کاربرد ارزش مفهومی


ارزش خالص دارایی (NAV)

وقتی وارد مبحث حسابداری و مالی شرکت‌ها می‌شویم با مفاهیم متفاوتی روبه‌رو خواهیم شد که در شرکت‌های بورسی یکی از نمونه‌های آن NAV است. NAV چیست و چه کاربردی دارد؟ N AV یعنی ارزش خالص دارایی که در زبان ا نگلیسی به عبارت N et Asset Value شهرت دارد.

برای ارزش‌گذاری سهام شرکت‌های سرمایه‌گذاری، هلدینگ ‌ها و برخی شرکت‌های دیگر می‌توان از NAV استفاده کرد. اما سوال اصلی این است که دقیقا NAV چیست و چگونه در تحلیل بنیادی به دست می‌آید؟

NAV عبارت است از ارزش خالص دارایی‌های یک شرکت یا به عبارت دیگر، ارزش کل دارایی‌های شرکت پس از کسر بدهی‌ها.

ارزش خالص دارایی یا NAV چیست؟

محاسبه NAV در مورد شرکت‌های سرمایه‌گذاری مناسب‌ترین روش جهت ارزش‌گذاری سهام است.

از نظر حسابداری، کشف NAV آسان است، زیرا به لحاظ حسابداری حقوق صاحبان سهام معادل ارزش خالص دارایی‌های یک شرکت است.

اما مساله اصلی این است که در‌ برآورد تحلیلی NAV، این رقم نمی‌تواند انعکاس مناسبی از خالص ارزش دارایی‌های شرکت ارائه دهد که علت آن نیز به برخی محدودیت‌های ترازنامه باز می‌گردد. پس نقشNAV چیست؟

در واقع در ترازنامه شرکت‌های سرمایه‌گذاری، ارزش دارایی‌ها به بهای تمام شده گزارش می‌شوند، در حالی که بین ارزش روز این دارایی‌ها و مبلغ دفتری آن‌ها تفاوت وجود دارد.

عموما این تفاوت بین بهای تمام‌شده تاریخی و ارزش‌ جاری دارایی‌ها بسیار زیاد بوده و باعث لطمه به سودمندی اطلاعات مربوط به دارایی‌ها در ترازنامه می‌شود.

بنابراین، جهت محاسبه دقیق ارزش خالص دارایی‌ها در شرکت‌های سرمایه‌گذاری لازم است که ارزش روز سرمایه‌گذاری‌های انجام شده توسط این شرکت‌ها کشف شود و سپس این رقم را با بهای تمام شده مندرج در ترازنامه مقایسه کرد و در صورتی که ارزش بازار بیشتر از بهای تمام شده باشد، ‌این «مازاد ارزش نسبت به بهای تمام شده» باید در محاسبه خالص ارزش دارایی‌ها در نظر گرفته شود، زیرا در حقیقت این مازاد ارزش، به هنگام ارائه اطلاعات در بخش دارایی‌ها در ترازنامه پنهان مانده است.

بنابراین، برآورد ارزش خالص دارایی‌های یک شرکت عبارت از مجموع حقوق صاحبان سهام و مازاد ارزش سرمایه‌گذاری ‌ها نسبت به بهای تمام شده است.

اما در بورس اهمیت ارزش خالص دارایی چیست؟ ر وشن است برآورد NAV در زمانی که کلیه سرمایه‌گذاری‌ها در سهام بورسی صورت گرفته باشد آسان است، اما پیچیدگی‌ زمانی به وجود می‌آید که شرکت، سرمایه‌گذاری‌هایی در شرکت‌های خارج از بورس داشته باشد.

از آنجا که بازاری برای کشف ارزش‌ جاری سرمایه‌گذاری‌ها در شرکت‌های غیربورسی وجود ندارد، تحلیلگر باید ارزش این سرمایه‌گذاری‌ها را بر اساس اطلاعات مختلف برآورد نماید.

مهم‌ترین مشکلات ارزیابی و محاسبه nav چیست؟

در کل باید توجه داشت که برآورد NAV برای شرکت‌های سرمایه‌گذاری فعال در بازار سهام ایران با مشکلاتی مواجه است.

یکی از این مشکلات این است که غالب شرکت‌های سرمایه‌گذاری در بازار سهام ایران، فعالیتی ترکیبی دارند یعنی علاوه بر مدیریت سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار اقدام به کنترل و مدیریت دیگر شرکت‌ها نیز می‌نمایند که این عملیات هلدینگی موجب پیچیدگی و ابهام در محاسبه NAV هر سهم می‌شود.

مشکل دیگر همانطور که مطرح شد، به سبد سهام غیربورسی این شرکت‌ها بر می‌گردد.

فقدان اطلاعات لازم در مورد شرکت‌های غیربورسی به خصوص گزارش EPS آنها و نوع فعالیت چنین شرکت‌هایی در برخی موارد به پیچیدگی محاسبات دامن می‌زند. در صورت غلبه بر این مشکلات به نظر می‌رسد برآورد NAV شرکت‌های سرمایه‌گذاری در بازار سهام ایران، بهترین ابزار برای ارزش‌گذاری باشد.

حسابداری NAV چیست؟

ارزش خالص دارایی‌ها یا NAV یک شرکت سرمایه‌گذاری با ویژگی‌های یک صندوق سرمایه‌گذاری مشترک ، حاصل تفاوت کل دارایی‌ها منهای کل بدهی‌های آن است.

در ارزشیابی شرکت‌ها، NAV را از طریق تفاوت ارزش دفتری دارایی‌ها و بدهی‌ها محاسبه می‌کنند و در صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک،NAV را از طریق کسر بدهی صندوق از ارزش روز کل پرتفوی به دست می‌آورند. توجه تحلیلگران مالی غالباً به محاسبه نوع دوم NAV است زیرا از این طریق سهام شرکت مربوطه قیمت‌گذاری می‌شود.

به عنوان مثال اگر ارزش بازار سرمایه‌گذاری‌ها و سایر دارایی‌های یک شرکت سرمایه‌گذاری 2000 میلیارد ریال قیمت داشته باشد و بدهی‌های آن 1200 میلیارد ریال باشد، در این تاریخ NAV این شرکت سرمایه‌گذاری 800 میلیارد ریال خواهد بود.

چون دارایی‌ها و بدهی‌های یک شرکت سرمایه‌گذاری به طور روزانه تغییر می‌کند، NAV آن نیز روزانه باید محاسبه مجدد شود. به همین دلیل در کشورهای دیگر عموماً صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک (شرکت سرمایه‌گذاری با سرمایه متغیر) و «یونیت ‌تراست» NAV خود را حداقل یک بار در روز و پس از خاتمه معاملات بورس محاسبه و در روزنامه‌ها گزارش می‌کنند.

نحوه محاسبه هر سهم در NAV چگونه است؟

شرکت‌های سرمایه‌گذاری مذکور NAV هر سهم خود را از طریق تقسیم NAV به تعداد سهام جاری خود محاسبه می‌نمایند.

به‌عنوان نمونه در مثال فوق اگر تعداد سهام جاری شرکت 400 میلیون سهم باشد NAV هر سهم 2000 ریال محاسبه خواهد شد. با منطق پیش گفته، NAV هر سهم نیز باید روزانه محاسبه شود. بایست توجه داشت که تعداد سهام جاری چنین شرکت‌هایی نیز غالباً روزانه تغییر می‌کند. چون سهام شرکت‌های سرمایه‌گذاری با ویژگی صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک یا یونیت‌تراست در هر زمان قابل بازخرید است.

