تجهیز منابع ، وصول مطالبات ، فروش املاک مازاد بانک تجارت
مدیرعامل بانک تجارت مهمترین محورهای عملیاتی این بانک تا پایان سالجاری را تجهیز منابع ، وصول مطالبات و فروش املاک مازاد و تملیکی عنوان کرد.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، به نقل از روابط عمومی بانک تجارت رضا دولت آبادی در جلسه ویدئو کنفرانس با حضور بیش از دوهزار نفر از مدیران و روسای شعب این بانک در سراسر کشور برنامه های عملیاتی خود در کوتاه مدت برای بهبود وضعیت این بانک را اعلام کرد . وی جذب منابع پایدار و با کیفیت را از جمله مهمترین اولویتهای عملیاتی بانک تجارت در مقطع کنونی عنوان کرد و یادآور شد: قطعا بانک تجارت با پایبندی به رویکرد و دستورالعملهای بانک مرکزی در خصوص نرخ سود سپرده ها از هرگونه اقدامی که انضباط بازار پول در کشور را تحت تاثیر قرار دهد پرهیز خواهد کرد و به جای آن خواهیم کوشید از طریق ارائه خدمات باکیفیت و متفاوت ارزی و ریالی و توسعه خدمات بانکداری الکترونیک زمینه را برای جذب منابع از طیف های مختلف مشتریان فراهم آوریم . وی در این خصوص افزود : امروز واحدهای ارزی و شعب بانک تجارت از ظرفیتهای بسیار خوبی برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان جهت صدور ضمانتنامه های ارزی و ریالی ، گشایش اعتبارات اسنادی داخلی و خارجی ، خرید و فروش ارز و . برخوردارند ، ضمن آنکه برنامه ما ارتقاء فوری سامانه های سخت افزاری و نرم افزاری در حوزه IT بانک برای ارائه خدمات ممتاز بانکداری الکترونیک به هم میهنان است . مدیرعامل جدید بانک تجارت در ادامه با سطوح تجارت کوتاه مدت تشریح اولویتها و برنامه های این بانک برای کاهش مطالبات معوق گفت : تشدید مشکل مطالبات معوق در سالهای اخیر یکی از اصلی ترین دلایل محدود شدن قدرت بانکها در تامین مالی بنگاه های تولیدی کشور بوده و آنچه در این میان از شبکه بانکی انتظار می رود افزایش تلاش در جهت وصول مطالبات غیرجاری است که بانک تجارت نیز با توان و سرعت بیشتری در این حوزه فعال خواهد بود. وی افزود : همانطور که مدیران ارشد اقتصادی کشور نیز تاکید دارند رویکرد بانک تجارت در حوزه وصول مطالبات ، جدیت توام با دقت و انعطاف پذیری در بررسی و تعیین تکلیف پرونده های مطالباتی است . وی با اشاره به تشکیل کمیته های وصول مطالبات این بانک در سطوح مختلف تاکید کرد : هدف اصلی ما در این حوزه فراهم آوردن شرایط مناسب برای چرخش موثر منابع بانک و کسب نقدینگی لازم برای اعطای تسهیلات به تولیدکنندگان و دیگر کارآفرینان واقعی اقتصاد کشور است و امیدواریم با تداوم موفقیت بانک در این حوزه طی سال مالی آتی بتوانیم اقدام به آزادسازی بخشی از ذخایر مطالباتی بانک نموده و شرایط مطلوب تری را برای تامین حقوق ذینفعان از جمله سهامداران و سپرده گذاران بانک ایجاد نماییم. دولت آبادی تسریع در فروش املاک مازاد را از دیگر اولویتهای عملیاتی این بانک در کوتاه مدت بر شمرد و افزود : یکی از مهمترین راه حلهای موجود برای بهبود وضعیت صورتهای مالی بانکها ، مولدسازی دارایی ها است و برای تحقق این هدف فروش املاک مازاد بسیار مهم است و با اجرایی شدن آن بخشی از مشکلات شبکه بانکی برای تامین مالی بخش تولید در کشور از میان برداشته می شود . وی افزود : در این زمینه تصمیمات مهمی در جهت افزایش اختیارات ارکان ذیربط بویژه مدیریتهای استانی بانک اتخاذ شده و انتظار می رود بانک تجارت عملکرد موفقی در فروش املاک مازاد خود در شبکه بانکی کشور ارائه دهد .
فرآیند برنامه ریزی در سازمان باید چگونه باشد؟
سازمان ها با تعریف اهداف بلند مدت و کوتاه مدت و با ایجاد فضایی مثبت و با نشاط در محیط کار خود همواره در تلاش هستند تا میزان فروش و سود شرکت را افزایش دهند. فرآیند برنامه ریزی در سازمان بطور خلاصه به مفهوم هدف گذاری برای بقاء و رشد سازمان است. داشتن هدف برای شرکتها حیاتی است و میتواند یک سازمان را به اوج رشد و موفقیت برساند. با این حال، برنامه ریزی فرآیندی اساسی در مدیریت سازمان است که به تدریج حرکت میکند و رویکردی گام به گام است. فرآیند برنامه ریزی، شامل تعیین اهداف و مشخص کردن اقدامات آتی و موردنیاز برای دستیابی به این اهداف است.
حوزه اصلی و تخصصی گروه ما مشاوره بازرگانی در آلمان، ثبت شرکت در آلمان و اخذ اقامت آلمان از طریق ثبت شرکت است. در این باره بیشتر بدانید.
مراحل فرآیند برنامه ریزی
مراحل فرآیند برنامه سطوح تجارت کوتاه مدت ریزی به گونهای است که با رسیدن به وضعیت ایجاد توالی فعالیتها، منجر به این میشود که یک ایده به عمل تبدیل شود. هر مرحله به روشهای زیر به فرآیند برنامه ریزی کمک میکند:
۱) درک فرصتها
درک فرصتها صرفاً یک فرآیند برنامه ریزی نیست. با این حال، این آگاهی برای فرآیند برنامهریزی بسیار مهم است، زیرا با ارائه سرنخی که آیا فرصتهایی برای اتخاذ برنامههای خاص وجود دارد یا خیر، منجر به تدوین برنامهها میشود. از این منظر میتوان آن را سرآغاز فرآیند برنامه ریزی دانست. درک فرصتها شامل نگاهی مقدماتی به فرصتهای ممکن و توانایی دیدن آنها به طور واضح و کامل، آگاهی از جایگاه سازمان در پرتو نقاط قوت و ضعف آن، درک اینکه چرا سازمان میخواهد عدم قطعیتها را حل کند و چشم اندازی از آنچه که انتظار دارد به دست آورد، است.
