انواع سازمانها از نظر هماهنگی استراتژی و ساختار سازمانی
کسبوکار شما چگونه در برابر شلوغی ایستادگی میکند؟ سازمان شما چگونه در صنعت خود، رقابت میکند؟ آیا به طور مداوم در جستجوی فرصتها هستید؟ آیا ترجیح میدهید که روی بازار فعلی تمرکز کنید و کاراییتان را بهبود بخشید؟ یا ممکن است عقب بنشینید و به تغییرات درون بازار واکنش نشان دهید؟
سازمانها در شیوهی فعالیت و رقابت کردن تنوعی باور نکردنی از خود نشان میدهند. برای مثال رستورانهای مختلف را در محل زندگی خود، در نظر بگیرید. هر کدام شیوهی منحصر به فردی برای جذب مشتریان دارد. بعضیها سریع و با توجه به آخرین روندها و تغییرات ذائقهی مشتریان غذاهایشان را تغییر میدهند، در حالیکه برخی دیگر سالهای سال غذاهای یکسانی ارائه میدهند.
هیچکدام از این رویکردها لزوما خوب یا بد نیستند، هر رستوران ممکن است با انجام کارهای متفاوتی، به موفقیت دست یابد. به طور مشابه ممکن است سازمان شما هر فصل یک محصول جدید معرفی کند یا اینکه ممکن است شما تمام مهندسانتان را بر روی یک محصول بسیار موفق (با فروش بالا و رشد خوب بازار) متمرکز کنید. اما چیزی که اهمیت دارد این است که، استراتژی رقابتی شما، باید با ساختار سازمان شما هماهنگ باشد.
ریموند مایلز (Raymond Miles) و چارلز اسنو (Charles Snow) رابطهی بین ساختار و استراتژی را مطالعه کردهاند. در سال ۱۹۷۸ آنها کتاب «Organizational Strategy, structure and Process» را که چهار نوع سازمان را معرفی میکند، منتشر کردند. این چهار نوع عبارتند از: مدافعان، آیندهنگران، تحلیلگران و منفعلان؛ که در مجموع به ما نشان میدهند که سازمانهای مختلف چگونه رقابت میکنند.
زمانی که فهمیدید کدام استراتژی برای سازمان شما مناسب است، گونهشناسی مایلز و اسنو از طریق پاسخ گفتن به سه پرسش کلیدی زیر، راه مناسبی برای بهبود جایگاه سازمان شما در صنعت، پیشنهاد میدهد:
- چه نوع استراتژی وظیفهای را باید دنبال کنید؟
- چه ساختاری را باید انتخاب کنید؟
- چگونه باید تصمیمات استراتژیک بگیرید؟
نظریهی مایلز و اسنو با طیف گستردهای از مطالعات مدیریتی حمایت میشود و در زمینهی مدیریت استراتژیک تبدیل به مفهوم بسیار مفیدی شده است.
چهار نوع سازمان استراتژیک
مایلز و اسنو سازمانها را با توجه به میزان و نوع تغییر در محصولات و بازار هر یک، دستهبندی مینمایند. انواع مختلف سازمانهایی که آنها مشخص کردهاند، در زیر آمده است:
مدافعان
این سازمانها با تولید محدود محصولات و هدایت آنها به بخش محدودی از بازار بالقوهی کلی، به دنبال پایداری هستند. این سازمانها تمایل دارند که توسعه و روندی را که در بیرون از حوزهی تعریف شدهی سازمان اتفاق میافتد، نادیده بگیرند و سعی میکنند تا با نفوذ به درون بازار رشد کنند.
سازمانهای مدافع به شدت تلاش میکنند که مانع ورود شرکتهای دیگر به درون این محدودهی مخصوص یا کوچکشان شوند. آنها وقت خود را صرف آزمودن محیط یا برنامهریزی برای ایجاد تغییر نمیکنند. در عوض از برنامهریزی بلندمدت برای بهبود کارایی و کاهش هزینهها استفاده میکنند. تدابیری مانند قیمتگذاری رقابتی، یکپارچهسازی عمودی برای کنترل هزینهها و تولید محصولات برتر، در این سازمانها به کار گرفته میشود.
عوامل سازمانیِ حامی این استراتژی عبارتند از:
- کنترل متمرکز تصمیمات استراتژیک.
- سلسله مراتب رسمی.
- تفکیک افقی (تعدد افراد متخصص در زمینههای جزئیتر)
مدافعان در کسبوکارهای پایدار، که در آنها برای کسب موفقیت، ضرورتی برای تغییر وجود ندارد، عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. تولیدکنندگان کالاهای گرانقیمت، مانند خودروسازی رولز-رویس (Rolls-Royce) یا برند لوکس ساعت رولکس (Rolex) ، مثالی از سازمانهایی هستند که از محدودهی فعلی خود دفاع میکنند و به دنبال خدمترسانی به بازارهای مختلف نیستند.
آیندهنگران
در سوی دیگر این طیف، آیندهنگران قرار دارند که به تغییرات به خوبی پاسخ میدهند. نقطهی قوت آنها در پیدا کردن و بهره بردن از محصولات جدید و فرصتهای بازار است. برای بسیاری از این شرکتها، نوآوری درست به اندازهی سودآوری اهمیت دارد. یک مثال خوب از سازمان آیندهنگر بسیار موفق، شرکت فناوری ۳M است.