تفاوت بین سهام و nav چیست؟

سهام یک شرکت براساس دارایی‌های نامشهود آن محاسبه می‌شود که حتی گزینه‌هایی مانند حق ثبت اختراع شرکت نیز در آن دخیل است. اما در مورد NAV این‌ گونه نیست. این شاخص فقط براساس دارایی‌های مشهود برآورد می‌شود.

کاربرد هر سهم در NAV چیست؟

مهم‌ترین نکته آنست که قیمت سهام صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و یونیت‌تراست مبتنی بر NAV هر سهم آنهاست. به عبارت دیگر قیمتی که سرمایه‌گذاران برای خرید سهام شرکت‌های مذکور می‌پردازند برآوردی از NAV هر سهم به‌علاوه حق‌الزحمه صندوق است. همچنین قیمتی که سرمایه‌گذاران در فروش هر سهم این گونه شرکت‌ها دریافت می‌نمایند معادل برآوردی از NAV هر سهم منهای حق‌الزحمه صندوق می‌باشد.

روش‌های استفاده از سهم NAV چیست؟

حال که از مفهوم NAV هر سهم تا حدودی آگاه شدیم در این بخش به این سوال پاسخ می‌دهیم که آیا ارزش ذاتی سهام شرکت‌های سرمایه‌گذاری ایرانی را می‌توان با محاسبه NAV هر سهم به دست آورد؟

پاسخ چندان دقیق نیست. ابتدا به موارد زیر توجه نمایید:

  • شرکت‌های سرمایه‌گذاری بورسی ایران از نوع سرمایه ثابت هستند. از این رو طبق عرف و مقررات غالب کشورها چنین شرکت‌هایی الزامی به محاسبه و ارائه NAV ندارند.
  • غالب شرکت‌های سرمایه‌گذاری بورسی کشور فعالیتی ترکیبی دارند یعنی علاوه بر مدیریت سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار اقدام به کنترل و مدیریت دیگر شرکت‌ها ( هلدینگ ) نیز می‌نمایند. عملیات هلدینگی موجب پیچیدگی و ابهام در محاسبه NAV هر سهم می‌گردد.
  • اکثریت شرکت‌های سرمایه‌گذاری بورسی، دارای پرتفوی غیر بورسی نیز می باشند. قیمت‌گذاری شرکت‌های غیر بورسی که غالبا حجم عظیمی از سرمایه‌گذاری‌ها را تشکیل می‌دهد نیز با دشواری‌ها و ابهام‌های متعددی روبه‌روست، به نحوی که با اطلاعات یکسان، دو تحلیلگر مالی NAV های کاملاً متفاوتی را استخراج می‌کنند. فقدان گزارش EPS و نوع فعالیت چنین شرکت‌هایی در برخی موارد به تنوع محاسبات دامن می‌زند.
  • در مفهوم محاسبه NAV هر سهم فرض بر آن بوده است که شرکت‌ سرمایه‌گذاری به جز پرتفوی سرمایه‌گذاری خود دارایی‌های با اهمیتی نداشته باشد. در حالی‌که دارایی‌های بسیاری از شرکت‌های سرمایه‌گذاری بورسی ما حاوی حجم بالایی از اموال و دارایی‌های غیر سرمایه‌گذاری است که محاسبه NAV هر سهم را مخدوش می‌سازد.
  • برخی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری بورسی موجود علاوه بر فعالیت‌های سرمایه‌گذاری درگیر فعالیت‌های تولیدی و خدماتی هستند. مسلماً محاسبه NAV هر سهم چنین شرکت‌هایی فاقد محتوای علمی و عملی است.
  • گزارش صورت وضعیت پرتفوی سرمایه‌گذاری ماهانه برخی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری دارای رقمی بسیار عظیم با عنوان سایر شرکت‌های پذیرفته شده در بورس یا خارج از بورس است. هر چند مالکیت چنین شرکت‌هایی کمتر از 3 یا 5 درصد است اما فقدان اطلاعات مربوطه، شفافیت محاسبه NAV هر سهم توسط تحلیلگران مالی را کاهش می‌دهد.

به هر ترتیب مشکلات و نارسایی‌هایی از این دست موجب جدایی NAV هر سهم مندرج در گزارش صورت وضعیت پرتفوی سرمایه‌گذاری با قیمت سهام شرکت‌های سرمایه‌گذاری گردیده است.

به عنوان نمونه درحالی ‌که NAV هر سهم پرتفوی شرکت سرمایه‌گذاری البرز در تاریخ 31/1/1383 معادل 2453 ریال در اطلاعیه مورخ 11/3/1383 بورس عنوان شده است، قیمت سهام شرکت در تاریخ مذکور 3654 ریال بوده است.

این تفاوت برای شرکت‌هایی که سرمایه‌گذاری‌های غیربورسی بیشتری دارند، مشهودتر است زیرا در اطلاعیه‌های صورت وضعیت پرتفوی سرمایه‌گذاری، NAV هر سهم بر مبنای ارزش بازار شرکت‌های پذیرفته شده در بورس برای هر سهم محاسبه می‌شود.

از این رو سرمایه‌گذاران غالباً ناچار به دخیل نمودن حدس و گمان‌های خود برای محاسبه NAV هر سهم جهت برآورد تقریبی قیمت سهام شرکت‌های مذکور هستند. مشکلات و دشواری‌های محاسبه NAV هر سهم موجب گردیده است که برخی از سرمایه‌گذاران، شرکت‌های سرمایه‌گذاری را نیز بر مبنای EPS آنها قیمت‌گذاری کنند.

در شرکت‌های سرمایه‌ گذاری بهترین روش محاسبه NAV چیست؟

ارزش خالص دارایی‌ها یا NAV مطابق تعریف عبارت از خالص ارزش دارایی‌های یک شرکت و به عبارت دیگر، ارزش کل دارایی‌های شرکت پس از کسر بدهی‌ها می‌باشد.

از نظر حسابداری، کشف NAV آسان است، زیرا حقوق صاحبان سهام بر حسب خالص دارایی‌های شرکت اندازه‌گیری می‌شود. در ترازنامه شرکتها این مسأله قابل مشاهده است. نمونه ای از ترازنامه یک شرکت در شکل 1 نشان داده شده است.

اکثر کارشناسان بر این عقیده هستند که هرگاه p/nav کمتر از 70 درصد باشد زمان مناسب‌تری برای خرید سهام مورد نظر است البته تنها به این عدد نمی‌توان اکتفا کرد ولی هر چه این عدد کوچکتر باشد می توان آن سهام را برای خرید بررسی کرد.

فرمول محاسبه ارزش خالص دارایی چیست؟

برای محاسبه آسان ارزش خالص دارایی یا NAV برای هر واحد سرمایه گذاری فرمول زیر می‌تواند به شما کمک کند:

تعداد واحد‌های سرمایه گذاری / (بدهی‌های صندوق – ارزش دارایی‌های صندوق) = ارزش خالص هر واحد سرمایه گذاری

تفاوت صندوق‌های قابل معامله و ارزش خالص دارایی چیست؟

باید بدانید که ETF و صندوق‌های سرمایه‌گذاری مانند سهام‌‌های داخل بورس معامله می‌شوند و از نظر گستره محدودیت‌های خاصی دارند. سهام این صندوق‌ها به قیمت روز بازار معامله می‌شود که ناخواسته بالاتر یا پاییتر از NAV است.

این مسئله به سرمایه گذاران ETF‌ این امکان را می‌دهد تا با زیر نظر گرفتن این سهام‌ها، از فرصت‌های بالقوه آن نهایت استفاده را ببرند.