این مراحل از فرآیند برنامه ریزی، فرصتی را برای تعیین اهداف به معنای واقعی کلمه فراهم میکند؛ زیرا سازمان در این مرحله یعنی درک فرصتها، سعی میکند خود را با شرایط وفق دهد و در انجام این کار، از فرصتها استفاده میکند و از تهدیدها دوری میکند. فراموش نکنید که این یک مرحله مقدماتی است؛ از این رو، تجزیه و تحلیل شرایط به شکل بسیار دقیق انجام نمیشود، اما تجزیه و تحلیل مربوط به تعیین فرصتها باید در وهله اول صورت پذیرد. هنگامی که فرصتها در دسترس هستند، مراحل دیگر برنامه ریزی انجام میشود.
۲) تعیین اهداف
در این مرحله، اهداف کلان سازمانی و واحدی تعیین میشود. اهداف، نتایج مورد انتظار را مشخص میکند، نقاط پایانی کارهایی که باید انجام شود را نشان میدهد، اینکه در کجا تأکید اصلی باید قرار گیرد و چه چیزی باید انجام شود. اهداف سازمانی باید در تمام حوزههای کلیدی مشخص شود. حوزههای کلیدی آنهایی هستند که برای سازمان، دستیابی به اهدافش در آنها بسیار اهمیت دارد. این حوزهها بر اساس اهداف سازمانی شناسایی میشوند.
به عنوان مثال، برای یک سازمان، حوزههای کلیدی نتیجه ممکن است سودآوری، فروش، تحقیق و توسعه، تولید سطوح تجارت کوتاه مدت و غیره باشد. هنگامی که اهداف سازمانی مشخص شد، اهداف واحدها و زیرواحدهای پایینتر سازمان را میتوان در هر حوزه شناسایی کرد. اهداف سازمانی به ماهیت تمام برنامههای اصلی جهت میدهد که با انعکاس این اهداف، اهداف بخشهای اصلی را مشخص میکند. اینها به نوبه خود، اهداف بخشهای زیرمجموعه را کنترل میکنند و خیلی زود نیز به پایان میرسند. بنابراین سلسله مراتبی از اهداف در سازمان وجود خواهد داشت.
یکی دیگر از خدمات گروه ما حسابداری و مشاوره مالیاتی در آلمان است که داشتن اطلاعات در این زمینه خالی از لطف نیست.
۳) ایجاد مقدمات برنامه ریزی
پس از تعیین اهداف سازمانی، گام بعدی ایجاد مقدمات برنامه ریزی، یعنی شرایطی است که در آن فعالیتهای برنامه ریزی انجام میشود. مقدمات برنامه ریزی، مفروضات برنامه ریزی است - شرایط محیطی و داخلی مورد انتظار. بنابراین، مقدمات برنامه ریزی خارجی و داخلی هستند. مقدمات بیرونی شامل مجموع عوامل محیط کار مانند برنامهها و اقدامات سیاسی، اجتماعی، فناوری، رقبا، سیاستهای دولت و غیره است. عوامل داخلی شامل سیاستهای سازمان، انواع منابع و توانایی سازمان در مقاومت در برابر فشارهای محیطی است. برنامهها با توجه به عوامل بیرونی و درونی تدوین میشوند.
هر چه افراد مسئول برنامه ریزی، مقدمات سطوح تجارت کوتاه مدت برنامه ریزی منسجم را درک کرده و از آنها استفاده کنند، برنامه ریزی هماهنگتر خواهد بود. پیشبینی نقش عمدهای در مقدمات برنامهریزی دارد. ماهیت مقدمات برنامه ریزی در سطوح مختلف برنامه ریزی متفاوت است. در سطح بالا، بیشتر بر عوامل بیرونی متمرکز است. با حرکت به سمت پایین سلسله مراتب سازمانی، ترکیب مقدمات برنامه ریزی از عوامل بیرونی به عوامل درونی تغییر میکند. برنامههای کلان، اعم از قدیم و جدید، بر آیندهای که مدیران واحدهای پایینتر باید بر اساس آن برنامه ریزی کنند، تأثیر خواهد داشت. برای مثال، برنامههای یک مافوق که بر حوزه اختیارات یک مدیر زیردستان تأثیر میگذارد، مقدمهای برای برنامهریزی مدیر زیردست میشود.
۴) شناسایی گزینههای جایگزین
بر اساس اهداف سازمانی و مقدمات برنامه ریزی، میتوان جایگزینهای مختلفی را شناسایی کرد. مفهوم جایگزینهای مختلف نشان میدهد که به یک هدف خاص، میتوان از طریق اقدامات مختلفی دست پیدا کرد. به عنوان مثال، اگر سازمانی هدف خود را برای رشد بیشتر تعیین کرده باشد، میتوان از راههای مختلفی به آن دست یافت، مانند توسعه در یک حوزه تجاری یا خط تولید، تنوع در حوزههای دیگر، دست در دست شدن با سازمانهای دیگر، یا در اختیار گرفتن سازمانی دیگر. و غیره در هر دسته ممکن است چندین جایگزین وجود داشته باشد. به عنوان مثال، خود استراتژی متنوع سازی ممکن است اشاره به امکان ورود به یکی از چندین حوزه داشته باشد.
رایجترین مشکل جایگزینها، یافتن آنها نیست؛ بلکه کاهش تعداد جایگزینهاست، بهگونهای که اکثر گزینههای امیدوارکننده ممکن است برای تجزیه و تحلیل دقیق استفاده شوند. از آنجایی که نمیتوان همه گزینهها را برای تجزیه و تحلیل بیشتر در نظر گرفت، لازم است افراد برنامه ریزی کننده در بررسی اولیه گزینههایی را که حداقل معیارهای اولیه را ندارند، حذف کنند. معیارهای اولیه را میتوان به چند صورت تعریف کرد، از جمله: حداقل سرمایه گذاری مورد نیاز، تطابق با کسب و کار فعلی سازمان، کنترل توسط دولت و غیره. به عنوان مثال، یک شرکت معیارهای اولیه را از نظر اندازه سرمایه گذاری در پروژه جدید تعریف کرده است. ممکن است هیچ پروژهای را که شامل سرمایه گذاری کمتر از ۱ میلیارد تومان باشد را در نظر نگیرد.