موفقیت سازمانهای آیندهنگر، به بهبود و حفظ توانایی در رصد کردن طیف گستردهای از شرایط محیطی و روندها و اتفاقات، بستگی دارد. آنها در نهایت به طیف گستردهای از محصولات و خدمات میرسند و همواره تلاش میکنند تا نیازهای مشتریان را برآورده کنند.
آیندهنگران نیاز به انعطافپذیری بالایی دارند و ساختار سازمانی آنها معمولا از عوامل زیر استفاده میکند:
- کنترل غیرمتمرکز تصمیمات استراتژیک.
- رسمیسازی کم (تعدد افراد با ساختار معامله گر برنده تخصصهای عمومیتر).
- ساختار مسطح (لایههای مدیریتی کم).
آیندهنگران ممکن است ناکارآمد به نظر برسند، چرا که مدام در حال تغییر هستند. اما موفقیت آنها با کارایی اندازهگیری نمیشود، بلکه با توانایی آنها در منعطف بودن و پاسخگویی به نیازهای فردای بازار تعیین میشود.
تحلیلگران
این نوع سازمانها تلاش میکنند تا از نقاط قوت مدافعان و آیندهنگران برخوردار باشند. تحلیلگران به دنبال راههایی برای بیشینه کردن فرصتها و در عین حال کاهش مخاطراتشان هستند. آنها اولین کسانی نخواهند بود که وارد یک بازار جدید میشوند؛ بلکه صبر میکنند تا یکی از آیندهنگران ثابت کند که این بازار میتواند سودده باشد.
تحلیلگران با تقلید و کپی کردن زندگی میکنند، یعنی استفاده از ایدههای موفق آیندهنگران. تولیدکنندههای پوشاکی که طرحهای طراحان مد را کپی میکنند مثال بسیار خوبی از این نوع سازمانها هستند. آنها از رقبای کوچکتر و خلاقتر که محصولاتی عالی تولید میکنند، پیروی میکنند. از آنجا که با سرعت کمتری تغییر میکنند، فرصتی کافی برای بهبود کارایی در پایداری محصولات و محدودهی بازار دارند.
سازمانهای تحلیلگر برای پوشش دادن انعطافپذیری و پایداری به این عوامل نیاز دارند:
- استانداردسازی و روتینسازی زیاد برای کنترل هزینهها.
- کنترل نسبتا متمرکز برای تصمیمات استراتژیک- برای محصولات/محدودهی بازار پایدار، سختتر و برای محصولات/محدوده بازارهای جدید نرمتر.
- ساختاری که امکان همکاری بین بخشهای مختلف را فراهم کند.
تحلیلگرها مجبورند برای دستیابی به ساختاری که بین پایداری و پویایی در عملکرد تعادل برقرار کند، دست به مصالحه بزنند. اگر محیط بیرونی به طور چشمگیری دچار تغییر شود، لازم است که در یکی از بخشها تغییر ایجاد شود، اما یک تحلیلگر نمیتواند سریع تغییر کند.
منفعلان
این نوع از سازمانها استراتژی، طراحی یا ساختار مشخصی ندارند. زمانی که یکی از سه استراتژی بالا به شکلی ناکارآمد دنبال شود، منفعلا به طور ذاتی ناپایدارترین و متناقضترین الگوی موجود را بروز میدهند.
منفعلان به تغییرات محیطی به طور ضعیفی پاسخ میدهند، عملکرد آنها خوب نیست و نمیتوانند به برنامههای بلندمدت متعهد باشند. از آنجا که این سازمانها نمیتوانند تصمیم بگیرند که چگونه میخواهند جایگاه خود را مشخص کنند، خیلی ساده به اتفاقاتی که رخ میدهد واکنش نشان میدهند. این پاسخ نامناسب به محیط متغیر، آنها را وادار میکند که یا یکی از استراتژیهای دیگر را انتخاب کنند یا از کسبوکار خارج شوند.
ناتوانی در برقراری ارتباط واضح با یک استراتژی یا ناتوانی در شکلدهی درست یک استراتژی در گام اول، ریشههای اصلی سازمانهای منفعل هستند. همچنین تلاش برای جلوگیری از تغییر، با وجود تغییرات گسترده در بازار، ویژگی دیگر این سازمانهاست.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص ساختار سازمانی و ارتباط آن با استراتژی، مقالات ما را دربارهی طراحی سازمان، چارچوب ۷s مکنزی، استراتژیهای عموم پورتر و منحنی گرینر، مطالعه کنید.
اگرچه میلز و اسنو روی شرکتهای انتفاعی کار میکردند، اما میتوان آن را در بخشهای غیرانتفاعی نیز به کار برد. مسئلهی کلیدی این است که مدیریت، عدم قطعیت محیطی را چگونه ارزیابی و درک میکند.
پیوستگی محیط/استراتژی
استراتژی تدافعی، تحلیلگرانه و آیندهنگرانهی مایلز و اسنو، همگی رویکردهای خوبی هستند، به شرط اینکه در محیط مناسب به کار گرفته شوند. اما استراتژی منفعلانه، کمابیش محکوم به شکست است، چرا که متکی به محیطی است که دچار تغییر نشود و این واقعبینانه نیست.