روش تحلیل افزایش NAV چیست؟

برای درک بهتر این شاخص فرض کنید با یک شرکت صنعتی مواجه هستیم. در این شرکت در 5 سال گذشته ارزش خالص دارایی‌های آن به صورت زیر ارائه شده است:

  • سال اول مالی: 10,000 واحد پولی
  • سال دوم مالی: 25,000 واحد پولی
  • سال سوم مالی: 45,000 واحد پولی
  • سال چهارم مالی: 60,000 واحد پولی
  • سال پنجم مالی: 80,000 واحد پولی

همان‌طور که از اعداد بالا مشاهده می‌کنید شرکت مورد نظر ارزش خالص رو به رشدی را داشته است که وقتی آن را در گزارش‌های مالی شرکت ثبت کنیم یک نمودار صعودی از جهش صعودی شرکت را شاهد خواهیم بود.

در اینجا سوالی که ممکن پیش بیاید این است که اهمیت ارزش خالص دارایی چیست؟ وقتی به اعداد بالا نگاه می‌کنیم متوجه خواهیم شد که شرکت مورد نظر باید از نظر عملکردی رقبای خود را کنار بزند تا رشد دارایی خالص آن در یک دوره پنج ساله به روند صعودی خود ادامه دهد.

روش تحلیل کاهش NAV چیست؟

اکنون ممکن است از خود سوال کنید تاثیر کاهش ارزش خالص دارایی چیست؟ فرض کنید یک شرکت تولید پوشاک داریم که آمار دارایی‌های خالص آن در ترازنامه اظهار شده به شرح زیر است:

  • سال اول مالی: 50,000 واحد پولی
  • سال دوم مالی: 44,000 واحد پولی
  • سال سوم مالی: 35,000 واحد پولی
  • سال چهارم مالی: 20,000 واحد پولی
  • سال پنجم مالی: 10,000 واحد پولی

وقتی در شرکت‌های بورسی یا سرمایه گذاری از خود بپرسیم NAV چیست و چگونه می‌تواند در سرمایه گذاری ما تاثیر گذار باشد باید به مثال‌های این چنینی توجه کنید. در اینجا شرکت مورد نظر افت شدیدی را در ارزش خالص دارایی‌ خود ثبت می‌کند که در صورت ادامه این روند، باید منتظر ورشکستی او باشیم. در این حالت، سرمایه گذاری ما نیز در وضعیت خطرناکی قرار خواهد گرفت.

این اصطلاح در واژه‌نامه جامع بورسینس منتشر شده است.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

مفهوم مهندسی ارزش

همه ما می دانیم که کنترل هزینه در یک پروژه یکی از مهم ترین پارامترهایی است که با مهندسی ارزش ممکن می شود.

اما آیا تا به حال به معنا و مفهوم این عبارت عمیقا فکر کرده اید؟ آیا با این روش برای تعدیل هزینه ها کاربرد ارزش مفهومی آشنایی دارید؟

در این مقاله می خواهیم پرسش های شما درباره این روش نوین در مدیریت پروژه ها را معرفی کنیم.

1# مهندسی ارزش چیست؟

روشی نوین و اصولی که می تواند هزینه های غیر ضروری را شناسایی نماید، مهندسی ارزش نام دارد.

این هزینه ها تاثیری بر افزایش کیفیت و دوام کالا نداشته و بر رای و نظر مشتری نیز موثر نخواهد بود.

به عبارتی مهندسی ارزش تکنیک هایی کارآمد است که
می کاربرد ارزش مفهومی تواند کارکرد یک خدمت یا کالا را با کمترین میزان هزینه شناسایی و تشخیص دهد.

آنالیز ارزش یا همان مهندسی ارزش یک سیستم اصولی و سازمان یافته است که
بر اساس آن کارکردهای یک سازمان در جهت رسیدن به عملکردهایی واقعی و مناسب با هزینه هایی اندک بررسی می شود.

به عبارتی با این رویکرد، به روند کارکرد تولید یک کالا و خدمت نگاه کرده و مواردی که ضرورتی ندارد را حذف می نماییم.

به عنوان مثال استفاده از یک چهارپایه که در یک کارگاه تنها کاربردش نشستن است با
رویکرد مهندسی ارزش، به دلیل کارکرد کمش حذف خواهد شد تا هزینه کاهش یابد.

از همین رو این سیستم را کارکردگرا می نامند.

از سویی دیگر کاملا روشن است که در بخش طراحی و مهندسی این سیستم می تواند بهترین کارآیی را داشته باشد و
در بخش های پایانی پروژه نیز کار سخت تر خواهد شد.

2# رویکرد مهندسی ارزش

رویکرد مهندسی ارزش

هدف مهندسی ارزش، آن است که با یک فعالیت سازمان یافته،
فعالیت های یک پروژه را در تمامی مراحل از قبیل طراحی، اجرا و بهره برداری و نهایتا نگهداری و پشتیبانی تحلیل و بررسی کند.

تمامی این تحلیل ها مطابق با خلاقیت ها و تجربه های متخصصین و کارشناسان در بررسی عملکرد تجهیزات و پروسه های اجرایی می باشد تا
بتوانند با کمترین میزان هزینه به بهترین کارکرد دست یافته و کیفیت را ارتقاء دهند.

روش سیستماتیکی که در مهندسی ارزش برای طراحی پروژه به کار گرفته می شود،
حل مسائل با روش هایی خلاقانه می باشد.

این بدان معناست که در این روش با کمک job plan به صورت کاملا منظم و طراحی شده، گام به گام، تیم را برای ایجاد خلاقیت و ایده پردازی مهیا کرده و
با استفاده از روش های روانشناختی و بر اساس آنالیز ارزش، محیطی مناسب برای خلق ایده های نوین و دارای ارزش ایجاد نموده تا
سیستم اصلاح شده و ارزش های آن رشد و بهبود یابد.

پس می توان به آسانی مدعی شد که
بنای کار در مهندسی ارزش، خلاقیت می باشد و
تمامی کارکردها نیز در جهت به وجود آمدن موقعیت های مناسب برای تیمی است که
به عنوان متخصص و با کمک خلاقیت های خود در جهت اصلاح و طراحی نوین سیستم کاربرد ارزش مفهومی در حال فعالیت هستند.

این اهداف تماما آگاهانه و به دارای هدف و در راستای خلاقیت می باشد.

1-2# راه حل ها

راه های گوناگونی را می توان منظور کرد تا راه حل هایی کاربردی را برای شرایط خاص یافت؛
اما در هر صورت می توان با یک راه حل ساده آن را شروع نمود و
به تدریج به سراغ راه های پیچیده تر و کاربردی تر رسید.

اولین و ساده ترین روش برای این کار، استفاده از اسناد قبلی یا پرسشنامه هایی است که
ایده ها در آن ابراز شده است و آن ها را جمع آوری نمود.

در صورتی که این راه کار مناسب شرایط موجود نباشد می توان از روش ایجاد ایده های نو استفاده نمود.

می بایست تکنیک هایی را به کار برد تا تمامی تفکرات منفی از تیم دور شده و
با رویکرد تحریک تفکری سازنده، محیط های غیرحرفه ای را تغییر داد.

در این میان بایستی به نکته مهم و اساسی توجه داشت و
آن این است که در جریان ایده پردازی می بایست پیش داوری ها را کنار زده و بی غرض عمل نمود.

در این شرایط تمامی راه حل ها باید دیده شوند حتی آن هایی که در ظاهر کارآیی ندارند.

3# فرآیند مهندسی ارزش

فرآیند مهندسی ارزش

مطابق با نظریه Woodware می توان مهندسی ارزش را دارای مراحل زیر دانست.

