ÷ 2
رقم به دست آمده را در فرمول زیر به کار میبریم:
نسبت گردش داراییهای ثابت = فروش خالص ÷ متوسط دارایی ثابت شرکت
نسبت دوره وصول مطالبات: این دوره به بازه زمانی میان فروش محصول و دریافت هزینه اشاره دارد. ابتدا گردش مطالبات را به دست میآوریم:
گردش مطالبات = نسیه فروش سالیانه ÷ متوسط مطالبات
رقم به دست آمده را در فرمول زیر به کار میبریم:
دوره وصول مطالبات = 360 ÷ گردش مطالبات
نسبت دوره گردش عملیات: مجموع دوره وصول مطالبات و گردش موجودی و دوره زمانی از ابتدای خرید مواد اولیه تا تولید و عرضه کالا میباشد.
دوره گردش عملیات = دوره گردش موجودی کالا + دوره وصول مطالبات + دوره تولید کالا
شرکتهای غیر تولیدی از فرمول زیر استفاده میکنند:
دوره گردش عملیات = دوره گردش موجودی کالا + دوره وصول مطالبات
هر چه این دوره گردش کوتاهتر باشد، مدت زمان تبدیل به وجه نقد کوتاهتر میباشد و در نتیجه شرکت، "سرمایه در گردش" کمتری را نیاز خواهد داشت.
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: موجودی کالا و مقدار گردش سرمایه در شرکت
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا ÷ سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری: نشاندهنده تأثیر سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری = فروش ÷ سرمایه در گردش
نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران: ابتدا دفعات پرداخت به بستانکاران و حساب متوسط آنها را به دست میآوریم:
حساب متوسط بستانکاران = حسابها و اسناد پرداخت ابتدا و انتهای دوره ÷ حساب متوسط بستانکاران
نتایج به دست آمده را در فرمول زیر استفاده میکنیم:
نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران = 365 ÷ دفعات پرداخت به بستانکاران
نسبت P/E
یکی از رایجترین روشهای ارزشگذاری در تحلیل بنیادی استفاده از نسبت P/E میباشد. برای محاسبه قیمت تحلیلی سهم باید دو عامل سود تحلیلی سهم و P/E تحلیلی را در نظر بگیریم.
چگونه بازگشت سرمایه بازاریابی محتوا را اندازه گیری کنیم؟
بازگشت سرمایه یا همان ROI بازاریابی محتوا بسیار حائز اهمیت می باشد. تجزیه و تحلیل ROI محتوای آنلاین اندکی متفاوت از اندازه گیری ROI یک تبلیغ بنری است.
منتشر کننده رایا مارکتینگ
رویایتان را در تولید محتوا به واقعیت می رسانیم. رایا مارکتینگ با بکارگیری بیش از 7000 نویسنده متخصص در تمامی زمینه های کسب و کار، برگزاری آزمون تخصصی نویسنده سئوکار، دیتاماینینگ و مدیریتی ویژه توانسته است علاوه بر حفظ و کنترل کیفیت، هزینه تولید محتوا را برای بازاریابی محتوایی سایتتان به طرز قابل ملاحظه ایی کاهش دهد. تولید محتوا در تمامی زمینه های کسب و کار به بیش از 7 زبان زنده دنیا تولید و ترجمه میگردد.
در هر دو بازاریابی B2B و B2C در حدود یک سوم از بودجه بازاریابی صرف محتوا میشود. بسیاری از برندهای موفق حتی سرمایه گذاری بیشتری میکنند. پیش بینی شده است که این آمار همچنان به رشد خود ادامه دهند. کارشناسان معتقد هستند که تا سال 2019 ما یک صنعت 300 میلیارد دلاری در این حوزه خواهیم داشت، این بدان معنا است که دلارهایی که برای بازاریابی محتوا خرج می شود تا آن موقع دو برابر خواهد شد.
افزایش میزان هزینه بر روی محتوا دقیقاً یک ابتکار جسورانه نیست. امروزه این در واقع ایمن ترین راهی است که شما میتوانید انتخاب کنید. بازاریابی محتوا به طور عادی سه برابر بیشتر از بازاریابی سنتی منجر به جذب مشتری بالقوه میشود. و این کار را با 62 درصد هزینه کمتر انجام میدهد. حال سؤال این است که آیا شما نسبت به زمان و پولی که خرج محتوا میکنید بازگشت سرمایه خوبی دارید؟ میدانیم که اگر چنین چیزی وجود نداشت، این صنعت تا این اندازه مورد توجه قرار نمیگرفت.