هرچه مدیریت سازمان عدم قطعیت و تغییر بیشتری را پیشبینی کند، استراتژی باید انعطافپذیری بیشتری داشته باشد. با حرکت استراتژیها به سمت انعطافپذیری بیشتر، ساختار سازمان باید به گونهای تغییر کند که با استراتژی سازگار باشد.
شکل زیر به طور کلی نشان میدهد که با توجه به عدم قطعیت محیط، کدام استراتژی مناسبتر است. توجه داشته باشید که با توجه به نامناسب بودن استراتژی منفعلان برای مقابله با تغییر، این گروه را حذف کردهایم.
اسکالپینگ چیست و بهترین استراتژی آن کدام است؟
شناخت استراتژی ها به شما کمک می کند تصمیمات بهتری بگیرید و سودهای بیشتر و ضررهای کمتری در معاملات خود داشته باشید. هرچند استراتژی ها و شاخص ها به طور قطعی گویای روند بازار نیستند، اما می توانند بسیار هدایت کننده و راهنما باشند. این راهنماها می توانند کمک کننده ی مبتدی ها و حرفه ای ها باشند و هر دو گروه می توانند از این آموزه ها نفع ببرند. در این مقاله با استراتژی اسکالپینگ آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید و بر دانش خود در زمینه ی تریدینگ بیفزایید.
فهرست عناوین مقاله :
اسکالپینگ چیست؟
اسکالپینگ یکی از استراتژی های تریدینگ است که به وسیله ی آن تریدرها از انجام معاملات هنگام تغییرات کوچک در قیمت ارز و جفت ارزها در بازار، سود می برند. تریدرهایی که این استراتژی را به کار می گیرند، در یک روز، بین ده تا چند صد معامله در روز انجام می دهند و تمامی این معاملات طبق تغییرات اندک در قیمت است. آن ها باور دارند که مدیریت کردن سود و زیان در معاملات این چنینی ساده تر و قابل کنترل تر از معاملات با تغییرات بزرگ و قابل توجه است. معامله گرانی که از اسکالپینگ استفاده می کنند، اسکالپر نامیده می شوند. در صورتی که یک استراتژی خروج مطمئن به کار گرفته شود، این سودهای کوچک می توانند تبدیل به سودهای بزرگ تری شوند. در اسکالپینگ این نکات کلیدی را در نظر داشته باشید؛
- اسکالپینگ تکنیکی است که در آن معامله کنندگان از معاملاتی سود می برند که با تغییرات قیمت اندک انجام می شوند.
- برای انجام اسکالپینگ، اسکالپرها نیاز دارند بر شاخص های تکنیکال همچون نمودارهای شمعی ( کندل استیک ) و MACD تکیه کنند و از آن ها به طور گسترده استفاده کنند.
- سودهای اندک به دست آمده از معاملات متنوع و مختلف، در صورتی که یک خروج به موقع و مناسب صورت گیرد، می توانند بر روی هم جمع شده و ضرر را به حداقل ممکن رسانیده و سود را افزایش دهند.
اصل ابتدایی اسکالپینگ
اسکالپینگ در زمان هایی کوتاه و با تغییر قیمت هایی اندک و حتی گاهی نامحسوس صورت می گیرد. مثلا اسکالپر یک ارز یا جفت ارز را در زمانی کوتاه نگه می دارد و با افزایش قیمتی در حد چند سنت می فروشد یا با کاهش قیمتی در همان حد، خریداری می کند. زمان هولد کردن یک پوزیشن می تواند از چند ثانیه تا چند ساعت متغیر باشد ولی معمولا در همان چند دقیقه خریداری و فروخته می شود و سودی اندک نسیب تریدر می شود. اسکالپینگ معمولا پیش از بسته شدن جلسه ی تریدینگ انجام می شود.
ویژگی های اسکالپینگ
اسکالپینگ یک تکنیک سریع برای افرادی است که عکس العمل سریعی دارند. این استراتژی نیازمند زمان بندی دقیق و اجرای به موقع و سریع است. اسکالپرها از کوتاه ترین زمان نگهداری یا هولدینگ تایم برای ماکسیمم سود بردن از معاملات استفاده می کنند. این کار نیازمند استفاده کردن از شاخص های کوتاه مدتی مثل کندل استیک با تایم فریم های یک دقیقه ای تا ۵ دقیقه ای است تا تغییرات اندک را در بازه های زمانی کوتاه بتوان بررسی کرد. معمولاً از شاخص های سریع و لحظه ای مانند واگرایی همگرایی تصادفی، میانگین متحرک (MACD) و شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده می شود. شاخص های نمودار قیمت مانند میانگین متحرک، نوارهای بولینگر و نقاط محوری به عنوان رفرنس برای سطوح حمایت و مقاومت در نظر گرفته می شوند. برای جلوگیری از نقض قانون الگو یا پترن تریدر روزانه (PDT)، ارزش حساب اسکالپر حداقل باید ۲۵۰۰۰ دلار باشد. این مرز برای انجام معاملات کوتاه مدت مورد نیاز است.