  1. تهیه اطلاعات
  2. ایده پردازی خلاقانه
  3. تحلیل نمودن راه حل ها و تعیین راه حل مناسب
  4. آزمودن راه حل نهایی
  5. اجرایی کردن طرح
  6. تحلیل نتایج اجرایی و اصلاح آن ها

از سویی دیگر مطابق با طرح پیشنهادی Alex Osborn آنالیز ارزش و پروسه حل خلاقانه مسائل به صورت زیر می باشد:

  1. طرح و شرح مساله
  2. تهیه اطلاعات
  3. تحلیل اطلاعات جمع شده
  4. ایجاد راه حل به صورت جایگزین
  5. ایده پردازی

4# خلاقیت چیست؟

مفهوم خلاقیت

یکی از نیازهای مهم و تاثیرگذار در زندگی بشر در تمامی ابعاد، خلاقیت می باشد.

در حقیقت خلاقیت ایجاد تحولی اساسی در افکار انسان ها می باشد که
می تواند عامل های پیشین را با کمک تجربه هایی موثر به راه هایی نوین تبدیل نمود.

ظهور خلاقیت از نگاه افراد کاملا متفاوت می باشد؛
اما مفهوم کلی خلاقیت را می توان ترکیبی از تجربه ها و دانش پیشین افراد دانست که
در قالب طرحی نو ظهور می کند.

این خلاقیت ها بر اساس توانمندی های ذهنی افراد بوده و می توان گفت که مهم ترین ویژگی آن تفکری واگرا خواهد بود.

افراد خلاق دارای مشخصات خاص و ویژه ای هستند که می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  1. علاقه ای به انجام دادن کارهای تکراری و روزمره ندارند.
  2. می توانند در آن واحد به جنبه های متفاوت کارشان فکر کنند.
  3. شوق و نشاط را در خویشتن ایجاد می کنند.
  4. بیش از تکالیفی که بر عهده دارند در کارها تلاش می کنند.
  5. نسبت به دیگران متفاوت بوده و از این بابت نگران نیستند.
  6. از کارها درکی صریح و سریع دارند.
  7. دارای قوه تخیل و ریسک پذیری بسیار بالا هستند.
  8. وقت شناسی یکی از مشخصه های فرد خلاق است.
  9. مسئولیت پذیر بوده و خطاهای خود را می پذیرد و تحمل بالایی در برابر ناملایمات دارد.
  10. دارای قدرت برنامه ریزی و آینده نگری هستند.

5# چارچوب مهندسی ارزش

چهارچوب

مرحله های اولیه و مهم در این خصوص می بایست از هدف آنالیز ارزش آگاهی کامل داشته و
اطلاعات به خوبی جمع آوری شده و تحلیل کامل هزینه ها صورت گیرد.

سپس نیاز است که راه حل های خلاقانه شناسایی شده و آن ها را ارزیابی نموده و
بهترین انتخاب را داشته و آن ها را اجرایی کند.

در شرایط مختلفی به مهندسی ارزش نیاز است که
می توان به عنوان مثال به موارد زیر اشاره نمود.

  • مانند ایجاد تحول تکنولوژی در یک سازمان
  • ایجاد تغییرات در برنامه های اجرایی یک سازمان
  • تغییر در تقاضا و نیاز های مشتریان

این بسیار مهم است که تعیین کنیم هدف از ایجاد خدمتی که می خواهیم ارائه دهیم چیست و
برنامه ما برای مهندسی ارزش آن چه خواهد بود.

از سویی دیگر بایستی به خوبی مواردی که مسائل را حل می کند بررسی و مطالعه کرده و
با یک تیم متخصص و حرفه ای کار را شروع کرد.

در کنار همه این موارد تعیین بودجه و تامین آن بسیار مهم است.

هنگامی که موارد فوق مشخص شد و تیم تحقیق ایجاد گردید، زمان آن است که اطلاعات جمع آوری شود.

در این مرحله نبایستی هیچ گونه قضاوت و پیش داوری صورت گیرد.

اطلاعات جمع آوری شده می تواند موضوع را روشن تر کرده و در جنبه های مختلف مساله آگاهی های لازم را ایجاد نماید.

این مهم است که از همان ابتدای کار، بررسی شود که به چه اطلاعاتی نیاز دارید و
هر کدام از آن ها در چه مرحله ای کاربردی است.

ممکن است که برخی از این داده ها در درون یک سازمان باشند و برخی دیگر بیرون از سازمان وجود داشته باشند و
برای تهیه آن ها نیاز به پرسشنامه و یا مصاحبه باشد.

در این خصوص نیاز است که با بررسی دقیق اقدام شود.

مقاله بالا بخشی از مطالب گسترده حوزه برنامه ریزی و کنترل پروژه است.

برای یادگیری صفر تا صد این حوزه به آموزش جامع کنترل پروژه نماتک مراجعه کنید.

تیم مدیریت، مشاوره، برندسازی و فروش سیدی

ارزش مشتری1

در مفهوم ارزش مشتری شایستگی و ظرفیت محصول یا خدمات را می‌سنجد و آن را با گزینه های احتمالی آن قیاس می‌کند. این مشخص می‌کند که آیا مشتری احساس می‌کند ارزش متناسب برای بهایی که برای محصول / خدمات پرداخت کرده اند گرفته یا خیر.

ما قادرهستیم به ارزش مشتری بعنوان فراست از پشیمانی خریدار توجه کنیم. اگر مشتریان گمان کنند کل هزینه یک کالا بیشتر از منفعت آن است، از خرید خود پشیمان می‌شوند. به ویژه اگر رقیبی باشد که پیشنهادی بهتر از شما برای یک محصول یا خدمات یکسان ارائه دهد.

دریافت ارزش مشتری و شیوه محاسبه آن می‌تواند به بهای مناسب خدمات تجاری شما کمک کند و اصطکاک را در تجربه مشتری کمتر کند.

شیوه محاسبه ارزش مشتری

برای بعضی از مشاغل، مفهوم ارزش مشتری به دلار و سنت تقلیل پیدا میکند. با این وجود، اهمیت دارد که به خاطر داشته باشید مشتریان بیشتر از آنچه در لیبل قیمت شاره گردیده، از شرکت شما حمایت می کنند. همچنین هزینه های زمانی، انرژی و هزینه‌های عاطفی وجود دارد که مشتریان هنگام تصمیم گیری برای خرید آنها را سنجیده می‌کنند.

به طریقه یکسان، انواع گوناگونی از مزایا موجود است که تصمیمات مشتری را تحت نفوذ قرار می‌دهد. بعضی از مثالها دربردارنده مزیت‌های ملموس همانند چگونگی کمک محصولات به آنها دررسیدن به اهداف وهمچنین مزایای تصویر از جمله چگونه داشتن این محصول وضعیت اجتماعی شخص را در دید همکارانشان متحول میکند.

برای محاسبه ارزش مشتری، ابتدا بایست این انواع متفاوت هزینه‌ها و مزایا را شناسایی کنیم.

عواملی که در طی براورد مفهوم ارزش مشتری باید به آنها بپردازید :

1. مزایای مشتری را شناسایی کنید.

در اینجا بعضی از موارد ویژه شما می‌توانید در نظر داشته باشید:

  • کیفیت محصول یا خدمات شما
  • توانایی ارائه دادن راه حل بهتر
  • اعتبار مارک تجاری شما
  • تجربه مشتری مخصوص مرتبط با شما
  • کیفیت گروه خدمات مشتری مرتبط با شما
  • مزیت های اجتماعی شرکت در تجارت شما

2. تمامی هزینه های مرتبط با مشتری.