سالها فعالیت بعنوان مشاور در خرید صنعتی این فرصت را به من داده است تا از موقعیتهای متفاوتی که پیش رو داشتهام، کسب تجربه کنم. این تجارب میتواند در راه اندازی و فعال نمودن شرکت نوپای شما در آلمان مثمرثمر باشد.
۵) ارزیابی گزینههای جایگزین
گزینههای جایگزین مختلفی که از نظر معیارهای اولیه امکان پذیر تلقی میشوند، ممکن است برای ارزیابی دقیق مورد استفاده قرار گیرند. در این مرحله تلاش میشود تا چگونگی کمک هر گزینه جایگزین به اهداف سازمانی با توجه به منابع و محدودیتهای آن مورد ارزیابی قرار گیرد. این اتفاق یک مشکل ایجاد میکند؛ زیرا هر گزینه ممکن است در یک جنبه دارای نکات مثبت خاصی باشد سطوح تجارت کوتاه مدت اما در جنبههای دیگر نکات منفی داشته باشد.
به عنوان مثال، یک جایگزین ممکن است سودآورترین باشد، اما نیاز به سرمایهگذاری سنگین در دوره زمانی طولانی دارد. دیگری ممکن است سود کمتری داشته باشد اما ریسک کمتری نیز در بر داشته باشد. علاوه بر این، هیچ قطعیتی در مورد نتیجه هیچ جایگزین وجود ندارد؛ زیرا فراموش نکنید که با آینده طرف هستیم و در آینده هیچ چیزی قطعی نیست. این مرحله تحت تأثیر تعداد زیادی عامل است که کار ارزیابی را کاملاً پیچیده میکنند. به همین دلیل است که تکنیکهای پیچیدهتری برای برنامه ریزی و تصمیم گیری توسعه یافته است.
۶) انتخاب جایگزین
پس از ارزیابی گزینههای جایگزین مختلف، گزینه مناسب انتخاب میشود. گاهی اوقات ارزیابی نشان میدهد که بیش از یک جایگزین خوب داریم. در چنین حالتی، افراد برنامه ریزی کننده ممکن است بیش از یک جایگزین را انتخاب کنند. دلیل دیگری برای انتخاب بیش از یک جایگزین نیز وجود دارد؛ اینکه قرار است در آینده یک اقدام جایگزین انجام شود که ثابت نیست. در صورت ایجاد تغییر در مقدمات برنامه ریزی، روشی که با توجه به مقدمات مختلف برنامه ریزی انتخاب میشود، ممکن است بهترین گزینه نباشد. بنابراین، برنامه ریز باید با جایگزینی که معمولاً به عنوان طرح احتمالی شناخته میشود، آماده باشد که در شرایط تغییر یافته قابل اجرا باشد.
۷) تدوین برنامههای حمایتی
پس از تدوین طرح برنامه پایه، باید برنامههای مختلفی برای پشتیبانی از طرح اصلی تدوین شود. در یک سازمان میتوان برنامههای مشتقشده مختلفی مانند برنامه ریزی برای خرید تجهیزات، خرید مواد اولیه، جذب و آموزش پرسنل، توسعه محصول جدید و. وجود داشت که این طرح های مشتقه خارج از طرح اصلی تدوین شده هستند ولی از آن حمایت میکنند.
از دیگر خدماتی که باید پس از ثبت شرکت در آلمان از آن بهره ببرید، خدمات حقوقی و خدمات ویرچوال آفیس در آلمان است. با کلیک بر لینک های زیر با این خدمات آشنا میشوید.
۸) ایجاد توالی فعالیتها
پس از تدوین برنامههای پایه و مشتق، توالی فعالیتها مشخص میشود تا برنامهها به مرحله اجرا درآیند. بر اساس برنامه ریزی در سطوح مختلف، میتوان تصمیم گرفت که چه کسی چه کاری را و در چه زمانی انجام دهد. همچنین بودجه برای دورههای مختلف میتواند تهیه شود تا به طرح مفهوم یا اجرای دقیقتری بدهد.
جستجو در مقالات
محبوب ترین مقالات
پیشرفت تکنولوژی باعث شده تا کسب و کارها و بازاریابی آنها نیز دستخوش تغییر شوند. مکان های مناسب سطوح تجارت کوتاه مدت سطوح تجارت کوتاه مدت برای تجارت نیز همواره مطابق با تکنولوژی تغییر می کنند. در این مقاله به معرفی چند مکان تجاری مناسب برای تجارت می پردازیم.
ثبت شرکت در اروپا در شرایطی که برخی از کشورهای اروپایی مثل آلمان از بهترین شرایط کار و تجارت برخوردار هستند، میتواند فرصت بسیار مناسبی برای متقاضیان ثبت شرکت در اروپا جهت راهاندازی کسبوکار، فعالیت در بازارهای بینالمللی، کسب سود بیشتر و حتی اخذ اقامت برای خود و خانواده باشد.
توزیع عبارت است از پخش کردن محصول در بازار به گونه ای که افراد زیادی بتوانند آن را خریداری نمایند. تولیدکنندگان جهت فروش محصولات خود به فرایند توزیع کالا نیاز دارند و داشتن یک کانال توزیع مناسب می تواند مزیت رقابتی بزرگی را برای یک شرکت ایجاد نماید.
بستن فروش یکی از موضوعات بسیار مهم در پروسه فروش است. معمولا از این اصطلاح زمانی استفاده می شود که فرایند فروش محصول و یا خدمات توسط یک فروشنده بطور موفقیت آمیز به انجام رسیده باشد، اسناد قرارداد به امضای طرفین رسیده باشد و یا پرداخت از جانب خریدار در مرحله انجام باشد.
بارها به این نکته ذکر کردهایم که کارکنان، بزرگترین سرمایههای هر سازمانی هستند. میخواهید فروش بیشتری کنید و به سود بیشتری دست پیدا کنید، باید بهرهوری کارکنانتان را بالا ببرید. بهرهوری چگونه افزایش مییابد؟ با فراهم آوردن یک محیط کار شاد و سالم!
تجارت جهانی به پلتفرمهای جدید کوچ خواهد کرد/گفتوگو با فرزین فردیس، رئیس کمیسیون اقتصاد نوآوری و تحول دیجیتال اتاق بازرگانی
فناوری بلاکچین و رمزارزها بهمرور جای خود را در زندگی مردم باز میکنند و مقاومت در برابر آن، بیهوده به نظر میرسد. این چیزی است که طی چند سال اخیر کموبیش آن را دریافتهایم. در این میان، کارشناسان معتقدند اثرگذاری فناوری بلاکچین و رمزارزها بیش از هر چیز در تجارت و مبادلات بینالمللی خود را نشان میدهد.