اسکالپرها در قیمت پایین ارز یا جفت ارز می خرند و در قیمت بالا می فروشند، آن ها همچنین در قیمت بالا می خرند و در قیمت بالاتر می فروشند. آن ها در قیمت بالا شورت می کنند و در قیمت پایین کاور می کنند و یا این که در قیمت پایین شورت می کنند و در قیمت پایین تر کاور می نمایند. تریدرهایی که از استراتژی اسکالپینگ استفاده می کنند، تمایل دارند پنجره ی زمانی فروش و سطح دو را بهبود بخشند و تصمیمات سریع بگیرند و آن ها را اجرا کنند. اسکالپینگ به طور مستقیم و شدیدا تحت تاثیر شاخص ها و نوسانات قیمت تکیه می کند و نیازمند آنالیز تکنیکال است. به دلیل استفاده ی زیاد از لوریج ها، این استراتژی یک تکنیک با ریسک بالا محسوب می شود. شما میتوانید برای آنالیز تکنیکال دقیق مقاله تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی را مطالعه کنید.
اسکالپرها ممکن است اشتباهاتی در معاملات و تریدهای خود مرتکب شوند. این اشتباهات می توانند شامل اجرای ضعیف معاملات، استراتژی ضعیف، متوقف نکردن ضررها، لوریج بیش از حد، ورودهای با تاخیر، خروج های با تاخیر و زیادی معامله کردن باشند. ساختار قیمت گذاری برای هر ارز یا جفت ارز، برای اسکالپرها بسیار مفید است. این برای افرادی که با تغییرات کوچک تر وارد و یا خارج می شوند اهمیت بیشتری پیدا می کنند.
یک مثال برای اسکالپینگ
تصور کنید که یک تریدر می خواهد سهام ABC را معامله کند و در این تریدینگ از استراتژی اسکالپینگ بهره ببرد. او سهم بزرگی از این مورد را (مثلا ۵۰۰۰۰ تا) خریداری می کند و با افزایش قیمت اندک مثلا ۰.۰۵ دلار می فروشد. در نهایت و در انتهای روز، با وجود این که با افزایش قیمت اندکی این خرید و فروش انجام شده است، سود زیادی برای اسکالپر به ارمغان آمده است، زیرا به طور عمده و در اندازه ی بزرگ معامله انجام شده است.
خصوصیات روحی و شرایط روانی مورد نیاز برای اسکالپینگ
اسکالپرها باید منظم و دقیق باشند و نظم معامله های خود را شدیدا رعایت کنند. هر تصمیمی که نهایتا گرفته می شود باید با قطعیت و اطمینان باشد. در عین حال، یک اسکالپر باید به غایت انعطاف پذیر باشد و در صورت شکست یک معامله و مواجهه با شرایطی که برای او رضایت بخش نیست، باید سریعا تصمیم گیری کند و با کنترل شرایط، از ضرر و زیان بیشتر جلوگیری کند.
اسکالپینگ چگونه عمل می کند؟ توضیح این استراتژی به زبان ساده تر!
اسکالپینگ همواره این فرض را در نظر می گیرد که بیشتر سهم ها در بازار مرحله ی اول حرکت و تغییر را تکمیل می کنند (منظور این است که حرکت ابتدایی صعودی دارند). اما این که چه زمانی و در کجا این اتفاق می افتد، مشخص نیست. بعد از این حرکت ابتدایی، بعضی از آن ها رشدشان متوقف می شود و برخی به رشد کردن و بالا رفتن ادامه می دهند.
یک اسکالپر، کمترین سود ممکن را از یک معامله مطالبه می کند. این خواسته معمولا مخالف تصور عامه پسندانه ی “به دنبال سود بیشتر بودن” می باشد که معمولا به دنبال بیشتر کردن سایز تریدهای پیروزمندانه و افزایش سود می باشد. این استراتژی در واقع با افزایش تعداد برنده ها و فداکردن اندازه ی بردها به بار می نشیند. به زبان ساده تر، تعداد موفقیت های شما را زیاد می کند اما این موفقیت ها، موفقیت هایی کوچک می باشند.
معمولا تریدرها با افزایش بازه ی معاملات خود و تایم فریم های طولانی تر، نیمی یا کم تر از نیمی از معاملاتشان مثبت خواهد بود و این موفقیت ها بزرگ تر از شکست ها هستند. اما یک اسکالپر موفق، نسبت بسیار بالاتری از معاملات برنده نسبت به معاملات از دست رفته خواهد داشت، در حالی که سود را تقریبا برابر یا کمی بیشتر از ضرر نگه می دارد.
سودهای کوچک روی هم جمع خواهند شد!
اسکالپینگ یکسری نوید به شما می دهد که عبارتند از؛
- مواجهه ی کوتاه تر، ریسک را کاهش می دهد. هنگامی که شما در زمان کوتاه تری در بازار هستید، احتمال وارد شدن به یک سقوط و شکست وحشتناک کمتری را تجربه خواهید کرد.
- تغییرات کوچک، ساده تر به وقوع خواهند پیوست. تفاوت بزرگ تری در عرضه و تقاضا باید باشد تا تغییرات واضح تری در قیمت مشاهده شود. به عنوان مثال احتمال این که قیمت ها ۰.۰۱ دلار تغییر کنند بسیار محتمل تر از این است که ۱ دلار تغییر قیمت داشته باشند.
- تغییرات کوچک نسبت به تغییرات بزرگ معمول تر هستند. حتی در بازارهای آرام و بدون تغییر نیز، تغییرات اندک قابل مشاهده هستند.
اسکالپینگ می تواند به عنوان استراتژی اصلی و یا استراتژی مکمل برای تریدر کاربرد داشته باشد.