هنگام سنجش هزینه‌های مشتری ، به تمایزمابین ملموس و نامشهود کمک می کند. پس قادر خواهید بود کل هزینه‌های نقدی خود را براورد کنید و با سایر هزینه های خود بسنجید.

  • نرخ محصول یا خدمات مرتبط با شما
  • هزینه های نصب یا تکمیل کننده
  • هزینه دستیابی به خدمات
  • هزینه های نگهداشت
  • هزینه های احیا و بازگرداندن
  • زمان مصرف گردیده برای خرید محصول یا خدمات شما
  • یک تجربه مشتری ضعیف
  • استرس جسمی یا روحی ناشی از خرید یا نصب محصول شما
  • شهرت نام تجاری ضعیف
  • زمان کار برده شده برای فهم چگونگی اداره محصولات شما

نکاتی برای افزایش مفهوم ارزش مشتری

1. تجربه مشتری خود را ارزیابی کنید.

هنگام افزایش ارزش مشتری، بهترین مکان برای شروع تجزیه و تحلیل تجربه مشتری شما است. یک نقشه سفر مشتری ایجاد کنید که هر مرحله از مشتری شما را هنگام خرید چیزی از کسب و کار شما مشخص کند و به دنبال تعاملاتی باشید که ممکن است باعث ایجاد اصطکاک در تجربه شود. هنگامی که می توانید هر اقدامی را که مشتریان انجام می‌دهند تجسم کنید، شناسایی فرصت های ایجاد ارزش افزوده آسان تر است.

ارزش مشتری3

2. بیشتر از قیمت تمرکز کنید.

به منظوربعضی از کسب و کار ها، رقابت منحصرا از طریق قیمت سخت است. برخی اوقات هزینه ایجاد یک محصول ثابت است و دیگر جایی برای یک کسب و کار نیست که لیبل قیمت خود را کاهش دهد. ولی، معنی این نیست که شما قادر نیستید یک پیشنهاد رقابتی در کسب و کارخود به وجود آورید.

این جایی است که شما باید به دنبال سبک های جایگزین به منظور ایجاد ارزش افزوده در تجربه مشتری خود باشید. به یاد داشته باشید که احتیاجات مشتری از راحتی تا عملکرد گوناگون است و مزیت های غیرپولی فراوانی نیز موجود است که می تواند مردم را متقاعد به خرید خدمات شما کند.

3. اطلاعات مشتری را گردآوری کنید.

اگر منحصرا از نگاه تجارت به ارزش مشتری توجه کنید ، ایجاد تحولات موثر مشکل است. درجبران، باید تمرکز خود را به ارزش تفهیم شده مشتری از محصول یا خدمات خود متمرکز نمایید.

برای اجرایی کردن این عمل ، شما باید به داده های کمی و کیفی مشتری دستیابی پیدا کنید. با به کارگیری، اکیپ‌های مدیریت آماری به دست می آید که تحولات پیشنهادی آنها را حمایت می‌کند. رهبری قادر است با اطمینان تصمیم گیری در ارتباط با درک مشتری از ارزش مشتری با مشتری شما هم خوان شود.

به علاوه، اهمیت دارد که داده های کمی را گرد آوری کنید زیرا این امر به شما مجموعه اطلاعات متنوعی را دربر می‌گیرد که شامل آمار بصیرت آمیز است و صدای مشتری را نگارش می‌کند.

4. باوفاترین مشتریان خود را در نظر بگیرید.

شاید به این نکته توجه کنید که چون مشتری پایدار و باوفا است. هم اکنون از کسب و کار شما ارزشی را می‌گیرد و شما درست می‌گویید.

با این وجود، منحصر به این که شخصی به تجارت شما وفادار است، این معنی را نمی‌دهد که شما نمی توانید یا نباید از مفهوم ارزش مشتری بگذرید. استفاده از مزیت های مازاد به سبک برنامه های وفاداری مشتری می تواند ارزش بیشتری در جهت این مشتریان به وجود آورد.

5- مشتری خود را طبقه بندی نمایید.

ارزش مشتری وابسته به اینکه از چه کسی نظر سنجی می کنید مختلف است و احتیاجات و اهداف مشتری در تعریف وی از “ارزش” موثر است. از آنجایی که همه مشتریان برابر نخواهند بود، همین موضوع اختلافاتی را زمان سنجش ارزش در کسب و کار شما به وجود می آورد.

اهمیت دارد که مشتری خود را در مخاطبان ویژه قرار دهید. با نوع هویت خریدار خود آغاز کنید و ازداده های مشتری برای تشخیص رفتارهای ویژه خرید به کاربرید. پس از تشکیل گروه های خود، می‌توانید ارزش مشتری را برای هر یک بسنجید.

ارزش مشتری تعادل است. مفهوم ارزش مشتری به عنوان تعادل مابین مزیت های مشتری از یک سرویس یا خدمت و تلاش مشتری یا مشکلاتی که او در به کارگیری یا به دست آوردن سرویس مورد نظر با آنها روبرو است، بهتر توصیف می‌شود.

ارزش مشتری می تواند افزوده گردد، زمانی که شرکت ها مسیرهایی را می یابند تا صلاحیت های اصلی خود را با نگرانی های اصلی مشتری همسو کنند.

موقعیت ‌های زیر برای گسترش در بسیاری از سازمان‌های در حال بسط اهیمت فراوان دارد:

بهسازی آموزش کارکنان

کارمندان شما اصل درمارک تجاری شما را شکل میدهند ، علاوه بر اینکه شرکت در پشت صحنه در حال حرکت است، به طور مستقیم با مشتری تعامل دارند. با احساس اهمیت هر یک از کارکنان خود و سرمایه گذاری در گسترش آنها ، مشتری شما اطمینان می دهد که از شیوه تعهد و حرفه ای بودن افراد خود ، مشاغل شما را در بهترین وضعیت ملاحظه می کند.

آموزش دادن و تشویق سازگار و مرتبط در مبدل نمودن کارمندان خوب به نیروی کار عالی تفاوت به وجود می آورد. اگر هنوز گزینه های سنجش عملکرد را مطالعه نکرده اید ، حتماً این کار را انجام دهید تا مبانی قدرت و ضعف بالقوه تیم خود را مشخص نمایید که بتوانید بر اساس آن برنامه ای برای بهبود مداوم ایجاد کنید.

سرمایه گذاری در تکنولوژی

ارتقا تکنولوژی، بهبود صفت های خاص عملکرد شرکت شما را ممکن می‌کند. همه چیز ، از مدیریت داده‌ها و نگرانی‌های مدیریتی تا وظایف مشارکت کننده فردی، بایستی از پیشرفت ‌های فناوری بهره ور شود.

سبک حاضر کسب و کار خود را برای اجرایی کارها با منظور بهینه سازی و اتوماسیون بررسی کنید تا مشاهده نمایید مکانی که تکنولوژی به صورت امکان پذیر می تواند حجم کار را به حداقل برساند.

ارزش مشتری

به چه صورت ارزش مشتری بیشتری بپرورانیم؟

چهارمقوله در رابطه با ارزش مشتری

مقوله عملکردی – خصوصیات برند تجاری، محصول یا خدمات

احساسی – سبکی که مارک تجاری ، محصول یا خدمات به مشتری میدهد.

تغییر زندگی – روشی که برند، محصول یا خدمات موجب تحول درزندگی مشتری می گردد

تأثیرات اجتماعی – سبکی که مارک تجاری، محصول یا خدمات زندگی دیگران را متحول میکند.

محققین بر این اعتقاد هستند که منابع ارزش فردی در این طبقه را می توان به محصولات و خدمات بیافزییم تا مطلوب آنها بیشتر برای مشتریان باشد.