مسئلهای که حاکمیت نیز آن را پذیرفته و در ماههای اخیر، خبرهایی در خصوص اجازه استفاده از رمزارزها در تجارت جهانی به گوش میرسد. فرزین فردیس نیز در گفتوگوی پیش رو درباره ظرفیتهای این تکنولوژی برای بازرگانان ایرانی میگوید و معتقد است در آیندهای نهچندان دور اگر بخواهیم در دنیا کالایمان را مبادله کنیم و در ازایش پولی دریافت یا پرداخت کنیم، باید از پلتفرمهای جدید استفاده کنیم. در نتیجه برای بسیاری از کسبوکارها و تجار، آشنایی با این ابزار جدید و این تکنولوژی نوین الزامی خواهد بود.
به نظر شما رمزارزها برای بازرگانان و کسبوکارهای ایرانی چه ظرفیتهایی به همراه دارد و چقدر آشنایی با این فضا جزء الزامات آینده فعالیت آنها خواهد بود؟
در حال حاضر موضوع نو بودن این فناوری مطرح است و این تازگی، سرویسها و کاربریهای جدید ایجاد میکند. ممکن است بعضی از افرادی که در فضای کسبوکار ایران مشغول به فعالیت هستند، علاقهمند شوند و بهعنوان حوزهای آیندهدار در آن سرمایهگذاری کنند، اما موضوع دیگر سطوح تجارت کوتاه مدت این است که ما این ابزار را به شکلی توسعه دهیم که تجار و بازرگانان بتوانند از آن استفاده کنند.
در سطح تجارت جهانی، مجموعههای پیشقراولی وجود دارند که در حال تنظیم مجموعه قوانین جدید هستند تا بتوانند تجارت جهانی را بیشتر از گذشته دیجیتالی کنند و حجم بالایی از معاملات را روی پلتفرمهای جدید بیاورند؛ برای مثال سازمان جهانی تجارت و مجموعه اتاق بازرگانی بینالملل در این دسته قرار دارند و بهزودی اگر بخواهیم در دنیا کالایمان را مبادله کنیم و در ازایش پولی دریافت یا پرداخت کنیم، باید از پلتفرمهای جدید استفاده کنیم.
در نتیجه به نظر من برای بسیاری از کسبوکارها، آشنایی با این ابزار جدید و این تکنولوژی نوین الزامی میشود. البته بعضی از تجار ممکن است برای تبادلات خارج از چارچوب نظامهای بانکیشان هم از این فضا استفاده کنند، یعنی تاجری در ایران برای صادرات کالا و دریافت وجه آن – در مقیاس کوچک، نه در مقیاس بزرگ – با طرف مقابل توافقی بکند و بخشی از پولی را که قرار است دریافت کند، در قالب این پلتفرمها و این فضاهای جدید بگیرد.
آیا اتاق بازرگانی و کمیسیون اقتصاد نوآوری برای آموزش تجار برنامهای دارد؟
مهمترین کاری که در اتاق انجام میدهیم، این است که وقتی یک فناوری جدید خودش را به بازار دیکته میکند و تثبیت میشود، سعی میکنیم در قالب یکسری اطلاعرسانیها و تولید محتوایی که در سایت صورت میگیرد و به دست تشکلهایمان میرسد، اعضا را آگاه کنیم که روند فناوری و تغییرات تکنولوژی به این شکل است. در واقع به آنها هشدار میدهیم که اگر حواستان نباشد، ممکن است خیلی زود، دیر شود.
در بخشی دیگر، تاجران سنتی را با صاحبان کسبوکارهای نوآور آشنا میکنیم تا بتوانند روی فرصتهای مشترک کار کنند. این اتفاق در قالب رویدادهایی رخ میدهد که در اتاق برگزار میشود؛ زیرا یکی از رسالتهای مهم اتاق، شبکهسازی است، ولی در برگزاری دورههای مدون آموزشی در این حوزه، چندان موفق نبودهایم.
شاید یکی از دلایل این عدم موفقیت، محدودیتهای دوره کرونا بوده است. معمولاً اعضای اتاق با توجه به متوسط سنی بالاتری که نسبت به دیگر گروهها مثل دانشجویان و اعضای گروههای استارتاپی دارند، تمایل بیشتری به حضور در برنامههای حضوری و آموزش سنتی دارند.
اکنون مرکز نوآوری و تحول دیجیتال اتاق با کمک کمیسیون بازار پول و سرمایه و کمیسیون اقتصاد نوآوری در حال برنامهریزی برای این نوع برنامههاست تا افراد علاقهمند و کمترآشنا به این حوزه، بیشتر بتوانند با تغییرات فناوری و تکنولوژی آشنا شوند. فقط هم موضوع بلاکچین و رمزارز مطرح نیست، بلکه آشنایی با مجموعه مواردی چون هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و… نیز در دستور کار قرار دارد تا افراد ببینند که این تکنولوژیهای روز چگونه میتوانند به کسبوکارشان کمک کنند.
اتاق بازرگانی بهجز برنامههای آموزشی، چه برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت دیگری برای این حوزه دارد؟
اتاق بازرگانی اصولاً سه رسالت اصلی دارد؛ رسالت اول آنها این است که وکیلمدافع بخش خصوصی در مقابل حاکمیت و سایر ذینفعان بازار باشد. ما در این مدت بیشتر به این رسالت پرداختهایم؛ یعنی بیشتر در جاهایی که خلاء قانونی یا برخوردهای فراقانونی بوده، سعی کردهایم در کنار سایر نهادهای صنفی و تشکلهای بخش خصوصی مثل سازمان نظام صنفی و انجمن بلاکچین باشیم و کمک کنیم تا تنظیمگری در این حوزه با کمترین درد برای بخش خصوصی صورت بگیرد. این مهمترین وظیفهای است که از اتاقها انتظار میرود که بهدرستی آن را انجام دهند.
رسالت دوم شبکهسازی است که در آن بزرگترها به جوانان متصل میشوند و نوآوران به متقدمترها.
رسالت سوم نیز توانمندسازی است که بیشتر از حیث خط فکر و تحذیر دادن به آن عمل کردیم؛ نه آموزشهای عمیق چندینساعته و پیوسته. جای این کار هنوز خالی است و باید انجام شود.