اسپرد در اسکالپینک یا استراتژی عادی تریدینگ؟
وقتی یک اسکالپر معامله می کند، می خواهد از تغییر در اسپرد خرید و فروش (شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش)، سود ببرد. این در واقع تفاوت در قیمتی است که یک بروکر از اسکالپر خریداری می کند و (قیمت خرید) و قیمتی است که بروکر به اسکالپر می فروشد (قیمت فروش). بنابراین اسکالپر به دنبال شکاف های باریک تر در قیمت است. یک اختلاف کوچک هم برای او کافی است.
اما در شرایط عادی تریدینگ معمولا پیوسته صورت می گیرد و می تواند یک سود ثابت را به بار بیاورد. این بدان دلیل است که اسپرد خرید و فروش معمولا ثابت است (سوپلای و دیماند متعادل است).
به کارگیری اسکالپینگ در تریدینگ توسط معامله کنندگان
از این تکنیک می توان به اشکال متفاوتی در استایل و نحوه ی معامله کردن استفاده کرد که در ادامه با هر دو مورد آن آشنا خواهیم شد.
به کارگیری اسکالپینگ به عنوان استراتژی اصلی در تریدینگ
یک اسکالپر واقعی و اصیل، تعدادی معامله در هر روز انجام می دهد، این تعداد می تواند حول چند صد معامله بچرخد. اسکالپر اغلب تیک و یا نمودارهای یک دقیقه ای را بهینه می کند و در تایم فریم های کوتاه تغییرات را به دقت زیر نظر می گیرد. وجود سیستم های حمایت کننده همچون سطح ۲ و DAT برای چنین معاملاتی ضروری است. اجرای خودکار و فوری سفارشات برای اسکالپر از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، بنابراین یک بروکر با دسترسی مستقیم روشی است که معمولا بهتر عمل می کند و ترجیح داده می شود.
به کارگیری اسکالپینگ به عنوان استراتژی تکمیلی در تریدینگ
تریدرهایی که از تایم فریم های طولانی تر استفاده می کنند، می توانند از اسکالپینگ به عنوان روشی کمک کننده و تکمیلی استفاده کنند. مشخص ترین زمان استفاده از آن وقتی است که بازار متزلزل است یا در محدوده محدودی بسته شده است. وقتی که در بازه ی زمانی بلندتر، هیچ ترند و تغییری مشاهده نمی شود، کوتاه کردن تایم فریم می تواند تغییرات را واضح تر نشان دهد و موقعیت را برای یک اسکالپ مهیا سازد.
موقعیت دیگری که می توان از اسکالپینگ در تایم فریم های بلند مدت تر استفاده کرد، در مضمونی با عنوان “چتر” است. این رویکرد به تریدرها اجازه می دهد تا پایه ی هزینه ی خود را افزایش داده و سود خود را به حداکثر برسانند. تریدهای چتر با شرایط زیر انجام می شوند؛
- تریدر یک پوزیشن را برای معاملات با تایم فریم بالاتر آغاز می کند.
- هنگامی که ترید اصلی در حال رشد است، تریدر ست آپ های جدیدی را شناسایی می کند و بر مبنای اصول و قواعد اسکالپینگ، ورود و خروج هایی در جهت ترید اصلی اعمال می کند.
راهکارهایی برای اسکالپرهای تازه کار
با وجودی که مانعی برای تریدینگ وجود ندارد، افراد بیشتری در حال انجام معاملات روزانه و به کارگیری استراتژی هایی همچون اسکالپینگ هستند و این تعداد رو به افزایش است. تازه کارها باید به دقت بررسی کنند که اسکالپینگ مناسب شخصیت آن ها و استایل معامله کردن آن ها می باشد یا نه، زیرا این استراتژی نیازمند نظم خاصی است. تریدرها باید سریع تصمیم گیری کنند، دائما تغییرات را پایش کنند و موقعیت مناسب را تشخیص دهند. افرادی که صبور نیستند و با سودهای کم هم احساس رضایت می کنند برای این استراتژی گزینه ی مناسبی هستند. در عین حال به موارد زیر توجه کنید و سعی کنید آن ها را به کار گیرید؛
- باید به طور کارآمد اوردر گذاری کنید. اورد با تاخیر و یا نامناسب نباشد.
- باید دائما کاست یا هزینه را در ذهن داشته باشید.
- بهتر است در آغاز، یک طرف بازار را داشته باشید، معمولا تازه کارها با خرید احساس بهتری دارند. سعی کنید در همین طرف بازار تجربه و اعتماد به نفس کسب کنید و سپس وارد بازار دو طرفه شوید.
- باید پیوسته دیتاها را آنالیز کنید و خود را مجهز به شاخص ها نمایید تا در رقابت معاملات روزانه از دیگران عقب نمانید و مرتکب اشتباه نشوید.
برای مطالعه بیشتر مقاله استراتژی معاملاتی ترید اسکالپ چیست؟ را پیشنهاد میکنیم.
در این مقاله سعی کردیم با معرفی اسکالپینگ به معاملهگران تازه کار و تریدرهای روزانه کمک کنیم استراتژی مناسبی برای درآمدزایی در بازار مالی داشته باشند. همانطور که گفته شد، اسکالپینگ به معاملهگران کمک میکند تا از حداقل نوسانات و تغییرات قیمتی روی نمودار بازار مالی سودآوری داشته باشند. به کمک اسکالپینگ میتوان روزانه چندین نوع معامله کوچک و متنوع انجام داد.