مشتری هدف شما از همه گزینه ها بیشتر به چه ارزش هایی اهمیت می‌دهد؟

ایده ها و باورهای مشتری نیز باید تصمیم شما را زمان انتخاب پیشنهادات ارزشی برای افایش به تجارت، محصولات و خدمات، راهنمایی کند. حتماً مخاطب هدف خود را به روشنی تعیین کنید و با احتیاجات و جهان بینی آنها آشنا شوید تا قادر باشید ارزش های خود را با ارزش های آنها تطابق دهید.

مفهوم ارزش مشتری11

پارامترهای مفهوم ارزش مشتری

تصویر زیر پارامترهای متفاوت را ارائه می دهد که می تواند ارزش واقعی مشتری را از بازاریاب یا تولید کننده به مشتری تحویل دهد.

سبک‌های محاسبه مفهوم ارزش مشتری

ارزش مشتری را قادر می‌باشیم به دو سبک محاسبه کرد: نوع ارزش دلخواه و گونه ارزش ادراک شده.

ارزش ادراک شده = مزایای قابل لمس / هزینه های پرداخت شده

ارزش واقعی همان یعنی پس از مصرف محصول نمایان می‌شود. اگر ارزش واقعی بیش از ارزش تفهیم شده باشد، ارزش مشتری بسیار زیاد است و بالعکس.

هزینه نقش بسیار ارزشمندی در ارزش مشتری دارد زیرا پارامتری است که مشتری می‌تواند برای بررسی رقبای مشابه استفاده کند. خدمات مشابه با همان ارزش احساس شده زیرا هر محصولی منحصرا در صورتی قابل فروش است که مشتری از آن ارزش به دست آورند.

سخن پایانی

زمان کافی برای تحقیق و تفهیم کافی از بازار خود بگذارید تا قادر باشید آن را به قسمت‌هایی طبقه بندی کنید، در هر قسمت مخاطب عمیق بنگرید تا احتیاجات مبرم آنها و آنچه که آنها ارزشمند می‌دانند را احساس نمایید. از خصوصیات یکپارچه سازی هر قسمت برای ایجاد یک پیشنهاد ارزش قوی مورد استفاده قرار دهید.

همیشه در انتظار فرصت های جدید در بخشهای حال حاضر و جدید بازار برای افزایش ارزش باشید. رقبای شما در حال استراحت نیستند، بنابراین شما نیز باید درحال تکاپو و رقابت باشید.

گروه مشاوره سیدی سابقه همکاری با واحدهای خدماتی و صنعتی متفاوتی را در رزومه فعالیتی و پژوهشی خود دارد. آنچه در گروه مشاوره سیدی انجام می شود، خلق ایده نو، پرورش ایده ، ظهور ایده ، عملیاتی سازی ایده، ایجاد کسب و کار، رشد کسب و کار تا مرحله شکوفایی میباشد.

بازده چیست؟

سود یا پاداش حاصل از هر نوع سرمایه‌گذاری، بازده نامیده می‌شود. این مفهوم نیز همانند ریسک برحسب درصد بیان شده و کیفیت آن، معمولاً بر مبنای دوره زمانی حصول، عملکرد سایر دارایی‌ها در مدت مشابه و شاخص‌های پولی، ارزیابی می‌گردد. بازدهی سرمایه‌گذاران بازار سهام، از دو طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه، حاصل می‌شود. به منظور تعیین درصد بازدهی بهینه، معیار مشخصی وجود ندارد زیرا، همانگونه که در بالا اشاره شد؛ محاسبه بازدهی مطلوب می‌تواند تابعی از افق سرمایه‌گذاری، ماهیت دارایی، ریسک، هزینه‌های معاملاتی، نرخ بهره، درصد تورم و… باشد.

به عبارت دیگر، نحوه ارزیابی بازدهی اوراق دارای درآمد ثابت با سهام موجود در بورس که سود مقرر شده‌ای برای آن‌ها وجود ندارد؛ کاملاً متفاوت است.

برای مثال اگر نرخ تورم کشور را ۲۰ درصد فرض کنیم، کسانی که در اوراق مشارکت با سود ۲۵ درصد سرمایه‌گذاری کنند؛ علاوه بر حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم، ۵ درصد نیز بازده واقعی داشته‌اند. اما زمانی که کارشناسان مالی به ارزیابی عملکرد بازار سرمایه می‌پردازند، علاوه بر موارد فوق، معمولاً تمرکز اصلی آن‌ها بر مقایسه عملکرد بورس، با سایر بازارهای سرمایه‌گذاری نظیر ارز و طلا در مدت مشابه می‌باشد.

بازده در طرف مقابل ریسک بوده و به گونه‌ای، نتیجه تقبل ریسک است. در واقع سرمایه گذاران به منظور دست‌یابی به بازدهی معقول حاضر می‌شوند تا درصد ریسک احتمالی مشخصی را تحمل کنند. واژه بازده، الزاماً به کسب سود تعبیر نمی‌شود و این موضوع به اشتباه در ذهن برخی سرمایه گذاران نقش بسته است. مثبت یا منفی بودن بازدهی، طبیعت سرمایه‌گذاری است و سود و زیان هر دو، پاداش معاملاتی ما محسوب می‌شوند. در یک کلام می‌توان گفت، کسب بازدهی انگیزه تمام افراد از ورود به دنیای سرمایه‌گذاری است.

یازده ریسک

انواع بازده در بازار سهام

در معاملات سهام و بازار مالی، بازده به دو دسته کلی مورد انتظار و واقعی تقسیم می‌شود.

بازده مورد انتظار؛ پیش از ورود به معامله تعیین شده و بیانگر انتظارات سوددهی، از موقعیت معاملاتی مذکور است. به منظور تعیین بازده مورد انتظار خود از هر موقعیت معاملاتی سهام، باید به متدهای تحلیلی مختلف مسلط باشیم. برحسب تحلیل شرایط بنیادی و گزارشات مالی منتشره از سوی شرکت‌ها، در مورد سود تقسیمی پایان سال، سناریوهایی در نظر می‌گیریم. سپس وضعیت نموداری سهم را بر اساس اصول و روش‌های تکنیکالی بررسی نموده و اهداف قیمتی آینده آن، مشخص خواهند شد. در نهایت بازدهی تقریبی مورد انتظار با توجه به ریسک و حجم معامله، از مجموع پتانسیل سوددهی آتی سهم محاسبه می‌شود.

بازده واقعی؛ پس از خروج و بر اساس سود قطعی کسب شده از موقعیت معاملاتی، قابل محاسبه می‌باشد. به بیان ساده، مجموع اختلاف قیمت خرید و فروش سهم، سود نقدی و بعضاً درآمد حاصل از حق تقدم‌های سهام، نشان دهنده بازده واقعی شما است. تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار، بیانگر سطح کیفی سرمایه‌گذاری طی کاربرد ارزش مفهومی دوره مذکور است.

بسیاری از کارشناسان سرمایه‌گذاری توصیه می‌کنند که حین انجام محاسبات تعیین بازده مورد انتظار، رویکرد محافظه کارانه‌ای داشته باشید. زیرا موجب می‌شود که با داشتن دیدگاهی واقع بینانه، درصد خطا کاهش یافته و از شناسایی سودهای موهومی جلوگیری شود.