شما بهعنوان رئیس کمیسیون اقتصاد نوآوری، آینده حوزه رمزارز و بلاکچین در تجارت ایران را چطور میبینید؟
این یکی از فناوریهای برهمزننده دنیاست که زندگی همه را تحت تأثیر قرار میدهد و یک کشور زودتر به آن میپیوندد و کشوری دیگر دیرتر؛ کشوری بیشتر مقاومت میکند و یک کشور زودتر آن را میپذیرد و به استقبالش میرود و از ظرفیتهای این حوزه استفاده میکند، اما در اینکه در نهایت این فناوری جزئی از زندگی مردم و حکمرانی حاکمان ما خواهد شد، شکی ندارم.
مسئله این است که ما چقدر میتوانیم در قاعدهگذاری و فراهمکردن این بستر و زمینه، هوشمندانه عمل کنیم و به جای اینکه آن را به چشم یک تهدید ببینیم، این حوزه را فرصت تلقی کرده و از آن استفاده کنیم تا بهرهوری در کشور افزایش یابد، از میزان فساد کاسته شود و نظامها و سیستمهایمان کارآمدی بیشتری از خود نشان بدهند؛ بهطور کلی چگونه از همه مزایایی که از بلاکچین و دفترکل توزیعشده انتظار داریم (ایجاد شفافیت بیشتر، بهرهوری بالاتر و ارزشافزوده جدید) استفاده کنیم.
من فکر میکنم آینده از آنِ فناوری است، کمااینکه امروزه چیزهایی میبینیم که ۱۰ سال پیش نمیدیدم و فکرش را هم نمیکردیم اینقدر زود اتفاق بیفتد و ما را احاطه کند.
به نظر شما چه چیزی باعث شده در برخی موارد این فرصت بهعنوان تهدید در نظر گرفته شود؟
بر اساس فرمایش حضرت امیر در نهجالبلاغه در حکمت ۱۷۲، مردم دشمن چیزی هستند که آن را نمیشناسند، اما باید این را در نظر داشت که اگر پدیدهای را نمیشناسیم و نسبت به آن آگاه نیستیم، نباید اجازه دهیم که ترسمان باعث شود کسانی را که به فضا آشناترند، دائماً تهدید کنیم.
راهش این است که فضای کنترلشدهای را برای آنها فراهم کنیم تا آزمونوخطا کنند و بهطور جدی آسیبی به مردم و جامعه وارد نکنند. اصولاً مکانیسم سندباکس برای همین ایجاد شده تا یک محیط امن و کنترلشده فراهم شود و افراد آشنا به حوزه بتوانند در آن سطوح تجارت کوتاه مدت محیط آزمایشها و کارهایشان را انجام دهند تا بعدتر که همه بازیگران مطمئن شدند و فضا را شناختند، بتوان همان فعالیتها را در مقیاس ملی پیادهسازی کرد.
من فکر میکنم باید خودمان در بخش خصوصی تلاش کنیم حکمرانان را آگاهتر کنیم و آنها نیز مهربانانهتر با جوانان خوشفکر، باسواد و باانگیزه برخورد کنند. در واقع آنها را نه غریبه، بلکه خواهران و برادران کوچکتر خود بدانند که قصد دارند برای خود و جامعه ارزشافزوده ایجاد کنند.
پیشبینی بلندمدت و کوتاهمدت شما برای این حوزه چیست؟
پیشبینی در این حوزه سخت است و بهتر است آینده بلندمدت را پیشبینی نکنیم؛ ولی فکر میکنم سال آینده گشایشهای جدی از سمت حاکمیت داشته باشیم. در حال حاضر شاهدیم بخشهایی از حاکمیت که توانسته ترس خود را کنترل کند، گفتمان منطقیای ایجاد کرده و گوش شنواتری دارد و دغدغه جوانان و مشکلاتشان را میشنود.
این بخش در تلاش است تا این حوزه را به شکل درستی برای بخشهای دیگر ترجمه کند و آن را جا بیندازد و مجموعه نظامهایی را به وجود بیاورد. امیدوارم فضا آرام باشد و کسانی که در حاکمیت به بخش خصوصی نزدیکترند و حرف ما را میفهمند، بتوانند بیشتر و بیشتر این مسئله را جا بیندازند که باید فضا را باز کرد و اجازه داد این ارزشآفرینیها شکل بگیرد.
سیستم های هوش تجاری (BI)
امروزه با پیشرفت فناوری، سازمان ها به دنبال راه ها و ترفندهایی می گردند که بقایشان را در این عرصه تضمین کنند. سازمان ها می دانند که دیگر بقای آنها تنها در رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نیست و باید به دنبال رقابت و ابزار سطوح تجارت کوتاه مدت آن باشند. همچنین می دانند که کلید موفقیت در عصر اطلاعات، اتخاذ تصمیماتی است که بدون تناقض، بهتر و سریع تر در رقابت پیش دستی کند.
یک سازمان در طول حیاتش، داده ایجاد می کند. این داده معمولا پیرامون دارایی، بازاریابی، فروش، منابع انسانی، مدیریت ارتباط با مشتری و . گروه بندی می شوند و هر بخش یک وظیفه جدا در شرکت انجام داده و داده های مرتبط به خود را جمع آوری می کند. این حقیقت سازمان ها را ملزم به جستجوی ابزارهایی برای تسهیل فرایند کسب اثربخش داده ها، پردازش و تحلیل وسیع آنها کرده است تا براساس آن پایه ای را برای کشف دانش جدید بنا نهند.
برای سالیان متوالی از سیستم های اطلاعات مدیریت موجود مانند: MIS, DSS, ES, EIS استفاده می شد اما این سیستم ها قادر به ایجاد یکپارچگی میان داده های پراکنده و ناهمگن و شناسایی مناسب وابستگی های موجود میان داده های جدید نبودند. برای اینکه سازمان ها قادر به واکنش سریع در برابر تغییرات بازار باشند، نیاز به سیستم های اطلاعات مدیریتی دارند که بتوانند از سازمان و محیط آن تحلیل های علت و معلولی مختلف انجام دهند.
بنابراین سازمان ها برای حفظ بقا همزمان با پیشرفت فناوری، باید تسلط بر فناوری های جدیدی مانند هوش تجاری را در کسب وکارها یک الزام و ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی کنند. سیستم های هوش تجاری ابزاری را فراهم می کنند که بر اساس آن نیازهای اطلاعاتی سازمان به شکل مناسبی پاسخ داده شود.
تعریف هوش تجاری
تعاریف زیادی برای هوش تجاری وجود دارد، اما به طور کلی هوش تجاری به عنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی مطرح شده است که این معماری بر اساس سرعت در تحلیل اطلاعات به مدیران جهت اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن کمک می کند. هوش تجاری یک چارچوب کاری شامل فرایندها، ابزار و فناوری های مختلف است که برای تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش مورد نیاز هستند، که با استفاده از همین دانش مدیران قادر به تصمیم گیری بهتر می شوند و در نتیجه عملکرد سازمان خود را بهبود می بخشند.