با توجه به اینکه لحظه به وجود آمدن نوسانات یا تغییرات بسیار سریع است، اسکالپرهایی که از این استراتژی برای درآمدزایی استفاده میکنند، باید عکس العمل سریعی به تغییرات و واکنشهای روی نمودار داشته باشند. مهمترین ویژگی اسکالپرها داشتن نظم و دقت و قدرت تصمیم گیری در لحظات حساس است.
فرایند اسکالپینگ به حداقل سود خود راضی است و طمع برای به دست آوردن سود بیشتر ندارد. به همین دلیل با در نظر گرفتن حرکت اول معاملات به شکل صعودی، بهترین نقطه برای درآمدزایی را به معاملهگر نشان میدهد. اگر به دنبال روشی مطمئن و تاثیر گذار برای درآمدزایی روزانه و سودآوری لحظهای هستید، میتوانید از اسکالپینگ کمک بگیرید.
مدیریت ریسک و بررسی ساختار اجزای مالکیت، مدیریت و اندازه بانک ها بر مدیریت ریسک عملیاتی آنها
مشخصات کتاب مدیریت ریسک و بررسی ساختار اجزای مالکیت، مدیریت و اندازه بانک ها بر مدیریت ریسک عملیاتی آنها
دربارۀ کتاب مدیریت ریسک و بررسی ساختار اجزای مالکیت، مدیریت و اندازه بانک ها بر مدیریت ریسک عملیاتی آنها
در کتاب حاضر، استراتژي ارزشها و رفتار سازماني، اجزاي تشکيلدهنده مأموريت سازمان، راهکارهاي استراتژيک، اخلاق در سازمان و استراتژي سازماني، مزيت رقابت جهاني، مديريت ريسک در صنعت بانکداري و رويکرد مديريت ريسک عملياتي بهطور کامل تشريح شدهاند.
کتابهای مرتبط با کتاب مدیریت ریسک و بررسی ساختار اجزای مالکیت، مدیریت و اندازه بانک ها بر مدیریت ریسک عملیاتی آنها
پیروزی آگاهانه
ونچر دیلز
در مسیر پیروزی
هواداران دو آتشه
قانون 20/80
بازی نامحدود
زندگی با دور ریختنی های کمتر
تاریخ بانکداری اسلامی
یک گام جلوتر
چابکی برای همه
دارایی های دیجیتال
جادوی کسب و کار کوچک
تصمیم گیری در مدیریت ریسک
بازاریابی حسی
رهبر مشارکت جو
کارکنان مشتاق
جنگ پول ها
نکاتی برای رضایت بیشتر مشتریان
ایجاد انگیزه برای کارکنان
مدیریت بحران در حوادث و بلایا
- نهنگ
- دربارهٔ نهنگ
- قوانین و مقررات
- راهنمای خرید و ارسال
- پشتیبانی
-
تماس با نهنگ
تلفن: ۹۱۰۳۵۰۰۰-۰۲۱
ایمیل: [email protected]
روزهای کاری از ساعت ساختار معامله گر برنده ۹ صبح تا ۵ عصر
پاسخگوی تماس شما هستیم.
روانشناسی بورس و دامنه شناسایی زیان
روانشناسی بورس و شناخت رفتارهای معامله گران یکی از نکاتی است که هر سرمایه گذاری باید آن را به صورت کامل فرا گرفته و به صورت تجربی در معاملات خود استفاده کند. همه ما ممکنه در معاملاتی که انجام میدیم ضرر داشته باشیم و این یک موضوع عادی و طبیعیه. به عنوان مثال اینطور نیست که یه تریدر حرفه ای بیاد بگه من اصلا تو معاملاتم ضرر نداشتم و همیشه در این بازار موفق بودم یا اینکه پیش خودتون فکر کنید که یه معامله گر حرفه ای اصلا زیان نمیکنه و همه معاملاتش منجر به سود میشه. نه اصلا اینطور نیست و حتی بهترین معامله گرها هم ممکنه گاهی زیان کنن. تو بحث های قبل هم گفتیم که در نهایت، برآیند سود و زیان هست که تعیین میکنه شما چقدر در معاملاتتون حرفه ای هستید. یه معامله گر غیرحرفه ای دوره های سود و زیانش معمولا سینوسی هست یعنی گاهی اوقات سود میکنه و گاهی اوقات هم ضرر. نکته اصلی اینجاست که معامله گر غیرحرفه ای برنامه منظمی برای معاملاتش نداره و اگر گاهی معامله اشتباهی رو انجام داد به دنبال علتش نمیگرده تا یه چاره جویی برای کارش داشته باشه و همین عامل هم موجب ادامه دار بودن زیانش میشه.
در بحث های مربوط به مدیریت سرمایه گفتم که مهمترین اصل ما برای فعالیت در بازارهای مالی باید این باشه که اولا سرمایمون رو حفظ کنیم و ثانیا برای کسب سود تلاش کنیم. یعنی حفظ سرمایه رو تو اولویت اصلی کار خودمون قرار بدیم. . نکته ای که اینجا میخوام راجبش صحبت کنم اینه که شما به ازای درصدی که ضرر میکنید باید چند درصد سود کنید تا ضرر قبلی جبران بشه. من فرمولش رو اینجا مینویسم و چندتا مثال هم براش میزنم.