بازده مورد انتظار

نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی

همان‌گونه که توضیح داده شد؛ برای محاسبه بازده واقعی باید پس از فروش سهام، مجموع سود حاصل شده از این موقعیت معاملاتی را محاسبه نمایید؛ تا درصد بازده نسبت به سرمایه کل مشخص شود. در همین راستا و به منظور درک عمیق مطلب، توجه شما را به یک معامله فرضی جلب می‌کنیم:

سرمایه گذار الف با دارایی ۵۰ میلیون تومانی خود، در بازار سهام تهران مشغول فعالیت است. وی در ابتدای سال تصمیم می‌گیرد؛ با افق سرمایه‌گذاری یکساله، روی سهام شرکت ایران خودرو سرمایه‌گذاری نماید. طبق تحلیل نموداری، پیش بینی می‌شود این سهم تا پایان سال، حداقل یک رشد قیمت ۲۰ درصدی را تجربه کند. همچنین نتایج تحلیل بنیادی نشان دهنده این است که شرکت وضعیت سوددهی فوق العاده‌ای داشته و بر اساس سیاست‌های مدیریتی فعلی، تقسیم سود نقدی ۲۰۰ تومانی به ازای هر سهم در پایان سال مالی، بسیار محتمل است.

حداکثر ریسک قابل تحمل برای این سرمایه گذار در موقعیت معاملاتی مذکور، ۱۵ درصد نسبت به کل سرمایه می‌باشد. اگر نقطه ورود مد نظر، در ناحیه قیمتی ۱۰۰۰ تومانی بوده و طبق استراتژی معاملاتی در صورت افت قیمت تا محدوده ۸۰۰ تومان، سرمایه گذار با پذیرش زیان از معامله خارج شود؛ با انجام محاسبات مربوط به تعیین حجم بر اساس مدیریت سرمایه مشخص می‌شود که این شخص مجاز است حداکثر ۳۷۵۰۰ سهم از این شرکت را خریداری کند.

۵۰/۰۰۰/۰۰۰ × ۱۵% = ۷/۵۰۰/۰۰۰

۱۰۰۰ – ۸۰۰ = ۲۰۰

۷/۵۰۰/۰۰۰ ÷ ۲۰۰ = ۳۷۵۰۰

تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار

طبق تحلیل‌ فوق و با توجه به مقادیر سود مورد انتظار ناشی از رشد قیمت و تقسیم سود نقدی سهام، مجموع بازدهی احتمالی این موقعیت معاملاتی بر اساس حجم حدوداً ۳۰ درصد می‌باشد، که نشان دهنده شرایط ایده‌آل معامله مذکور از لحاظ قوانین مدیریت سرمایه است.

۲۰۰ (سود نقدی احتمالی سهم) + ۲۰۰ (مقدار افزایش قیمت احتمالی سهم) = ۴۰۰ (مجموع بازده مورد انتظار به ازای هر سهم)

۳۷۵۰۰ × ۴۰۰ = ۱۵/۰۰۰/۰۰۰

اما پس از گذشت یک‌ سال، قیمت سهم به ۱۱۰۰ تومان می‌رسد (افزایش قیمت ۱۰ درصدی). از طرف دیگر، گزارشات مالی شرکت در سامانه کدال نیز بیان‌گر این است، که سود نقدی شرکت ایران خودرو در پایان سال مالی مذکور، صرفاً ۵۰ تومان است! پس از انجام محاسبات سود و زیان مشخص می‌شود؛ این سرمایه‌گذار مجموعاً در این معامله، ۱۱.۱درصد بازدهی کسب کرده است.

۱۰۰ (سود نقدی سهم) + ۵۰ (مقدار افزایش قیمت سهم) = ۱۵۰ (مجموع بازده واقعی به ازای هر سهم)

۳۷۵۰۰ × ۱۵۰ = ۵/۶۲۵/۰۰۰

با توجه به اختلاف قابل ملاحظه بازده واقعی و مورد انتظار (حدوداً یک سوم)، افق زمانی و مقدار ریسک معامله، به این نتیجه می‌رسیم؛ که مثال فوق موقعیت معاملاتی چندان پرسودی نبوده است! اما در این قسمت ذکر دو مورد ضروری است.

همان‌طور که خودتان می‌دانید، خرید و فروش سهام در بازار بورس شامل کارمزد ۱.۵ درصدی می‌باشد، که جهت سهولت محاسبات، از در نظر گرفتن آن چشم پوشی کردیم. نکته بعدی این است، که معمولاً فرآیند پرداخت سود نقدی سهام شرکت‌ها، به سرعت و عیناً در پایان سال انجام نمی‌شود و مسلماً طولانی‌تر شدن دوره پرداخت، تأثیر منفی بر بازدهی معاملات دارد. در نتیجه اگر موارد مذکور را نیز در نظر بگیریم؛ سرمایه گذار «الف» بازدهی واقعی کمتری خواهد داشت. چنین نتایج معاملاتی، می‌تواند ناشی از پیش بینی‌های بسیار خوشبینانه، ضعف روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی، ریسک‌های سیستماتیک و… باشد. بسیاری از این عوامل، به مرور زمان و پس از کسب تجربه سرمایه‌گذاری در بازار، قابل اصلاح و اجتناب خواهند بود. در واقع کسب بازدهی مناسب تا حد زیادی، نتیجه مهارت شما در معامله‌گری است، زیرا توانسته‌اید موقعیت‌های معاملاتی خود را در تمام مراحل، از لحظه ورود تا خروج به گونه‌ای مدیریت کنید، که بهترین نتیجه ممکن حاصل شود.

تا اینجا سعی شد، مفاهیم ریسک و بازده در بازار سهام و جزئیات مربوط به آن‌ها شرح داده شوند. در مطالب آتی، رابطه ریسک و بازده و نسبت‌های کاربردی در مدیریت سرمایه را توضیح خواهیم داد.

منظور از پیپ (Pip) در بازارهای بین المللی چیست؟

پیپ در بازارهای مالی

یکی از ابتدایی‌ترین مفاهیم پایه در بازارهای مالی خصوصاً بازار فارکس اصطلاح پیپ (Pip) است. پیپ یکی از واژگانی است که اغلب افرادی که با بازارهای مالی سرو کار دارند با آن آشنا هستند یا حداقل برای یکبار آن را شنیده‌اند. یکی از بازارهایی که این اصطلاح در آن کاربرد دارد، بازار رمزها ارزها است. ممکن است شنیده باشید فردی در معامله اخیر خود ۵ pip سود کرده است. اما اصطلاح Pip چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

در این مقاله به تعریف پیپ در بازارهای بین‌المللی و رمزارزها خواهیم پرداخت و در مورد چگونگی محاسبه آن توضیحاتی خواهیم داد.

پیپ (Pip) چیست ؟

پیپ چیست

اصطلاح پیپ مخفف Point in Percentage یا Price Interest Point به معنی کوچکترین واحد ارزش نرخ ارز است. در واقع کوچکترین واحد محاسبات سود و ضرر در بازارهای مالی را Pip می‌گویند. برای مثال در نظر بگیرید که ارزش دلار نسبت به یورو از ۱.۲۳۴۲ به ۱.۲۳۴۴ افزایش پیدا کرده است. در این حالت ۲ پیپ نرخ دلار نسبت به یورو رشد داشته است و فردی که در این معامله سرمایه‌گذاری کرده ۲ پیپ سود ببه‌دست آورده است . این نوع ارزش‌گذاری برای سرمایه‌گذاران نکته‌ای حیاتی محسوب می‌شود چرا که از ضرر‌های سنگین در نوسانات شدید جلوگیری خواهد کرد.