پس این کار جواب میدهد. حال بیایید ببینیم چگونه میشود بازگشت سرمایه یا همان ROI بازاریابی محتوا را اندازه گرفت. در اینجا چند نکته را با شما در میان می گذاریم. با ما همراه باشید.
انتظار برای ROI
تجزیه و تحلیل ROI محتوای آنلاین اندکی متفاوت از اندازه گیری ROI یک تبلیغ بنری یا یک کمپین تبلیغاتی فیسبوکی است. دلیل این امر آن است که، به محض انتشار مطلب شما، شاید هفته ها یا حتی ماه ها طول بکشد تا موتورهای جستجو و مخاطبان آن مطلب را پیدا کنند. مگر اینکه شما از قبل خوانندگانی را برای وبلاگ خود یا شنوندههایی را برای پادکستهای خود سودآوری و بازگشت سرمایه داشته باشید. لذا این عامل تأخیر زمانی هنگام اندازه گیری ROI بازاریابی محتوا بسیار حائز اهمیت می باشد.
معیارها را شناسایی کنید
شما میتوانید از Google Analytics یا هر ابزار تحلیلی دیگری برای سنجش ارزش محتوای وب سایت خود استفاده کنید. ابتدا نگاهی به برخی معیارها بیاندازید. آیا محتوای شما به آن میزان مخاطبی که مد نظر دارید دست پیدا میکند؟ آیا این اعداد در طی زمان افزایش پیدا میکنند؟
مجموع بازدیدها
بازدیدهای یکتا
آیا افراد به اندازه کافی بر روی سایت شما می مانند تا از ارزش محتوای شما بهره مند شوند؟ انگیزهای برای ورود به قیف فروش پیدا کنند؟
به نرخ پرش دقت کنید، اگر زیر 70 درصد باشد بد نیست اما به طور ایده آل باید زیر 40 درصد باشد.
به زمان ماندن افراد بر روی سایت دقت کنید. حداقل اعلام شده بین 30 تا 45 ثانیه است، در غیر اینصورت احتمالاً محتوای شما توجه بازدیدکنندگان را جلب نمیکند.
نگاه کنید ببینید کدام یک از مطالب سایت شما بازدید کننده بیشتری میگیرد؟ آیا روندی وجود دارد که بتوان برخی مطالب را برای بازدید کنندگان سایت جذاب تر کرد؟ مثلاً با تصاویر بهتر، محتوای طولانیتر، اطلاعات آماری بیشتر؟
در صورتی که محتوا نویسی میدانید بر روی عبارت استخدام تولید محتوا غیر حضوری کلیک کنید و فرم مربوطه را پر کنید تا بدون پرداخت هیچ گونه هزینه ای به تیم محتوا نویسان ما افزوده شوید
بازگشت سرمایه (ROI) معیاری مالی است که به طور گسترده برای اندازه گیری احتمال به دست آوردن بازده از سرمایه گذاری استفاده می شود. این یک نسبت است که سود یا زیان حاصل از یک سرمایه گذاری را نسبت به هزینه آن مقایسه می کند. در ارزیابی بازده بالقوه حاصل از یک سرمایه گذاری مستقل به همان اندازه مفید است که در مقایسه بازده حاصل از چندین سرمایه گذاری نیز مفید است.
در تجزیه و تحلیل تجارت، بازده سرمایه گذاری و سایر معیارهای جریان وجوه نقد - مانند نرخ بازده داخلی (IRR) و ارزش خالص فعلی (NPV) معیارهای کلیدی هستند که برای ارزیابی و رتبه بندی جذابیت تعدادی از گزینه های مختلف سرمایه گذاری استفاده می شوند. اگرچه ROI یک نسبت است، اما به طور معمول به صورت درصد و نه به عنوان نسبت بیان می شود.
بازگشت سرمایه (ROI) معیار تقریبی سودآوری سرمایه گذاری است.
ROI طیف گسترده ای از برنامه ها را دارد. این می تواند برای اندازه گیری سودآوری سرمایه گذاری سهام، هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در خرید یا عدم خرید یک تجارت، یا ارزیابی نتایج معامله املاک و مستغلات استفاده شود.
ROI با کسر مقدار اولیه سرمایه گذاری از مقدار نهایی سرمایه گذاری (که برابر با بازده خالص است) محاسبه می شود، سپس این عدد جدید (بازده خالص) را بر سودآوری و بازگشت سرمایه هزینه سرمایه گذاری تقسیم می کند و در آخر، ضرب آن در 100 محاسبه و درک ROI نسبتاً آسان است و سادگی آن به این معنی است که یک معیار جهانی و استاندارد برای سودآوری است.