روانشناسی بازار بورس و جبران ضرر در هر معامله
در این فرمول n درصد ضرر سرمایه گذار در یک معامله هست. به عنوان مثال اگر شما در معامله ای 15 درصد ضرر کنید باید تقریبا 18 درصد سود کنید تا به اصل سرمایه برسید. اگر 20 درصد در معامله ای ضرر کنید باید 25 درصد سود کنید تا به اصل سرمایه برسید و اگر در یک معامله ای حد ضرر نداشتید و وارد باتلاق ضرر 50 درصدی شدید باید 100 درصد سود کنید تا به اصل پولتون برسید و این با افزایش زیان به مراتب بیشتر میشه.
جدای از حالت محاسبه ای جبران شکست، این قضیه یه نکته خوبی رو هم به ما گوشزد میکنه و اینه که در هر سرمایه گذاری باید حتما یه حد ضرری رو برای خودمون تعیین کنیم و به امید اینکه قیمت افزایش پیدا میکنه معاملاتمون رو باز نزاریم. به اصطلاح هر جا جلوی ضرر گرفته بشه خودش یه سوده و به این اصل باید در سرمایه گذاری توجه کنیم چون در صورت توجه کردن به این موضوع؛ با حساسیت بیشتری معامله میکنیم و معامله با حساسیت بالا در معاملات یعنی اینکه در هنگام خرید سهام یک شرکت همه موضوعات مربوط به آن سهم در معاملات را رعایت میکنیم و پس از بررسی بنیادی و تکنیکالی سهم به لحاظ روانشناسی بورس و رفتارشناسی نیز سهم را مورد بررسی قرار می دهیم و در نتیجه معاملات ما به نتیجه بهتری ختم می شود.
كتاب روانشناسي معاملات در بورس و فاركس
يكي از كتاب هاي مفيد در خصوص روانشناسي معاملات در بورس و فاركس كتاب معامله گر منظم اثر مارك داگلاس و کتاب جادوگران بازار نوین نوشته جک شواگر مي باشد كه به عنوان يك كتاب مرجع در حوزه روانشناسي بورس و ساير بازارهاي مالي مي باشد و به همه سرمايه گذاران پيشنهاد مي شود كه حداقل يك بار اين كتاب را مطالعه كنند. با مطالعه اين كتاب به اين نتيجه مي رسيد كه بازارهاي مالي دائما در حال حركت مي باشند و داراي ساختار درستي نيستند و تنها اين سرمايه گذار است كه بايد با برنامه ريزي درست ساختار معامله گر برنده و منظم و پذيرش مسئوليت خود در معاملات، بتواند مديريت سرمايه را به درستي اجرا كند و در معاملات خود موفق باشد.
مارك داگلاس در كتاب معامله گر منظم در خصوص روانشناسي معاملات در بورس مي گويد ” چندين عامل رواني وجود دارد كه در قدرت شما براي ارزيابي دقيق پتانسیل جهت حركت بازار تاثير دارد. يكي از آنها اين است كه خودتان را از اين تصور كه هر معامله پتانسیل تحقق بخشيدن به همه روياهاي شما را دارد رها كنيد. حداقل اين توهم مانع عمده اي در يادگيري شما از نحوه حركات بازار خواهد شد . در غير اين صورت اگر شما به طور مداوم اطلاعات بازار ساختار معامله گر برنده را براي تاييد اين باور فيلتر كنيد، ديگر نگران رسيدن به اهداف خود نباشيد چرا كه احتمالا پولي كه با آن معامله كنيد باقي نمي ماند.
تاثیرات پول بادآورده در معامله کردن
دانش روانشناسی در حوزه بازارهای مالی بسیار گسترده است و شناخت موضوعات مربوط هم نیاز به کسب دانش و تجربه فراوانی دارد و صرفا مربوط به یک بحث آموزشی نمی شود. جنبه های روانشناسی اثرات زیادی بر زندگی سرمایه گذار دارد و بعضا در تصمیم گیریهای فرد هم تاثیر گذار است. گاهی حس غرور میدهد و گاهی حس شکست و همین حس ها منجر به اتفاقات زیادی در سرمایه گذار می شود. به عنوان مثال فرض کنید اخر هفته به مرکز تفریحی و به سراغ یک بازار شرطی رفته اید. شروع به بازی میکنید. در اولین بازی یک میلیون تومان می بازید. حس شما بعد از اولین باخت چیست؟ خب با ریسک کمتری شروع به بازی میکنید و به دنبال جبران آن یک میلیون تومان هستید اما اگر در همان ابتدای بازی برنده شوید بی شک ریسک بیشتری را متحمل می شوید و اعتماد به نفستان که البته کاذب است بالا می رود و با ریسک بالا به سادگی پولتان را از دست می دهید. یعنی پولی را که به سادگی بدست آورده اید به سادگی و با افزایش ریسک از دست داده اید. این اثر پول بادآورده می باشد که مستقیما به روانشناسی مربوط است.