با پیاده سازی راهکارهای هوش تجاری فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت و اطلاعات مورد نیاز مدیران در هر سطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آنها قرار خواهد گرفت. همچنین کارشناسان و تحلیل گران می توانند با استفاده از امکانات ساده، فعالیتهای خود را بهبود بخشند و به نتایج بهتری دست پیدا نمایند.
احساس نیاز به وجود یک سیستم هوش تجاری در سازمان برای اولین بار در سطوح بالای مدیریتی احساس می شود و از بالای هرم ساختار سازمانی به بخش های زیرین منتقل می گردد. مهم ترین نیاز یک مدیر، تصمیم گیری است. فرآیند تصمیم گیری می تواند به سه بخش کلی تقسیم شود که عبارتند از:
- دسترسی، جمع آوری و پالایش داده ها و اطلاعات مورد نیاز.
- پردازش، تحلیل و نتیجه گیری براساس دانش.
- اعمال نتیجه و نظارت بر پیامد های اجرای آن.
در هر یک از موارد فوق، سازمان های قدیمی که از هوش تجاری استفاده نمی کنند، دارای مشکلاتی هستند که اغلب به دلیل حجیم بودن داده ها، پیچیدگی تحلیل ها و ناتوانی در ردگیری پیامدهای تصمیم گرفته شده، به وجود می آیند. هوش تجاری با کمک به حل مشکلات فوق، به دلیل ساختاری که در سازمان به وجود می آورد، خالق فرصت های جدیدی برای سازمان است.
مراحل هوش تجاری
اگر مراحل هوش تجاری را به صورت شکل زیر در نظر بگیریم، منابع داده در مرحله اول جمع آوری می شوند. این منابع می تواند داده های انواع پایگاه داده یا اطلاعات نرم افزارهای موجود را در بر بگیرد.
اطلاعات جمع آوری شده طی فرایند ETL در پایگاه داده تحلیلی یا همان انبار داده(Data Warehouse) بارگذاری می شود.
داده در پایگاه داده تحلیلی در بخش های مجزایی به نام داده گاه (Data Mart) قرار می گیرد.
در مرحله بعد هوش تجاری وارد عمل شده و روی اطلاعات طبقه بندی شده تجزیه و تحلیل انجام می دهد.
در نهایت اطلاعات جهت انتشار به ابزارهای سطح بالا تحویل داده می شود.
تکنیک های مورد استفاده در هوش تجاری
در عصری که زمان، کلید اصلی در تجارت است، شرکت ها به استفاده از ابزارهای اطلاعاتی روی آورده اند تا بتوانند اطلاعات مورد نظر را به سرعت از منابع استخراج کنند. هوش تجاری در امر تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمان به ویژه سطوح مدیران ارشد با تحلیل اطلاعات و روش های پرس و جو تسهیلات زیادی را فراهم می کند که متداول ترین این روش ها به قرار زیر است:
- On-Line Analytical Processing (OLAP)
- On-Line Transaction Processing (OLTP)
- Data Warehousing (DW)
- Data Mining (DM)
- Intelligent Decision Support System (IDSS)
- Intelligent Agent (IA)
- Knowledge Management System (KMS)
- Supply Chain Management (SCM)
- Customer Relationship Management (CRM)
- Enterprise Resource Planning (ERP)
- Enterprise Information Management (EIM)
لازم به ذکر است، صرف وجود تمام این تکنیک ها در سطح سازمان بدون در نظر داشتن فرهنگ سازمان و رویکرد سیستمی موجود بین کارکنان نمیتواند اثبات کننده هوشمندی کسب و کار آن سازمان باشد.
هوش تجاری یا هوش کسب و کار، عبارت است از بُعد وسیعی از نرمافزارهای کاربردی و تکنولوژیها برای جمع آوری داده و دانش، که به جهت تولید گزارشاتدر راستای تحلیلفعالیتهای بنگاه برای اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند بکار میرود. یک هوش تجاری براساس یک معماری بنگاه تشکیل شده است و در قالب پردازش تحلیلی برخط (OLAP) به تحلیل داده های تجاری و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند میپردازد. هوش تجاری، نه به عنوان یک محصول و نه به عنوان یک سیستم، بلکه به عنوان یک معماری و رویکردی جدید موردنظر است که البته شامل مجموعه ای از برنامه های کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاههای داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ و کمک به تصمیم گیری برای فعالیتهای هوشمند تجاری و کسب و کار می پردازند. اما هوش تجاری از مناظر دیگر: از منظر معماری و فرایند به هوش تجاری به عنوان یک چارچوب که عامل افزایش کارایی سازمان و یکپارچگی فرایندها و نهایتا بر فرایندهای تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمانی متمرکز است، نگریسته می شود. به بیان ساده تر هوش تجاری چیزی نیست مگر فرایند بالابردن سود دهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده هوشمندانه از دادههای موجود در فرایند تصمیم گیری.
مهمترین نیاز یک مدیر،داشتن اطلاعات دقیق برای اتخاذ تصمیم درست است. فرایند تصمیم گیری می تواند به سه بخش کلی زیر تقسیم شود. با توجه به انواع مختلف تصمیم گیری (بر اساس میزان ساخت یافته بودن آن) هر یک از بخشهای اهمیت متفاوتی خواهند داشت.
- دسترسی، جمع آوری و پالایش داده ها و اطلاعات مورد نیاز؛
- پردازش، تحلیل و نتیجه گیری بر اساس دانش؛
- اعمال نتیجه و نظارت بر پیامدهای اجرای آن.
در هر یک از موارد فوق، سازمانهای قدیمی که از هوش تجاری استفاده نمی کنند، دارای مشکلاتی هستند که اغلب از عواملی چون حجیم بودن داده ها، پیچیدگی در تحلیلها و ناتوانی در ردگیری نتایج فرایندها و پیامدهای تصمیمات گرفته شده، نشئت می گیرند. هوش تجاری با کمک به حل مشکلات فوق، به دلیل ساختاری که در سازمان به وجود می آورد، فرصتهای جدیدی نیز برای رشد سازمان ایجاد می کند و نه تنها عامل حذف مشکلات است، بلکه با صرفه جویی در زمان و هزینه، شرایط کاری را دگرگون می سازد.