یک معایب ROI این است که مدت زمان نگهداری سرمایه گذاری را در نظر نمی گیرد. بنابراین، یک معیار سودآوری که شامل دوره نگهداری است ممکن است برای سرمایه گذار که می خواهد سرمایه گذاری های بالقوه را مقایسه کند، مفیدتر باشد.
هنگام تفسیر محاسبات ROI، مهم است که چند نکته را در ذهن داشته باشید. اولاً، ROI معمولاً به صورت درصد بیان می شود زیرا درک آن به صورت شهودی آسان تر است (در مقابل وقتی که با نسبت بیان می شود). دوم، محاسبه بازگشت سرمایه شامل بازده خالص در محاسبه کننده است زیرا بازده حاصل از یک سرمایه گذاری می تواند مثبت یا منفی باشد.
وقتی محاسبات ROI رقم مثبتی را نشان می دهد، به این معنی است که بازده خالص سیاه است (زیرا بازده کل بیش از کل هزینه است). متناوباً، هنگامی که محاسبات ROI رقمی منفی بدست می آورد، به این معنی است که بازده خالص قرمز است زیرا کل هزینه ها بیش از کل بازده است. (به عبارت دیگر، این سرمایه گذاری ضرر ایجاد می کند.) سرانجام، برای محاسبه ROI با بالاترین درجه دقت، بازده کل و هزینه های کل باید در نظر گرفته شود. برای مقایسه سیب به سیب بین سرمایه گذاری های رقیب، ROI سالانه باید در نظر گرفته شود.
ترکیب اهرم با بازگشت سرمایه (ROI)
در صورت سودآوری، سرمایه گذاری می تواند ROI را بزرگ کند. با این حال، در صورت اثبات سرمایه گذاری، ضرر می تواند زیان ها را نیز افزایش دهد.
فرض کنید یک سرمایه گذار 1000 سهم شرکت فرضی Worldwide Wickets Co را به ازای هر سهم 10 دلار خریداری کرده است. همچنین فرض کنید که سرمایه گذار این سهام را با 50٪ حاشیه خریداری کرده است (به این معنی که آنها 5000 دلار از سرمایه خود را سرمایه گذاری کرده و 5000 دلار از شرکت کارگزاری خود به عنوان وام حاشیه ای وام گرفته اند). دقیقاً یک سال بعد، این سرمایه گذار سهام خود را به قیمت 12.50 دلار فروخت. آنها در مدت زمان نگهداری یک ساله 500 دلار سود کسب کردند. آنها همچنین در هنگام خرید و فروش سهام خود در مجموع 125 دلار برای کارمزد معاملات هزینه کردند. علاوه بر این، وام حاشیه ای آنها نرخ بهره 9 درصد داشت.
روشهای کلیدی
در ادامه با ما همراه باشید تا نکات ارزشمند دیگری را با شما در میان بگذارم.
هدیه رایا مارکتینگ به شما
از آنجاییکه ارائه محتوای با کیفیت (از نظر کپی نبودن، قدرت انتقال مفاهیم، سئو و تخصصی بودن) بزرگترین دغدغه رایا مارکتینگ می باشد، همواره خودمان را در معرض تست شما کارفرمایان گرانقدر قرار می دهیم. از این رو می توانید درخواست نمونه محتوای رایگان با کلمه کلیدی یا عنوان مد نظرتان را بدهید تا پس از دریافت یک تا دو نمونه محتوا به راحتی بتوانید تصمیم گیری بفرمایید.
فرم درخواست محتوای هدیه
توصیه رایا مارکتینگ به شما:
تولید محتوا را جدی بگیرید، تمامی سایتهای برتر مثل دیجی کالا، زومیت، بامیلو، تبیان، ورزش 3 و غیره با تولید محتوای یونیک و فراوان به موفقیت رسیدند، شما نیز با تعیین استراتژی درست و تولید محتوای منظم و مداوم می توانید موقعیت بازاریابی اینترنتی خود را ارتقا دهید.
رویایتان را در تولید محتوا به واقعیت می رسانیم. رایا مارکتینگ با بکارگیری بیش سودآوری و بازگشت سرمایه سودآوری و بازگشت سرمایه از 7000 نویسنده متخصص در تمامی زمینه های کسب و کار، برگزاری آزمون تخصصی نویسنده سئوکار، دیتاماینینگ و مدیریتی ویژه توانسته است علاوه بر حفظ و کنترل کیفیت، هزینه تولید محتوا را برای بازاریابی محتوایی سایتتان به طرز قابل ملاحظه ایی کاهش دهد. تولید محتوا در تمامی زمینه های کسب و کار به بیش از 7 زبان زنده دنیا تولید و ترجمه میگردد.
دیدگاه شما