آموزش روانشناسي بورس : چگونه روانشناسي بورس را ياد بگيريم
آموزش روانشناسي بورس و شناخت رفتار معامله گران در بازار بورس يكي از مهم ترين نكاتي مي باشد كه هر سرمايه گذاري بايد در بدو ورود به بازار سرمايه ان را بياموزد. يك بخش از روانشناسي بورس و معاملات جنبه فردي دارد كه سرمايه گذار بايد به مرور زمان و با گسب تجربه در بازار آن را بياموزد ولي برخي از تكنيك هاي معاملاتي در بورس در جهت شناسايي رفتار سرمايه گذاران وجود دارد كه تحت عنوان مباحث تابلو خواني و بازار خواني در بورس مطرح مي باشد و هر سرمايه گذاري قادر به مطالعه در اين حوزه و يادگيري آن مي باشد تا بتواند با درك درست رفتار خود و بازار معاملات موفقي داشته باشد. در کتاب سهام نخرید مگر با شناخت رفتار و روانشناسی بازار در دو فصل مباحث مربوط به روانشناسی بورس مورد بررسی قرار گرفته است. از طرفی اگر قصد یادگیری مباحث مربوط به آموزش تابلو خوانی در بورس تهران را به صورت کامل دارید میتوانید سری مقالات مربوط به بخش تابلو خوانی در سایت را به صورت کامل مطالعه کنید تا به مباحث پیشرفته تابلو خوانی هم تسلط کافی پیدا کنید.
برگشتن ورق جنگ و حمله به زیرساختهای اوکراین: انتقام بددلانه مسکو
به گزارش اکوایران، در شرایطی که در روزهای اخیر ارتش اوکراین موفق به بازپس گیری بخش قابل توجهی از سرزمینهای اشغال شده توسط ارتش کرملین شده، نیروهای روسی در اقدامی انتقامجویانه تاسیسات زیرساختی اوکراین را هدف قرار داده که موجب قطع برق گسترده در مناطق شرقی اوکراین شده اند. برگشتن ورق جنگ و حمله به زیرساختهای اوکراین بنا بر گزارش خبرگزاری رویترز، درحالی که نیروهای اوکراینی همچنان مشغول پیشروی به سمت جنوب و شرق شهر خارکیف هستتند، مقامات اوکراینی نیروهای درحال عقب نشینی روسی را متهم کردند که زیرساختهای غیرنظامی اوکراین را بمباران کردهاند -از جمله یک نیروگاه برق در خارکیف. به گفته مقامات اوکراینی حمله به این نیروگاه منجر به قطع برق گسترده شده است. حملات روسیه منجر به قطع کامل برق در خارکیف و دونتسک و همچنین بخشهای دیگری از اوکراین شدهاست. با این حال، معاون دفتر ریاست جمهوری اوکراین عکس یک نیروگاه برق را در حال آتشسوزی را منتشر کرده اماّ گفته که برق در بعضی مناطق وصل شدهاست. شهردار خارکیف هم گفته که حمله به زیرساختها یک انتقام بددلانه به خاطر پیروزیهای سربازان اوکراین در خط مقدم است. ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین نیز در توئیتر خود نوشت: «آب و برق مردم قطع میکنند چون توانایی جنگیدن ندارند». مسکو حمله تعمدی به اهداف غیر نظامی را رد میکند. زلنسکی میگوید حملات اخیر میتواند به معنی برگشتن ورق این جنگ شش ماهه باشد. او همچنین گفته اگر تسلیحات قویتری برای آنها فراهم شود میتوانند این پیشرویها را در زمستان ادامه دهند. بازپسگیری 3000 کیلومتر مربع از زمینهای اشغالشده طی بدترین شکست مسکو از زمان عقبنشینی از اطراف کییف، هزاران سرباز روسی پس از جا گذاشتن حجم زیادی اسلحه و مهمات از شهر ایزیوم -پایانه لجستیکی روسیه در شرق اوکراین- گریختند. فرمانده ارشد ارتش اوکراین، ژنرال والری زالوژنی،گفته که ارتش بیش از 3000 کیلومتر مربع از خاک اشغال شده را پس گرفته است. مسکو دربارهی شکست یا اینکه دقیقاً چه اتفاقی در شمال شرق افتاده تاکنون سکوت در پیش گرفته است. این موضوع باعث عصبانیت شدید در بین ملیگراهای موافق جنگ روسی شده است. انتقام بددلانه توفیقات اوکراین از نظر سیاسی اهمیّت زیادی دارند چراکه زلنسکی به دنبال آن است که اروپا را به طور متحد پشت خود نگهدارد تا از او پشتیبانی ساختار معامله گر برنده مالی و تسلیحاتی کنند. این درحالیاست بحران قیمت انرژی،بخاطر محدودیتها بر گاز روسیه، بر مصرف کنندگان اروپایی سایه انداخته است. امروز نیز پس از اعلام قطعیهای برق نیروهای اوکراینی کنترل بخشهای دیگری از مناطق اطراف شهر ایزیوم را که روسها پس از سقوط این شهر ترک کرده بودند در دست گرفتند. پس از آنکه اوکراینیها عملیات گستردهای را نیز در جنوب این کشور آغاز کردند، وزارت دفاع بریتانیا گفته که ظاهراً روسها در جنوب نیز برای تامین تجهیزات خود با مشکل مواجهاند. آنها همچنین اعلام کرده اند که: احتمالا روسها مجبور شوند دست به اقدامات دفاعی اضطراری بزنند چراکه طرح کلی عملیات آنها با مشکل مواجه شدهاست.
دیدگاه شما