اهمیت استراتژیک هوش تجاری در تصمیمات سازمان
رشد تصمیم گیری سازمان معمولا بدین ترتیب است که پایین ترین سطح انجام فعالیتهای تجاری یک سازمان، سطح عملیاتی است که فرایند در دفعات بالا و معمولا به صورت تکراری در رده های پایین سازمان انجام می شود و معمولا با حجم کمی از داده ها سر و کار دارند. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل ساخت یافته و توسط مدیران رده پایین اتخاذ می شود. نتایج حاصل از این تصمیمات، تاثیرات کوتاه مدت و خرد در سازمان دارند.
سطح تاکتیکی در سازمان مربوط به عملیاتی است که در حوزه مدیران میانی انجام می شود. این عملیات می تواند شامل پیگیری عملیات در سطح پایین، نحوه انجام آن، گزارش گیری و نهایتا جمع بندی دادههای مفید برای اتخاذ تصمیمات میان مدت سازمان باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسائل نیمه ساخت یافته و توسط مدیران میانی اتخاذ می شود و نهایتا بالاترین سطح استراتژیک مربوط به تصمیم گیریهای کلان سازمان است که توسط مدیران رده بالا اتخاذ میشود. این نوع استفادهها در دفعات کم و در دوره های طولانی انجام می شود، اما ممکن است با حجم بالایی از اطلاعات و پردازشها همراه باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل غیر ساخت یافته و توسط مدیران ارشد انجام می شود و نتایج حاصله تاثیرات بلند مدت و کلانی در مسیر حرکت سازمان دارند.
کاربرد هوش تجاری در سطح استراتژیک را می توان به نوعی برای کمک به افزایش کارایی کلی سازمان و بهینه سازی فرایندها در کنار یکدیگر، در نظر گرفت. این سیستم ها روی برخی ویژگیهای مهم مالی و سایر پارامترهای مهم دیگر در افزایش کارایی سازمان متمرکز می شوند. بدیهی است که سیستم در این سطوح میبایست فرایندهای خارجی سازمان را نیز در بر بگیرد. خصوصیات مختلف برنامههای کاربردی در مقاطع مختلف سازمان، باعث ایجاد تفاوتهایی در ابزارها، تکنیک ها و زیرساختهای مورد نیاز برای هر یک از آنها می شود. استفاده از ابزارهای تحلیلی و هوشمند بیشتر در سطح بالا انجام می شود که نیازمند پردازشهای بالا با میزان دسترسی انبوهی از اطلاعات در سطوح استراتژیک و تاکتیکی بیشتر از عملیاتی است. بخش عملیاتی هوش تجاری بیشتر وظیفه جمع آوری اطلاعات و ذخیره سازی آنها را در و یا پایگاه داده های خصوصی بر عهده دارد.
سازمانهای مختلف با ابعاد و زمینه های کاری متفاوت ممکن است با مشکلات متفاوتی در امر استفاده بهینه از داده های موجود در سیستم هایی از قبیل فروش، انبار و مالی مواجه شوند. بطور مشخص می توان به مسائل زیر بعنوان چالش سازمانها در استفاده از داده ها اشاره نمود:
در بسیاری از شرایط داده ها در منابع مختلفی قرار دارند و یکپارچه نمودن آنها برای بدست آوردن گزارشات تحلیل، عملیاتی هزینه بر و زمانگیر برای سازمانها می باشد. نرم افزارهای عملیاتی در سازمان مثل برنامههای فروش، مالی، منابع انسانی، انبار، حقوق دستمزد و …می تواند گزارشاتی را تا سطح مدیران میانی فراهم آورد. کمتر دیده شده که مدیران ارشد از ابزارهای ذکر شده به عنوان منبع تصمیم سازی استفاده نمایند و بیشتر گزارشات مورد نظر آنها توسط مدیران میانی و با صرف زمان زیاد تهیه می شود و گاه این عملیات بصورت روزانه باید تکرار شود. به دلیل نوع طراحی نرم افزارهای عملیاتی ساختن گزارشات حجیم از اطلاعات موجود بسیار کند خواهد بود.
بیشتر گزارشات تولید شده توسط نرم افزارهای عملیاتی گزارشاتی ساده و نمایانگر عملیات انجام شده در سیستم می باشد و نمی توان بوسیله آنها گزارشات تحلیلی و چند بعدی در زمان کوتاه ساخت. در بسیاری از مواقع گزارشات ساخته شده دیدگاهی عمیق به مدیران ارشد برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک ارائه نمی دهد. پرسنل یک مجموعه برای درک بهتر از شرایط کار نیاز به گزارشات تحلیلی دارند. عدم سهولت در ایجاد چنین گزارشاتی باعث می شود تا افراد بدنه سازمان از مسیر اصلی کار خارج گردند و یا زمان زیادی صرف تحلیل شرایط مختلف نمایند.هوش تجاری یا Business Intelligence راهکاری است که برای شرایط مطروحه پاسخ مناسب ارائه می دهد.