نحوه محاسبه پیپ

نحوه محاسبه پیپ

تصور کنید تفاوت ارزش دلار نسبت به یورو ۰.۷۷۴۷ است. به این معنی که به ازای یک دلار شما می‌توانید مقدار ۰.۷۷۴۷ یورو خرید کنید. حال اگر این مقدار دو پیپ افزایش پیدا کند یعنی به رقم ۰.۷۷۴۹ برسد شما می‌توانید با همان یک دلار مقدار بیشتری یورو تهیه کنید.

معمولاً رقم چهارم اعشار در ارزش یک ارز را برای محاسبه پیپ مد‌نظر قرار می‌دهند. درست است که این مقدار ناچیز به نظر می‌رسد، اما در معاملاتی مانند فارکس، سرمایه‌گذاران با قرار دادن اهرم (leverage) روی معاملات خود به سود‌های کلانی دست پیدا می‌کنند. پیپ از ابتدایی‌ترین مفاهیم در بازار فارکس است و در دسته مفاهیم پایه این بازار قرار می‌گیرد.

بررسی تاثیرگذاری پیپ

اگر بخواهیم طبق مثال قبلی نحوه اثر‌گذاری پیپ در معاملات را بررسی کنیم، تاثیر آن به مقدار دلار خریداری شده بستگی خواهد داشت. مثلاً اگر شخصی قصد داشته باشد ۱۰ هزار دلار ارز یورو خریداری کند با فرض اینکه هر دلار معادل ۰.۷۷۴۷ یورو است، مقدار تمام شده معادل ۱۲ هزار ۹۰۸ دلار و ۲۲ سنت خواهد بود. فرمول این محاسبه به این شکل است که مقدار یک دلار را تقسیم بر ارزش یورو مورد نظر یعنی ۰.۷۷۴۷ کرده و در نهایت در مبلغ کل خرید که همان ده هزار دلار است ضرب می‌کنیم.

۱ ÷ ۰.۷۷۴۷ × ۱۰۰۰۰ = ۱۲.۹۰۸/۲۲

حال اگر ارزش یورو نسبت به دلار یک پیپ افزایش پیدا کند، مقدار لازم برای خرید ده هزار یورو معادل ۱۲ هزار و ۹۰۶ دلار و ۵۶ سنت خواهد بود.

۱÷ ۰.۷۷۴۸ × ۱۰۰۰۰ = ۱۲.۹۰۶/۵۶

پیپ در بازار فارکس

Pip در بازار فارکس برای معامله گران از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. زیرا اگر آن‌ها نتوانند پیپ را در معاملات خود به درستی محاسبه کنند، قادر نخواهند بود تا اندازه ایده‌آل پوزیشن‌های معاملاتی خود را به درستی تخمین بزنند. در نتیجه دچار ضررهای مالی هنگفت خواهند شد.

البته در صورتی که معامله‌گر بتواند Pip بالاتری در بازار فارکس کسب کند، موفق خواهد شد تا سود بیشتری نیز بدست آورد. به همین دلیل است که در بازار فارکس معامله‌گران تمام تلاش خود را می‌کنند تا با ارائه تحلیل‌های بهتر، از ضررهای احتمالی جلوگیری کنند. در بازار فارکس استراتژی‌های معاملاتی بسیار زیادی وجود دارد که معامله‌گران با توجه به مهارت خود از آن‌ها می‌توانند استفاده کنند.

در حال حاضر در بروکرها محاسبات Pip به صورت خودکار انجام می‌شود و معامله‌گران به صورت دستی این محاسبات را انجام نمی‌دهند. اما درک مفهوم آن برای هر معامله‌گری در بازار فارکس بسیار مهم و ضروری است زیرا همان‌طور که گفتیم ارزش آن بر ریسک معاملاتی بسیار تاثیر گذار است.

پیپ و پیپت در فارکس

همان‌طور که در ابتدای این مقاله اشاره کردیم، چهارمین رقم پس از اعشار معیار اندازه گیری Pip خواهد بود. برخی از بروکرها ممکن است که مقدار Pip را به بیشتر از چهار رقم اعشار افزایش دهند. Pipette به عدد آخر پس از اعشار نیز گفته می شود یا به عبارت ساده‌تر، پیپت به کوچک ترین تغییراتی که در واحد Pip اتفاق می‌افتد گفته می‌شود.

پیپ در بازار ارز‌های دیجیتال

پیپ در بازارهای مالی

یکی از سوالات رایج در ارتباط با Pip این است که جایگاه پیپ در بازار کریپتو کارنسی چیست ؟ این اصطلاح بیشتر در بازار‌های فارکس مورد استفاده قرار می‌گیرد و در حوزه کریپتوکارنسی از این اصطلاح به ندرت استفاده می‌شود.

اما باید توجه داشته باشید که عدم آشنایی با اصطلاحات کاربردی در بازارهای مالی به خصوص در بازار ارزهای دیجیتال باعث خواهد شد تا معامله‌گران نتوانند از معاملات خود نهایت سود را ببرند. بنابراین اگر به تازگی وارد بازار ارزهای دیجیتال شده‌اید به شما توصیه می‌کنیم حتما به دنبال یادگیری این اصطلاحات باشید. به عنوان مثال یکی دیگر از اصطلاحات مهم در بازارهای ارزهای دیجیتال استاپ لاس است. شما می‌توانید مقاله استاپ لاس یا حد ضرر چیست را مطالعه کنید.

موارد استفاده از Pip در ارز دیجیتال به مبادلات جفت ارز بر می‌گردد. منظور از مبادلات جفت ارز خرید و فروش بر پایه دو ارز متفاوت است. به طور مثال معامله بیت کوین با یک رمز ارز دیگر مثل دش را مبادله جفت ارز می‌گویند. نحوه محاسبه آن در مبادلات جفت ارز مشابه مثال فارکس است.

برای مثال اگر شخصی قصد داشته باشد ۱۰ هزار از موجودی دش خود را مستقیماً ارز رپیل خریداری کند با فرض اینکه هر دش معادل ۰.۳۲۲۵ ریپل است، مقدار تمام شده معادل ۳۱ هزار ۷ دش خواهد بود.

برخی از افراد به اشتباه فکر می‌کنند که Pip کم ارزش است. اما باید توجه داشت که در معاملات بزرگ، محاسبه میزان پیپ بسیار مهم است و می‌تواند در میزان سود یا ضرر حاصل از معاملات تاثیر بسیار زیادی بگذارد. بنابراین

پیپ در بازار فارکس و ارز دیجیتال

اگرچه اصطلاح پیپ بیشتر در بازاری مانند کاربرد ارزش مفهومی کاربرد ارزش مفهومی فارکس مورد استفاده قرار می‌گیرد اما در مواردی نیز این نوع نحوه محاسبه در بازارهایی که از قابلیت اهرم (leverage) استفاده می‌کنند مانند صرافی بایننس، به کمک برخی از معامله‌گران خواهد آمد.

اصطلاح پیپ مخفف Point in Percentage یا Price Interest Point به معنی کوچکترین واحد ارزش نرخ ارز است. در واقع کوچکترین واحد محاسبات سود و ضرر در بازارهای مالی را پیپ می‌گویند.

بروکرها ممکن است که مقدار پیپ را به بیشتر از چهار رقم اعشار افزایش دهند. Pipette به عدد آخر پس از اعشار گفته می شود.

درست است که مقدار پیپ ناچیز به نظر می‌رسد اما در معاملاتی مانند فارکس، سرمایه‌گذاران با قرار دادن اهرم (leverage) روی معاملات خود به سود‌های کلانی دست پیدا می‌کنند.

موارد استفاده از Pip در ارز دیجیتال به مبادلات جفت ارز بر می‌گردد. منظور از مبادلات جفت ارز خرید و فروش بر پایه دو ارز متفاوت است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.