آنچه باید درمورد توسعه تجارت الکترونیکی بدانیم
تجارت الکترونیکی به عنوان یکی از دستاوردهای فناوری اطلاعات، تحولات اساسی در تجارت ایجاد کرده است. توسعه تجارت الکترونیکی پیامدهای مهمی را برای فعالان اقتصادی در پی داشته است. شاید کمتر ابداعی به اندازه تجارت الکترونیکی در حوزه اقتصاد و بازرگانی تاثیرگذار و منشاء مزایا و منافع بوده است.توسعه بازارها، کاهش هزینهها، بهبود زنجیره عرضه، حذف محدودیتهای زمانی و مکانی مبادله، مشتریمحوری و بهبود ارتباط با مشتری، ایجاد مدلهای جدید کسب و کار، افزایش سرعت دسترسی به بازار و در مجموع افزایش رفاه اقتصادی و اجتماعی از پیامدهای آشکار تجارت الکترونیکی است که در ابعاد فردی و اجتماعی نمایان شده است. بسیاری از موانعی که در بازارهای سنتی دور از انتظار به نظر میرسید رفع شده و مدلهای جدید کسب و کار با ویژگیها و قابلیتهای جدید به وجود آمدهاند. این تحولات در جهان به گونهای بوده که همواره برآوردها و پیشبینیها در مورد حجم تجارت الکترونیکی کمتر از مقادیر تحقق یافته بوده است. بیتردید با فراهم شدن بسترها و آگاهی فعالان روند توسعه تجارت الکترونیکی شتابان خواهد بود. گسترش روزافزون حجم تجارت الكترونیكی در جهان، بهكارگیری آن توسط بنگاههای اقتصادی و پذیرش تدریجی آن از سوی مصرفكنندگان بیانگر مزایای بالقوه تجارت الكترونیكی در عرصههای اقتصادی و بازرگانی است. بنابراین راهی جز تلاش مستمر برای استفاده از آن در فعالیتهای اقتصادی متصور نیست. نقش سهم تجارت الکترونیکی از مبادلات جهانی در حال افزایش است. بیشترین مبادلات الکترونیکی به ترتیب در آمریکا، اروپای غربی، اروپای شرقی و کشورهای جنوب شرق آسیا صورت میگیرد. سهم تجارت الکترونیکی از کل مبادلات در اقتصاد آمریکا بیش از 25 درصد برآورد میشود. بر اساس برآورد موسسه فارستر، حجم B2C در جهان در سال 2003، 7/203 میلیارد دلار بود که در سال 2010 به 1500 میلیارد دلار رسیده که در مدتزمان هشتساله بیش از هفت برابر شده است. تجارت الکترونیکی در کشورهای در حال گذار و در حال توسعه نیز روند صعودی داشته است. در کشور ما مبادلات الکترونیکی با فراهم شدن آمادگی الکترونیکی به تدریج افزایش یافته و تراکنشهای الکترونیکی در بخشهای مالی، آموزش، حمل و نقل، خردهفروشی و سایر بخشهای اقتصادی رشد چشمگیری داشته است. نتایج مطالعات در کشور نشان میدهد آمادگی فنی، فرهنگ و مردم، نهادهای پشتیبان و مسائل حقوقی زیرساختهای کلیدی برای توسعه تجارت الکترونیکی محسوب میشوند. با فراهم شدن این زیرساختها، زمینه بهرهمندی از تجارت الکترونیکی برای بخشهای اقتصادی فراهم خواهد شد. یکی از مهمترین عوامل موثر بر ترویج تجارت الکترونیکی، ایجاد اعتماد و اطمینان برای بازیگران اقتصادی است. پژوهشها نشان میدهد اعتماد و اطمینان به محیطهای تجارت الکترونیکی میتواند نقش کلیدی در گسترش تجارت الکترونیکی داشته باشد. اعتماد از زوایای مختلف مورد توجه قرار میگیرد که مباحث حقوقی یکی از ابعاد آن به شمار میرود. به طور كلی در حوزه تجارت الكترونیكی سه بازیگر دولت، مصرفكنندگان و توزیع كنندگان در تجارت الكترونیكی نقش كلیدی ایفا میكنند. نقش و سهم هر یك از آنها در توسعه تجارت الكترونیكی متفاوت است. دولتها بیشتر در نقش تامین زیرساختهای اقتصادی، فنی و ارتباطاتی، امنیتی و تسهیل تجاری ظاهر میشوند. تامین زیرساختهای تجارت الكترونیكی به هزینههای اولیه بالایی نیاز دارد تا امكان فعالیت و بهرهبرداری برای سایر بازیگران فراهم شود. البته دولت خودش نیز بهرهبردار از این زیرساخت در تعامل با بنگاهها به صورت دولت با بنگاه و دولت با مصرفكننده و بالعكس نیز هست. این نكته باید افزوده شود كه زیرساختهای تجارت الكترونیكی فقط فنی و ارتباطاتی نبوده و طیف وسیعی از اقدامات را برای فراهمسازی محیط نیاز دارد.پیادهسازی كامل تجارت الكترونیكی در سطح تجارت داخلی و خارجی با استفاده از ابزارها و استانداردهای بینالمللی و با توجه به فرهنگ ایرانی و اسلامی در بستری امن به گونهای كه هر شخص (حقیقی و حقوقی) با هر اندازهای از كسب و كار بتواند در هر زمان و هر مكان با مشاركت در آن به رونق اقتصاد كشور و افزایش بهرهوری كمك کند.
1 پیشنیازهای توسعه تجارت الکترونیکی توسعه تجارت الکترونیکی نیازمند برخی پیشنیازها و بسترهاست که عبارتند از: نهادها و قوانین و مقررات زیرساخت ها و دسترسی آموزش و ترویج نهادها و قوانین و مقررات: قوانین و مقررات کارآمد و بهروز یکی از نیازهای کلیدی ساماندهی کسب و کارهای الکترونیکی است. تجربه جهانی نشان میدهد قوانین مرتبط با تجارت الکترونیکی برخلاف بسیاری از قوانین دیگر که کارآمدی آنها ممکن است سالها ادامه یابد، در طول چند سال (حداکثر سه سال) کارآیی خود را از دست میدهد و نیازمند اصلاح و بهروزرسانی مستمر برای پاسخگویی به نیازهای مسائل فرارو است. لازمه این امر پراهمیت وجود نهادهای آگاه در بخش تجارت الکترونیکی است. نهادها لزوما دولتی نیستند، میتوانند اتحادیهها و اصناف، انجمنهای علمی، هستههای علمی، کارگروههای تخصصی و نهادهای پژوهشی و نهادهای سیاستگذار و قانونگذار را پوشش دهند. هیچ کشوری (کشورهای فعال در بخش تجارت الکترونیکی که حدود 70 کشور هستند) یافت نمیشود که از مبادلات الکترونیکی قابل توجه برخوردار باشد و آثار و پیامدهای تجارت الکترونیکی در آن نمایان شود ولی فاقد قوانین مناسب و کارآمد باشد. باید توجه داشت که برخی موارد قوانین میتوانند محدودکننده و چالشبرانگیز باشند. بیتردید این قوانین نهتنها کمکی به توسعه تجارت الکترونیکی نخواهند کرد بلکه باعث هدررفت بسیاری از منابع اقتصادی و انسانی خواهند شد. چرا قوانین از اهمیت بالایی در تجارت الکترونیکی برخوردار است؟ پاسخ این پرسش چندان ساده نیست. قوانین شفاف و کارآمد از معیارهای کسب و کار است. با وجود قوانین مناسب، بنگاهها و کسب و کارها فضای کار و فعالیت و مخاطرات مترتب را ارزیابی میکنند. به بیان فنی، قوانین مناسب هزینههای مبادله را کاهش میدهد و بنگاهها را به فعالیت در فضای مناسب و مطبوع تشویق میکند. چرا باید قوانین تجارت الکترونیکی در دوره زمانی کوتاه بازنگری شود؟ دلیل این موضوع این است که از یک سو فناوریها و نوآوریها هر روز.
دیدگاه شما